يمن و روياي امريكايي
مهدي ذاكريان
تعارض آشكار در شعار و عملكرد دولت امريكا در سطح جهان باعث شده است تا شكاف در ميان سياستمداران و سياستگذاران اين كشور از هر زمان ديگر آشكارتر شود. تفكر غالب بر كنگره امريكا، چه در مجلس نمايندگان و سنا، اين است كه دولت در سياست خارجي نماينده ارزشهاي امريكايي در سطح جهان است. اما در برابر تفكر نئوكان و اولتراكان امريكايي بر اين باور است كه ارزشهاي امريكايي آنچنان بزرگ و والاست كه امريكاييها را از جهانيان متمايز ميكند، آنها معتقدند كه امريكا، تافتهاي جدا بافته از جهان است. اين دسته از سياستمداران امريكايي معتقدند كه امريكاييها نبايد براي كشورهاي ديگر هزينهاي پرداخت كنند، نبايد داشتههاي امريكا را براي ديگران خرج كنند و معتقدند كه وجود امريكا به عنوان يك الگو در جهان كافي است و ديگران بايد به ارزشهاي امريكايي روي بياورند، ارزشهايي كه براي ديگران با عنوان «روياي امريكايي» تبليغ ميشود. زماني كه گروهي در گوشهاي از دنيا، آشكارا در روز روشن، ارزشهاي ادعايي ايالات متحده امريكا را به چالش ميكشند، امريكاييها بر اساس ادعاي ارزشمداري خود وادار به واكنش ميشوند. زماني كه يك روزنامهنگار منتقد درون ساختمان ديپلماتيك يك كشور در خاك كشوري ثالث به فجيعترين شكل ممكن به قتل ميرسد، امريكا به پيروي از شعارها و ارزشهاي ادعايي خود مجبور به واكنش است. شكاف ميان سياستمداران امريكايي زماني آشكار ميشود كه دولت عامل اين قتل، يك متحد نزديك و دوست واشنگتن تلقي شود. قتل جمال خاشقجي و جنگ يمن چالش آشكار براي ارزشها و شعارهاي امريكايي است. آنچه پادشاهي عربستان در خاك يمن انجام ميدهد، قتلعام غيرنظاميان از جمله كودكان و زنان بيگناه اين كشور است.
در واقع سعوديها به بهانه بازگرداندن عبدالربه منصور هادي به قدرت در صنعا، كارزار قتل و كشتار غيرنظاميان را در يمن به راه انداختهاند و ادعا ميكنند كه در حال اجراي قطعنامه 2216 شوراي امنيت سازمان ملل متحد هستند. اما سوال اينجاست كه كجاي قطعنامه 2216 سازمان ملل متحد از عربستان سعودي خواسته شده كه غيرنظاميان يمني را تحت محاصره قرار دهد، هر گونه ارتباط آنان را با جهان خارج قطع كند و به صورت پيوسته با استفاده از نيروي هوايي به قتل برساند؟ قطعنامه 2216 از همه گروههاي درگير در يمن به ويژه انصارالله ميخواهد كه براي احترام به نتايج انتخابات و دولت حاصل از اين انتخابات توجه كنند اما به هيچوجه مجوزي براي قتلعام و كشتار غيرنظاميان صادر نميكند. اين عملكرد عربستان به صورت غيرمستقيم، متحد اصلي اين كشور، ايالات متحده امريكا را زير سوال ميبرد.
صدور قطعنامه در سناي امريكا، كه مسير رايگيري براي آن چهارشنبه شب در كنگره اين كشور ميسر شد، دردي از مردم يمن درمان نميكند. چنين اقدام سياسي فقط نشان از اختلاف نظر در ميان جناحهاي سياسي در واشنگتن دارد، ميان عدهاي كه نگران شعارهاي حقوقبشري، وجهه و پرستيژ امريكا در جهان هستند و عدهاي كه تصور ميكنند، امريكا به خودي خود يك الگوي اخلاقي براي جهانيان است و نيازي به حفظ ظاهر ندارد. واقعيت اين است كه اگر عزم و اراده جدي در امريكا براي نجات مردم يمن از چنگ قحطي، كشتار و جنگ وجود داشت، كنگره و دولت امريكا بايد اقدامي جدي براي مهار كامل وليعهد عربستان سعودي انجام ميدادند. در هفتههاي گذشته شاهد بوديم كه نه تنها چنين اقدامي انجام نشد بلكه كاخ سفيد و دولت امريكا تلاش كرد تا حمايت تمام قدي از وليعهد عربستان سعودي داشته باشند و شخص او را از همه اتهامهاي وارده تبرئه كنند.
ترامپ با وجود حمايت تمام قد از پادشاهي عربستان سعودي، تلاش ميكند تا در افكار عمومي موجه باشد. او همواره جلو دوربينهاي تلويزيوني و رسانهها به شكلي قرار ميگيرد كه هواداران و رايدهندگان به خود را اقناع كند. به همين دليل هم هست كه در برنامهريزي براي ديدارها در حاشيه اجلاس گروه 20 و در عكس دست جمعي اجلاس سران گروه 20 هيچ خبري از ديدار و گفتوگو ميان دونالد ترامپ و محمد بن سلمان نبود. ترامپ اگر قرار باشد عكسي با يك رهبر خارجي بگيرد در قابي ميايستد كه بتواند آن را به عنوان يك برگ برنده و پيروزي به رايدهندگان و متحدان سياسياش بفروشد نه در قابي كه باعث كاهش حمايت داخلي از او و سياستهايش شود. فقدان برنامهريزي براي يك ديدار رسمي ميان رييسجمهور امريكا و وليعهد سعودي براي كاخ سفيد مصرف داخلي و تبليغاتي دارد. مادامي كه سلاحهاي امريكايي براي استفاده عليه مردم يمن در اختيار عربستان سعودي قرار ميگيرد، گام عملي در فشار به عربستان براي اجراي آتشبس واقعي و عقبنشيني از خاك يمن برداشته نميشود، اقدامي جهت اعزام ناظران بينالمللي درون خاك يمن انجام نميشود، فشاري براي شكستن محاصره مردم يمن برداشته نميشود، نميتوان گفت كه واشنگتن عملي در جهت پايان درد و زجر تحميلي به مردم يمن برداشته است. عكس نگرفتن يا خودداري از ديدار دوجانبه فقط اقدامهايي تبليغاتي هستند كه براي مصارف سياسي داخلي ارزش دارد نه براي مردم يمن يا براي پيگيري پرونده جنايت در خاك تركيه و ديگر اتهامهاي جاري در مورد دربار سعودي.
شاهد ديگر بر بيتوجهي امريكا به ريشهها و عوامل اصلي جنگ يمن، تلاش آنها براي انحراف افكار عمومي و پيوند دادن جنگ يمن به ايران است. در شرايطي كه مردم يمن از دسترسي به آب سالم و غذا در مناطق مركزي اين كشور بيبهره هستند، ادعاي ارسال موشك به اين كشور يك شوخي شوم و دردناك است. در شرايطي كه هسته خرما نميتواند از لاي محاصره تنگ ائتلاف تحت رهبري عربستان سعودي عبور كند تا كودك گرسنه يمني را سير كند، ارسال موشك از ايران به يمن، يك ادعاي پوچ و بيپايه است كه فقط ميتواند بخشي از فشارهاي سياسي بر ترامپ و عربستان سعودي را در خاك امريكا كم كند. اگر كوچكترين مدركي وجود داشت كه ايران كمك تسليحاتي در اختيار گروههاي يمني قرار داده است تاكنون بدون ترديد نهادهاي بينالمللي ايران را متهم كرده بودند و لازم نبود كه مقامهاي امريكايي در برابر دوربينهاي خبري نمايشگاه تبليغاتي برگزار كنند. امروز شاهديم كه كميته بينالمللي صليب سرخ، برنامه جهاني غذا و سازمان ملل متحد هم از رساندن آب سالم، غذا و دارو به دست مردم يمن ناتوان هستند، وقتي مردم يمن در معرض بزرگترين فاجعه قحطي در قرن بيست و يكم قرار دارند، موشك دقيقا از چه مسيري و چگونه به آنها ميرسد؟ نمايشهاي بياساس و موهومات بيپايه يك مقام وزارت خارجه امريكا براي هيچ فرد آگاهي قابل پذيرش نيست. براي من قابل پذيرش است گروههايي در جهان هستند كه هدف اصلي اين تبليغات باشند، گروههايي با آگاهي كمتر كه بنا به خواستهاي سياسي يا ناتواني در دريافت اخبار صحيح چه در ايران و چه در امريكا، ادعاهاي دولتمردان امريكايي را در مورد حمايت تسليحاتي دولت ايران از گروههاي يمني باور كنند اما واقعيت اين است كه يك فرد آگاه و آشنا به مسائل جاري به هيچوجه نميتواند چنين اتهامهايي را باور كند و به جز تلاش براي تطهير عربستان سعودي و فرار امريكا از اتهام مشاركت در جنايات جاري در يمن هيچ انگيزه ديگري براي اجراي چنين شوهايي نميتوان يافت. درست است كه ايران از حق مردم يمن براي حيات دفاع ميكند، درست است كه ايران از حق مردم يمن براي دفاع از كشورشان حمايت ميكند و درست است كه دولت جمهوري اسلامي ايران ممكن است علائق مشترك و نزديكي بيشتري با برخي گروههاي سياسي در يمن داشته باشد و از همه مهمتر درست است كه ايران توان موشكي و تسليحاتي دفاعي قدرتمندي دارد اما واقعيت ساده اينجاست كه هيچ مدرك معتبر و مشخصي تاكنون از سوي هيچ مرجع و نهاد بينالمللي در مورد احتمال تامين تسليحاتي گروههاي يمني از سوي ايران ارايه نشده است. آنچه امروز امريكا براي جهانيان عرضه ميكند به جاي شعار «روياي امريكايي» در حال تبديل شدن به «روياپردازيهاي امريكايي» است.