ناقوس مرگ انسانيت به صدا در آمده است
زهرا نژادبهرام
اكنون در هزاره سوم كه بشريت از دورههاي بدويت و بيتمدني به عرصه فتح تمدني رسيده و فناوري توانسته عرصههاي گوناگون را آنگونه طي كند كه به هوش انساني طعنه بزند اما ظاهرا بازگشت به عقبي رخ داده است. ظاهرا كشتار و وحشيگري و نسلكشي به شكل مدرن آن به دست اسراييل تبديل به امري عادي شده است و آن همه تلاش بشريت در طول يك سال اخير به سقوط نزديك شده است. اخبار روزانه از گرسنگي و آوارگي و بمبارانهاي وحشيانه اسراييل عليه مردم غزه، يعني به خاك و خون كشیدن و درعين حال بيماري و بيغذايي زنان و كودكان و سالمندان بيماران و... نشانگر عمق ناباوري به انسان و درد ورنج او در دنياي كنوني است. سكوت سنگين رهبران كشورهاي جهان در برابر اين همه خشونت تعجببرانگيز است. كشورهاي بزرگي چون چين و روسيه در سكوت و امريكا و غرب با حمايت بيشائبه از اين جنايتها، همگي چشمها را بر مرگ انسانيت بستهاند. اسراييل هر روز به بهانههاي گوناگون با قلدري ناشي از بيتوجهي جهانيان به كشتار و نسلكشي ادامه ميدهد و بهطور مداوم بر درد و رنج اين مردم آواره و بيپناه ميافزايد . اما آنچه هويدا است بيعملي از سوي كشورهايي است كه به قولي حامي حقوق بشر هستند و به عبارتي مدافع انسانيت انسانها. اما سوي ديگر اين جهان عزم افكار عمومي و مردماني دلسوخته براي انسان و انسانيت است كه فارغ از فاصله مكاني و فرهنگي و مذهبي معترضانه به ميدان ميآيند . نشانههاي آن شايد در عكس مادران استكهلم در سوئد كه به صورت نمادين نوزاداني در آغوش داشته و در اعتراض به نسلكشي درخيابانها راهپيمايي ميكردند يا اعتراض جمعي از فرانسويان در رنگين كردن آب نماي بزرگ اين شهر يا حضور دانشجويان معترض به كشتار در مراسم فارغالتحصيلي در دانشگاه بزرگ امريكا و... است. اما اين نمونهها بيانگر آناست كه اگرچه دولتها در سكوت نظارهگر جنايت عليه غزه هستند اما مردم بيدارند و ميبينند و غم انسان دارند. آنگونه كه مدير سازمان عفو بينالملل اذعان ميدارد «احياي اعتبار غرب مستلزم اقدامات قوي براي پايان دادن به نسلكشي اسراييل، محاصره انساني و گرسنگي و اشغال غيرقانوني [نوار غزه] است.»
وي در شبكه X مينويسد اين مساله نيازمند موارد زير است: ۱- اذعان به جنايت نسلكشي و پايان دادن به انتقال همه تسليحات به اسراييل، چه سلاحهاي كوچك و چه انتقالهاي غيرمستقيم؛ ۲- پايان دادن به توافق اتحاديه اروپا و اسراييل؛ ۳- اجراي تصميم ديوان بينالمللي دادگستري در مورد اشغالگري نظامي و غيرقانوني اسراييل از طريق تحريم و خارج كردن سرمايهگذاريها؛ ۴- اجراي احكام جلب [مقامهاي اسراييلي] كه توسط ديوان بينالمللي كيفري صادر شده؛ ۵- استفاده از اختيارات و صلاحيتهاي قضايي بينالمللي و داخلي براي تحقيق و پيگرد همه افراد از جمله دوتابعيتيهاي مسوول در جنايتهاي جنگي؛ ۶- تضمين آزادي همه اسراي در اختيار حماس و همه فلسطينيهايي كه توسط اسراييل بهطور غيرقانوني بازداشت شدهاند و موارد ديگر(1) .
درهمين راستا فرانچسكا آلبانيز، كميسر عالي حقوق بشر سازمان ملل ميگويد: «اسراييل حق ندارد براي آينده غزه برنامهريزي كند، اشغالگري، غيرقانوني است و ديوان دادگستري بينالمللي به اسراييل دستور داده است تا اشغالگري را پايان دهد و غرامت پرداخت كند.» وي اضافه ميكند كه «اما اسراييل به جاي اين كار، براي مرحله پس از نسلكشي، در حال برنامهريزي است. بدون آنكه مورد بازخواست قرار گيرد و جهان سكوت كرده است. ديپلماسي هرگز به اين اندازه بيمعنا و بيرحم نبوده است .»
مديركل سازمان جهاني بهداشت نيز ميگويد: «خطر قحطي در غزه به دليل ممانعت عمدي از ورود كمكها افزايش يافته است.» وي ميگويد: از آغاز محاصره اخيراسراييل عليه نوار غزه دوماه گذشته و در حالي كه دو ميليون نفر بهعلت گرسنگي در حال مرگ هستند، 116 هزار تن غذا در مرز، تنها چند دقيقه دورتر، مسدود شده است. خطر بروز قحطي در نوار غزه بهدليل ممانعت عمدي از ورود كمكهاي بشردوستانه از جمله مواد غذايي افزايش مييابد. تشديد درگيريها، دستور تخليه، كاهش فضاي انساني و مصادره كمكهاي بشردوستانه باعث افزايش تلفات جاني در سيستم بهداشتي فروپاشيده ميشود.(2)
در چنين شرايطي به نظر ميرسد سكوت جايز نيست .بيش از دوميليون نفر بيدفاع در پيش چشم مردم جهان در حال جان دادن هستند و جهان نظارهگر اين قتل عام است و تنها صداهاي مردماني به گوش ميرسد كه غم انسان دارند بدون هيچگونه نسبت ديني، سببي و حتي منطقهاي .
به قول سعدي: «بنيآدم اعضاي يكديگرند/ كه در آفرينش ز يك گوهرند// چو عضوي به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار».
اين مهم نشانگرآن است كه بايد نوعي ديگر به غزه و اوكراين نگريست. بايد دوباره به انسان نگاه كرد. فارغ از همه تفاوتها، امروز انسان غزهاي با من ساكن اين كشور يا آن ديگري ساكن در كشوري ديگر تفاوتي از نظر مقام انساني ندارد. پس دغدغه انسانيت را فرياد بزنيم . بايد كه در اعتراض به نسلكشي سكوت نكنيم، چرا كه غم انسان داريم. درست است كه كشورمان در مسائل در هم پيچيده سياسي و اقتصادي و اجتماعي گرفتار آمده، اما ما هنوز انسانيم و درد انسانها درد ماست ما براي مقام انساني و كرامت او ارج قائليم و ميدانيم هويت انساني ما ايجاب ميكند كه در برابر اين جنايتها فارغ از هرنوع وابستگي سياسي و دغدغه دولتي اين نوع روشها را محكوم كنيم و به كمك آنها بشتابيم هرچند كلامي و حمايتگرانه حركت كنيم و خواهان آتشبس فوري و ارسال مواد غذايي و دارويي براي آنها شويم. ما ميدانيم كه آنچه اسراييل ميكند عين هولوكاست است. عين قتلعام . عين نسلكشي. پس در برابر آن بايستيم . لذا بايد فرياد بزنيم و كمتر سكوت كنيم . اگر چه ممكن است به دليل برخي جهتگيريهاي سياسي فاصلهاي ميان خواستها ايجاد شده باشد كه امكان همگرايي در اين خصوص را به حاشيه برده باشد، اما فراموش نكنيم كه ما ايراني هستيم و بهدور از هرنوع شائبه سياسي غم انسان و انسانيت داريم شايد آنقدر بيپاسخي از مطالبات بر زمين مانده در داخل وجود دارد كه كمتر به اين موضوع ميپردازيم يا شايد ... اما همه ميدانيم كه رنج انسانها براي ما قابل پذيرش نيست . از اين رو به رغم همه اختلافات و دغدغههاي اجتماعي و تمامي مسائل حل ناشده و برجاي مانده و مطالبات پاسخ داده نشده، در شرايطي كه انسانيت به مسلخ آشكار برده شده يقينا سكوت جايز نيست. ما ايرانيان كه در انسان دوستي و غم انسان داشتن از پيشگامان بودهايم اكنون در برابر اين رفتار غير قابل بخشش نسبت به اهالي غزه كم صدا هستيم و شايد بهتر است گامي ديگر از جنس كارزارها و اعتراضات گوگلي را آغاز كنيم ... ما ايرانيان، مردمان سرزمين انسان دوستان و ادبا و شعرا و فيلسوفان قديم و جديد هستيم، پس ميتوانيم راهي براي همدردي با غزه بهدور از روشهاي رايج با اتكا به توان مردمي جستوجو كنيم.
1-https: //www.irna.ir/news
2- https: //www.aa.com.tr/fa