كبريتبازي آژانس در انبار اورانيوم
علي ودايع
مذاكرات ايران و امريكا با همه فراز و فرودهايش ادامه دارد. واشنگتن از كانال مسقط پيشنهادهايش را براي تهران ارسال كرده است. هنوز درباره جزييات خواستهها و تعهدات پذيرفته شده كاخ سفيد اطلاعات دقيقي فاش نشده است، اما طرف امريكا ظاهرا ميخواهد «يك پيشنهاد دقيق و قابل قبول» براي ايران روي ميز بگذارد. بنا بر گزارش آكسيوس، طرف امريكايي دنبال انتقال خطوط غنيسازي ايران ذيل كنسرسيوم به كشور ثالث است. همزمان اين پيشنهاد مطرح شده كه ايران اگرچه حق غنيسازي دارد اما فعلا سانتريفيوژها پلمب شود. آنچه مشخص است؛ تهران حاضر به دست كشيدن از تكنولوژي و دانش بومي صلحآميز هستهاي نيست. وزير امور خارجه ايران ميگويد كه ايران به اين پيشنهاد «مطابق با اصول، منافع ملي و حقوق مردم ايران» پاسخ خواهد داد. «فارن پاليسي» مينويسد: «حتي اگر اين موضع تغيير آشكاري نسبت به دهه ۱۹۹۰ باشد، زماني كه مقامات امريكايي هرگونه برنامه هستهاي در ايران، حتي براي مقاصد غيرنظامي، را رد ميكردند، باز هم به توافقي كه هر دوطرف ميخواهند، منجر نخواهد شد. دليل آن، اين است كه موضع ايران در مورد مالكيت بر چرخه كامل سوخت هستهاي به پيش از جمهوري اسلامي بازميگردد. در واقع، همين موضوع باعث تداوم بنبست بين ايران و ايالاتمتحده شده است.» فعلا اولويت اضطراري مذاكرات ايران و امريكا در ميان سكوت راديويي طرفين اين است كه به يك «توافق اوليه» برسند تا در ادامه درباره جزييات چانهزني كنند. اگر چنين توافقي حاصل شود، تيمهاي فني از هر دو طرف، يك توافق جزيي را تدوين خواهند كرد.
حاشيه پرونده ايران، پررنگتر از متن
در ميانه معادله پيچيده و درهم تنيده چانهزنيهاي ايران و امريكا و انتظار براي پاسخ تهران براي حضور در دور ششم مذاكرات، حاشيه پررنگتر از متن شده است. آژانس بينالمللي انرژي اتمي كه ميبايست در مقام آتشنشان عمل كند؛ آتش بيار پرونده اتمي ايران شده است. آژانس در گزارشي مدعي شده است تهران در سه ماه گذشته ذخاير اورانيوم غنيشده با غناي بالا و نزديك به درجه تسليحاتي خود را ۵۰درصد افزايش داده است. ايران اعلام كرده كه اتهام آژانس بينالمللي انرژي اتمي «انگيزه سياسي دارد و اتهامات بياساس را تكرار ميكند.» در اين گزارش محرمانه و جامع كه توسط چندين خبرگزاري مشاهده شده، آمده است كه ايران در سه مكان كه مدتهاست تحت بررسي هستند، فعاليتهاي هستهاي مخفيانهاي با موادي كه به آژانس بينالمللي انرژي اتمي اعلام نشده، انجام داده است. اين گزارش اين موضوع را «نگراني جدي» توصيف كرده و به تهران هشدار داده است كه مسير خود را تغيير دهد. گزارههاي آژانس درباره ايران و مواضع دوپهلوي «رافائل گروسي» كبريتبازي در انبار اورانيوم است. اين گزارش كه در ماه نوامبر توسط شوراي حكام ۳۵ كشور عضو آژانس بينالمللي انرژي اتمي درخواست شده بود، به ايالاتمتحده، بريتانيا، فرانسه و آلمان اجازه ميدهد تا ايران را به نقض تعهداتش در زمينه منع گسترش سلاحهاي هستهاي متهم كنند. صدور قطعنامه عليه ايران در شوراي حكام، ارجاع پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل و درنهايت «اسنپبك» ريلگذاري است كه پرونده اتمي را به نقطه برخورد و سناريوهاي سخت يا حتي حركت به سمت بازدارندگي نهايي خواهد كشاند.
بازي مخرب اروپايي
تروييكاي اروپايي كه همواره معتقد به ديپلماسي در پرونده اتمي ايران بوده است؛ اين روزها در زمين دشمنان ديپلماسي بازي ميكند. آنها كه پس از جنگ اوكراين درگير «سندروم ليبراليستي» شدهاند تلاش ميكنند در پرونده اتمي ايران دستاوردي كسب كنند. در نگاه اول نكته اينجاست كه امريكاي ترامپ در روابط بينالملل جايگاهي براي اروپا قائل نيست. ناتو در جنگ با روسيه در نبرد اوكراين تحت بيسابقهترين فشار مالي و نظامي پس از فروپاشي اتحاديه جماهير شوروي قرار گرفته است. امريكا ميخواهد آنها را بيش از گذشته مطيع واشنگتن كند و اين براي اروپا سنگين است. اروپاييهاي سرخورده از تحقير ليبراليسم توسط رئاليسم در پرونده ايران رويكرد تهاجمي و اعمال فشار در دستور كار قرار دادهاند. به موازات مسائل مربوط به خط تخريبي اروپا در آژانس و مذاكرات، پروندهسازيهاي امنيتي و اطلاعاتي هم به شكل منسجم عليه تهران در جريان است. در نگاه دوم، اروپا با امريكا در خاورميانه دچار نوعي تعارض منافع شده است. يك وضعيت پيچيده از منافع و تهديدهاي مشترك بين شركاي غربي در غرب آسيا حاكم شده است. واشنگتن اجازه تنفس به اروپا نميدهد و در اين وضعيت چالش بين ايران و امريكا شايد براي اروپا آب نداشته باشد اما قطعا نان خواهد داشت. معادلات ذهني اروپا در تحريك روسيه و ماجراي انقلاب اوكراين شباهت زيادي به وضعيتي دارد كه آنها امروز در غرب آسيا و آسياي مركزي دنبال ميكنند. متغير اسراييل به عنوان يك بازيگر مخرب و ويرانگر ديپلماسي كه نيازمند جنگ است را هم نميتوان ناديده گرفت. تلآويو با خط اطلاعاتي محرمانه و فضاسازي گسترده دنبال افزايش سطح التهابپذيري اروپا در پرونده اتمي ايران است. اسراييليها كه عملا از پرونده ايران در كاخ سفيد كنار گذاشته شدهاند؛ در بروكسل مشغول چانهزنيهاي آشكار و پنهان با اروپا هستند.
دكترين بالانس مقابل اهرمهاي فشار
در نگاه خوشبينانه، رفتار آژانس اقدامي در راستاي ايجاد اهرم فشار براي امريكا در مذاكرات با ايران است اما خطاي محاسباتي اينجاست كه حاشيه نميتواند تاثير مثبتي بر متن داشته باشد. در اتاق فكر واشنگتن اگرچه در چارچوب «ديپلماسي انفرادي ترامپ» حساب ويژهاي روي «جنگ روايتها» و «هيجان بالاي سياسي» باز شده است اما تهران نشان داده كه در مقابل نوع فشار طرف غربي مبتني بر دكترين بالانس رفتار ميكند. در اين زد و خورد نامريي، فقر فهم تهران از الگوريتم ذهني و رفتاري شخص ترامپ و حاشيههاي پرونده اتمي ايران ميتواند هزينهساز باشد. دكترين بالانس مبتني بر رئاليسم در روابط بينالملل بر اين اصل استوار است كه كشورها همواره به دنبال حفظ امنيت و توازن قدرت در سيستم جهاني هستند. طبق اين ديدگاه، دولتها به طور فعال تلاش ميكنند تا قدرت كشورهاي ديگر را متعادل كنند تا از قدرتطلبي يك كشور متمركز و تهديدآميز جلوگيري كرده و توازن قوا را حفظ كنند. نوع رويكرد ايران در عمليات وعد صادق و موارد مشابه نشاندهنده بالانس رفتاري در فكر و ذهن تهران است. فارغ از همه آنچه گفته ميشود؛ «ناسيوناليسم هستهاي» موتور محرك دكترين بالانس ايران در صنعت اتمي است كه تا برخورد نهايي اجازه عقبنشيني را نخواهد داد.
كارشناس روابط بينالملل