از تعهد به حقيقت تا «توتال ژورناليزم»
ابوالفضل فاتح
روز خبرنگار را به يكايك روزنامهنگاران شريف ميهن تهنيت ميگويم. اين روز، صرفا براي تبريك نيست و روز تصميم نيز هست؛ تصميم براي بازتعريف حكمراني رسانهاي، منزلت رسانه و حمايت از نقش خبرنگار در توليد آزادي و خير عمومي. از اين روي نكاتي را به عرض ميرساند:
نخست: تبعيض در آزادي، مثل تبعيض نژادي بدترين نوع تبعيضهاست. اينكه برخي از همه فرصتها برخوردارند و برخي در تنگنا قرار ميگيرند، اينكه برخي نهادها، تريبونها، رسانهها يا افراد ميتوانند هر چه بخواهند انجام بدهند، بگويند يا بنويسند يا اتهام بزنند و برخي بايد مراقب كوچكترين سكنات و كلمات خود باشند نوعي آپارتايد است. نميشود قدرتمندان و ويژهخواران از چنان آزادي فراخي برخوردار باشند و براي عدهاي آزادي را سهميهبندي و جيرهبندي كرد.
دوم: توسعه آزاديهاي رسمي، يك اولويت حياتي است. كشور ما از نظر آزاديهاي غيررسمي در مقايسه منعطف است، اما اين غالبا محصول تحميل تكنولوژي و شرايط است، نه انتخاب حاكميت و قانونگذار. توسعه آزاديهاي رسمي، يعني رسميت دادن حداكثري به حق آزادي بيان، حق انتشار، حق نظارت اجتماعي و حق انتخاب در همه سطوح.
سوم: در دوران تمدن سايبري، حساسيت به شكافهاي ديجيتالي و همچنين صيانت از هويت و يكپارچگي ملي ضرورت است. راهحل شكاف ديجيتالي، توسعه سريع زيرساختها و دانش و از راهحلهاي صيانت از هويت و مليت، توسعه اعتماد ملي با توليد حقيقت، شفافيت و پاسخگويي است و همه اينها در گروی توسعه آزاديهاي رسمي است.
چهارم: تك چهرهها و معدود درخششهاي رسانهاي مغتنم است، اما بسياري رسانههاي ما از نظر كيفيت محتوا نحيف و رسانههاي رسمي ما از اين بابت نحيفتر شدهاند. همچون موجودي كه دچار سوءتغذيه و عدم توازن شده است. گروهي از دانش و گروهي از آزادي لازم برخوردار نيستند، نه ميتوانند اطلاعات لازم را به دست آورند و نه ميتوانند محتواي مناسب را توليد يا در صورت توليد، منتشر كنند.
بر اين همه، خودسانسوري را نيز بيفزاييم. خبرنگاران و رسانهها، از عوامل توليد قدرت ملي و بينالمللي هستند و لازمه آن آزادي و اعتماد است. خبرنگار نميتواند آزادي را از بازار سياه ابتياع كند. پنجم: دليل ديگر افت كيفيت، چاق شدن و پير شدن ساختارهاست؛ هزينه بسيار، فايده اندك. گرفتار كردن رسانههاي بزرگ در بروكراسي كاهنده، حلقههاي بسته و دور شدن از خلاقيتها، تبعيضهاي حزبي و جناحي و جنسيتي موجب از دست رفتن چابكيها شده است. ششم: بايد مراقب بود دچار وارونگي نشويم و سُرنا را از سر گشادش ننوازيم. بسياري از رسانهها، به جاي پاسخگو كردن مسوولان، خود به آنها پاسخگو شدهاند. كاركرد رسانه قدرتمند ساختن مردم، نظارت عمومي و كمك به يافتن خير مشترك است. اگر در تصديگري رسانهها معيارهاي حرفهاي كمرنگ شده يا ناديده گرفته شود يا مديران و عناصر ارشد رسانهها به دلايل غيرحرفهاي منصوب شده و نسبتي با رسانه نداشته باشند، دير يا زود، بنگاهي بيش نخواهند بود. اگر مزرعه رسانهاي كشور ميدان جولان منفعتطلبان شود، دير يا زود باجنيوزها چون قارچ فراگير خواهند شد. در حفظ سلامت رسانهاي از هر گونه انحراف به قدرت يا فساد، جامعه روزنامهنگاري كشور، خود مسووليتي مضاعف دارد. هفتم: خبرنگاران ما در كنار رعايت بيطرفي حرفهاي، بيش از هر چيز بايد به آزادي، حقيقت و انسانيت تعهد داشته باشند. اگر آزادي نباشد حقيقتي هم وجود ندارد و اگر حقيقت گفته نشود، آزادي منفعتي ندارد و به زوال خواهد رفت. هر روزنامهنگار و رسانهاي بايد از خود بپرسد، چه چيزي و چه كسي را و چرا تقويت ميكنم؟ اگر در نهايت حقيقت و مردم و آزادي را تقويت ميكند به كار خود باور داشته باشد و اگر چنين نيست بداند، خبرنگاري نكرده است. وقتي حقيقت را نميگوييم، جايي براي دروغ باز كردهايم. هشتم: گفتهاند آزادي نظير حق، دادني و گرفتني است. درست است، اما توليد كردني نيز هست. توليد آزادي هم از طريق قوانين مناسب، هم تكنولوژي و هم ساختار رسانهاي و هم توسعه محتوا صورت ميگيرد. اينترنت، رسانههاي اجتماعي و شكلگيري رسانههاي شخصي در كنار رسانههاي گروهي، امكان توليد آزادي را سرعت بخشيدند. وقتي رسانه جديدي شكل ميگيرد، اگر بابهاي جديدي بگشايد، چند صدايي را توسعه بدهد، صداي بيصدايان شود، فضايي را به منتقدان بسپارد، به مردم متعهد باشد و خلاقيت به خرج بدهد در حقيقت آزادي را توليد كرده و اين پيشرفتهترين كاري است كه ميتوان كرد. از ديگر راههاي توليد آزادي، غيرمتمركز كردن مالكيت رسانهها و مقابله با انحصار، توسعه و تامين رسانههاي غيردولتي و مستقل، اهتمام به رسانههاي نوآور، متنوع و مشاركتي، حفاظت از خبرنگاران و نه فقط نهادهاي رسانهاي و گسترش سواد رسانهاي است. نهم: كمال روزنامهنگاري در «كمال خبرنگاري» است. اين روزها، مفهوم «توتال ژورناليزم» حائز اهميت و ارزش ويژهاي است. با تحول تكنولوژي «شهروند خبرنگار» بخشي از رسالت خبرنگاري را بر عهده گرفته و اساسا روزنامهنگاري را به لحاظ سطح دسترسي، سرعت، مرزهاي محتوايي و نگرش انساني دچار تحول كرده است. در اين زمينه، خبرنگاران حرفهاي مسووليتي دشوارتر و نقشي بنياديتر در گزينش سوژههاي برتر و يافتن و تشخيص و تميز حقيقت يافتهاند. چرا كه همچنان مسووليت اصلي تاييد يا تكذيب اطلاعات منتشره، بر عهده رسانههاي حرفهاي قرار دارد. «توتال ژورناليزم» وقتي محقق است كه خبرنگاران استقلال، اختيار و امنيت تحقق خبرنگاري را داشته باشند و بتوانند از ابتدا تا انتهاي زنجيره توليد محتوا را در اختيار داشته باشند. آنچه وظيفه مديران و سردبيران و دبيران است، سياستگذاري، آموزش، تمهيد شرايط و زيرساخت و حمايت از انتشار حقيقت است. رسانهاي كه در آن خبرنگاران عنصر محوري آن نباشند، رسانه كاملي نيست.
در اين مجال، ياد همه خبرنگاراني كه خود را فداي حقيقت، انسانيت و آزادي نمودهاند به ويژه، خبرنگاران شهيد غزه و شهداي جنگ تحميلي اخير و همه خبرنگاراني كه در هر كجاي جهان به دليل صيانت از آزادي قلم گرفتار شدهاند را گرامي ميدارم.
پشتيبان حقيقت باشيم.