• 1404 شنبه 18 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6112 -
  • 1404 شنبه 18 مرداد

شلیک به محیط زیست

گلستان بوي خون گرفت

با شهادت يك محيط‌بان ديگر شمار شهداي محيط زيست به 154 نفر رسيد

 مژگان  جمشيدي

درحالي كه روساي سازمان حفاظت محيط‌زيست همچنان از ضرورت افزايش حمايت‌هاي قانوني و  قضايي از محيط‌بانان سخن مي‌گويند، يك محيط‌بان ديگر عصر روز چهارشنبه گذشته، در جريان تعقيب و گريز با شكارچيان در منطقه سولگرد پارك ملي گلستان، هدف شليك مستقيم شكارچيان از فاصله نزديك قرار گرفت و در دم جان باخت تا شمار شهداي محيط‌زيست ايران در نيم قرن اخير به 154 نفر برسد! محيط‌بان محمود شهمرادي ازجمله محيط‌بانان خبره پارك ملي گلستان بود كه همچون ديگر همكارش كاظم مصدق كه سه ماه قبل در همين منطقه هدف گلوله قرار گرفته و به شهادت رسيده بود، چهارشنبه گذشته به قتل رسيد. قتل اين مامور دولت در‌حالي به وقوع مي‌پيوندد كه كمتر از دو ماه قبل نيز محيط‌بان سرشناس و خبره ديگري در منطقه حفاظت‌شده خاييز در استان كهگيلويه و بويراحمد به طرز ناجوانمردانه‌اي توسط يك شكارچي به رگبار بسته شد و به شهادت رسيد.  از اين رو به نظر مي‌رسد تشديد حملات به محيط‌بانان در سراسر كشور و شليك‌هاي عامدانه و مستقيم به سر و سينه حافظان طبيعت آن‌هم از فواصل نزديك كه منجر به شهادت و زخمي و نقص عضو شدن عده ديگري از آنان شده، نيازمند آسيب‌شناسي جدي، بازنگري قانون و احكام صادره براي متخلفان و نيز تغيير روش‌هاي سنتي مديريتي در سازمان حفاظت محيط‌زيست دارد. اگر‌چه سال‌هاست مسوولان سازمان محيط‌زيست و متخصصان و صاحب‌نظران به رفع كاستي‌هاي قضايي و قانوني در حوزه حمايت از محيط‌بانان تاكيد مي‌كنند، اما برخي متخصصان هم هستند كه معتقدند سازمان حفاظت محيط‌زيست باید روش‌هاي مديريتي خود را از روش‌هاي تكراري و سنتي به روش‌هاي نوين‌تر همچون مديريت مشاركتي يا بهره‌گيري از تكنولوژي‌هاي روز در حفاظت تغيير بدهد.  اما حضور نيم قرن مديران و سياستگذاران ناآشنا با محيط‌زيست در راس اين سازمان كه منجر به ظهور مديران و حتي بعضا كارشناساني ضعيف‌تر در رده‌هاي مياني اين سازمان شده، باعث شده تا اين سازمان هميشه يك مانع جدي براي افزايش مشاركت نخبگان و مشاركت همگاني در حفظ محيط‌زيست و بهره‌مندي جامعه محلي از منافع بحق محيط‌زيستي باشد. در عين حال برخي كارشناسان هم معتقدند بايد به مقوله حفاظت رويكرد علمي داشت و از مداخله‌هاي سليقه‌اي و غيركارشناسي پرهيز كرد. در همين حال تشديد برخي برخوردهاي امنيتي نسبت به فعالان حوزه محيط‌زيست به ويژه فعالان حيات وحش در سال‌هاي اخير، باعث شده تا اين سازمان بيش از گذشته از همكاري كارشناسي صاحب‌نظران مستقل و مشاركت مردمي به دليل برخي سياست‌هاي حذفي اين سازمان بي‌نصيب بماند كه اين امر منجر به تشديد برخي مشكلات در برخي موضوعات ازجمله حوزه‌هاي مرتبط با ارزيابي و حفاظت شده است. 

«آهاي مردم بدانيد ما براي زيست شماها كشته مي‌شويم. ما براي آب و هواي اين كشور زحمت مي‌كشيم. ما براي حفظ تنوع زيستي اين كشور داريم زحمت مي‌كشيم. حق ما نيست اين‌طور بميريم. واقعا حق ما نيست.» 
و بغض ديگر امانش نمي‌دهد! اينها بخشي از سخنان يكي از محيط‌بانان پارك ملي گلستان است كه همراه گروهي از همكارانش در حال حمل پيكر بي‌جان محيط‌بان شهيد «محمود شهمرادي» بودند. در‌حالي كه ساعت از 12 شب هم گذشته و بيش از 7 ساعت از زمان كشته شدن محمود شهمرادي به دست شكارچيان مي‌گذشت ولي آنها خسته و سوگوار، همچنان با دست خالي در حال حمل پيكر همكارشان در ميانه كوه و دره در تاريكي شب بودند! 
اين فرياد دادخواهي يكي از محيط‌بانان از دل مهم‌ترين و قديمي‌ترين پارك ملي ايران است كه بيشترين تنوع زيستي ايران را در كمترين مساحت در دل خود جاي داده است و سال‌هاست به گل سر سبد پارك‌هاي ملي ايران و غرب آسيا معروف شده، اما همين سه ماه پيش يكي ديگر از محيط‌بانان خبره و جوانش را در پي شليك مستقيم شكارچيان از دست داد. تراژدي غمباري كه سال‌هاست ادامه دارد و گويا قرار نيست اين تراژدي پايان يابد و هر بار جان محيط‌بان ديگري را مي‌گيرد.  محيط‌بانان ايراني سال‌هاست كه محكوم به مرگ هستند، آنها يا با شليك گلوله شكارچيان مي‌ميرند يا اگر از سلاح‌شان استفاده كنند و اين استفاده مجازشان از سلاح در تاريكي مناطق صعب‌العبور منجر به مرگ شكارچي شود با حكم قاضي به قصاص محكوم مي‌شوند! و اين تراژدي تلخي است كه نزديك به نيم قرن است ادامه دارد و هنوز اين روند اصلاح نشده است! براساس آمارهاي موجود از ابتداي تاسيس سازمان حفاظت محيط‌زيست تاكنون 154 محيط‌بان حين انجام وظيفه يا دچار سانحه و مرگ شده يا به ضرب گلوله كشته شدند و نزديك به 400 محيط‌بان هم در راه حفاظت از محيط‌زيست دچار جراحت يا بعضا نقص عضو شده‌اند. در اين ميان محيط‌بانان بسياري هم بوده‌اند كه حين درگيري براي دفاع از خود دست به سلاح برده و چنانچه شكارچي با اصابت گلوله زخمي و كشته شده، محيط‌بان راهي زندان شده و در نهايت با احكام قصاص به اتهام قتل عمد مواجه شدند. اگر چه در بيشتر موارد سازمان و فعالان محيط‌زيست تلاش كردند تا رضايت خانواده مقتول را بگيرند، اما مواردي هم بوده كه حكم قصاص اجرا شده يا چند روز قبل از اجراي حكم، محيط‌بان در زندان سكته كرده و جان باخته است.  در همين حال شينا انصاري، معاون رييس‌جمهور و رييس سازمان حفاظت محيط‌زيست، در واكنش به اخبار شهادت محيط‌بانان مي‌گويد: «ريخته شدن خون محافظان طبيعت براي حفظ تنوع زيستي كشور پذيرفتني نيست و بايد با بازنگري فوري در روش‌هاي حفاظتي و كاهش تعارضات، از تكرار اين تراژدي‌ها جلوگيري كنيم.» اما همچنان كوچك‌ترين تغييري در سياست‌هاي اين سازمان نه در گذشته و در نه در حال حاضر براي كاهش تنش‌ها بين شكارچيان و محيط‌بانان صورت نگرفته است.  تنها مروري كوتاه بر اخبار منتشره در يك سال اخير نشان مي‌دهد كه دست‌كم سه محيط‌بان در سه ماه اخير كشته شده‌اند و تعداد قابل توجهي نيز در درگيري با شكارچيان با شليك گلوله زخمي و نقص عضو شده يا با تبر آسيب‌هاي جدي ديده‌اند. تنها در يك مورد سال گذشته يكي از محيط‌بانان به نام اسماعيل عرب در پارك ملي پابند در استان مازندران با تبر آسيب ديد. 
در اصفهان نيز يك محيط‌بان از ناحيه چشم هدف شليك قرار گرفت. دو محيط‌بان در دنا مورد ضرب و شتم از ناحيه سر و دست قرار گرفتند و دو محيط‌بان ديگر در مازندران حين گشت و كنترل و يك محيط‌بان ديگر هم در بوشهر مورد حمله قرار گرفتند. 
به‌رغم اينكه محيط‌بانان هميشه تلاش مي‌كنند شكارچيان غيرمجاز را خلع سلاح كنند و بعد از سه بار تذكر تير هوايي شليك مي‌كنند، ولي متاسفانه برخي شكارچيان به ‌صورت مستقيم به محيط‌بانان شليك مي‌كنند و تعدد اين موارد اخيرا شدت يافته است.  «فتح‌الله اميري» مستندساز حيات وحش نيز در اين باره به «اعتماد» مي‌گويد: «انگار شهادت و درگيري، بخشي از زندگي محيط‌بانان شده است كه جان‌شان را كف دست‌شان گرفته‌اند. اما چرا فقط در پارك ملي گلستان در مدت چند ماه بايد دو محيط‌بان اين‌گونه شهيد شوند؟ اين روند كشته شدن محيط‌بانان تا كي بايد اين‌گونه ادامه داشته باشد؟» 
او مي‌افزايد: «چرا قاتل شهيد محمد باشقره محيط‌بان پارك ملي گلستان كه سال 1396 به شهادت رسيد تا همين چند وقت پيش مشغول شكار بود؟ چه شده كه شكاركشان افسار پاره كرده‌اند؟ چرا جان محيط‌بانان اهميت ندارد و در اين مورد سازمان آسيب‌شناسي نمي‌كند؟»  «حسين آخاني» زيست‌شناس و عضو هيات علمي دانشگاه تهران با توجه به تشديد حملات به محيط‌بانان به «اعتماد» مي‌گويد: «ما نياز به تحول در محيط‌زيست كشور داريم. ما نياز به متخصصان برجسته داريم و حاكميت بايد دست از اين لجبازي بردارد و ساختارهاي ضدامنيتي كه به اسم حراست و گزينش درست كرده را جمع كند و به جاي آن ساختارهاي حقوقي حرفه‌اي بنشاند كه نگراني‌شان نه مسائل موي زنان كه جلوگيري از انقراض گونه‌ها و زوال زيست بوم باشد.»

قوانين فعلي محيط‌بانان را ناتوان كرده است
چند هفته قبل معاون سازمان حفاظت محيط‌زيست با اشاره به قوانين به‌كارگيري سلاح براي محيط‌بانان و محدوديت‌هايي كه در استفاده از آن وجود دارد، گفته بود: اين محدوديت باعث شده تا محيط‌بانان در مواجهه با متخلفان مانند شكارچيان، آسيب‌پذيرتر باشند. حميد ظهرابي يادآور شده بود در حال حاضر محيط‌بانان فقط در صورتي مجاز به استفاده از سلاح هستند كه جان خود را در خطر ببينند، نه صرفا براي جلوگيري از تخلفات. با اين وجود محيط‌بانان نمي‌توانند براي مهار يا جلوگيري از تخلفات از سلاح خود استفاده كنند. به گفته او قوانين فعلي محيط‌بانان را در مواجهه با متخلفان مسلح ناتوان كرده است و بايد براي تجهيز آنان به امكانات دفاعي مناسب و بازنگري در مقررات، چاره‌انديشي شود.
وي با اشاره به ديگر محدوديت‌هاي محيط‌بانان گفت: متاسفانه به دليل كمبود نيرو، محيط‌بانان مجبورند به تنهايي با شكارچيان مسلح و قانون‌شكن درگير شوند كه كمبود نيرو، جان محيط‌بانان را به خطر انداخته است. ظهرابي بر لزوم برخورد قاطع با شكارچيان غيرمجاز تاكيد كرده و يادآور شده بود: تامين تجهيزات و امكانات براي محيط‌بانان نه‌تنها امنيت آنان را افزايش مي‌دهد، بلكه بازدارندگي موثري در كاهش تخلفات زيست‌محيطي ايجاد خواهد كرد.

يك بوم‌شناس: محيط‌بانان چاقوي بدون تيغه در دست دارند!
اما «عبدالحسين وهاب‌زاده» بوم‌شناسي كه نامي آشنا در جامعه محيط‌زيست ايران دارد، موضوع را جامع‌تر مي‌بيند. او به «اعتماد» مي‌گويد: «افزايش شمار حملات به محيط‌بانان يا بعضا شكارچيان يك موضوع ساده نيست، بلكه موضوع پيچيده‌اي است كه يك يا دو بعد ندارد و چندين وجه دارد كه بايد تمامي اين وجوه مورد بررسي قرار بگيرد. نخست اينكه مسوولان بايد روشن كنند چطور يك محيط‌بان در‌حالي كه ضابط قضايي است ولي اگر حين انجام وظيفه و درگيري با شكارچي به او شليك كرد، باید محكوم به اعدام شود؟! اين واقعا شرم‌آور است. درست مثل اين است كه چاقويي را دست محيط‌بان داده باشند ولي اين چاقو تيغه نداشته باشد! متاسفانه قانون در ايران براي حفظ طبيعت و حفظ جان محيط‌بان كمترين اهميت را قائل شده و در اين ميان اشكالات قضايي هم به نظر مي‌رسد محرز باشد.»
او مي‌افزايد: «در حال حاضر گفته مي‌شود حداقل 500 تا 600 هزار تفنگ بدون مجوز در كشور موجود است و اين يك پرسش جدي است حكومتي كه اگر مخالفانش نمك‌پاش هم در جيب داشته باشند، يا تيغ چاقو هم داشته باشند، آنها را محاكمه مي‌كند، چطور نمي‌تواند جلوي اين همه اسلحه غيرمجاز را بگيرد و دارندگان اين سلاح‌هاي غيرمجاز را باز دارد؟!» اين بوم‌شناس به جنبه‌هاي ديگري از نظارت‌هاي رايج در مناطق تحت حفاظت در جهان اشاره مي‌كند و مي‌افزايد: «اگر نظارت‌هاي امروزي در پارك به اندازه كافي با ابزار پيشرفته و به‌روز مثل پهپاد و دوربين‌هاي مدار بسته و تصاوير ماهواره‌اي وجود مي‌داشت، ديگر لازم نبود محيط‌بان به‌ طور مستقيم با شكارچي در برخي موارد رودررو شود. با اين ابزارها جرم فرد محرز مي‌شد و با مستندات روي ميز محاكمه در دادگاه قرار مي‌گرفت. در اين صورت بخشي از تنش‌ها و درگيري‌ها بين محيط‌بانان و شكارچيان كاهش مي‌يافت.»  وهاب‌زاده در ادامه گفت: «خيلي از اين شكارچيان سال‌هاست در محاكم قضايي و انتظامي پرونده دارند و سال‌هاست به عنوان متخلف دستگير و شناسايي و به مراجع قضايي فرستاده مي‌شوند، ولي دادگاه‌ها با اين افراد برخورد جدي نمي‌كنند.» 
اين بوم‌شناس همچنين معتقد است: «نبايد به دنبال حذف شكارچي باشيم. سال‌هاست كه تاكيد مي‌شود شكارچي هم به نوعي عاشق طبيعت است. در بسياري از موارد اين افراد در جامعه محلي خود افرادي مهم و داراي احترام و جايگاه هستند و مي‌توان با نگاه انساني و محترمانه با آنها روبه‌رو شد و آنها را از روند شكار برحذر داشت. كما اينكه موارد زيادي بوده كه از سال‌هاي پيش از انقلاب برخي شكارچيان مطرح با آموزش‌هاي درست، شكار را كنار گذاشته و خود به استخدام محيط‌زيست درآمدند و بهترين محيط‌بانان شدند، بنابراين تداوم درگيري بين شكارچيان و محيط‌بانان صرفا يك موضوع ساده نيست و ابعاد مختلفي دارد كه حتي برخي ابعاد در يك گفت‌وگوي ساده رسانه‌اي جاي بحث ندارد و نيازمند گفت‌وگوهاي اجتماعي بيشتري است تا اين ابعاد همگي شناسايي و بررسي و با مشاركت برخي مشكلات حل شود.»  او مي‌افزايد: «بايد شكارچي را به عنوان عاشق طبيعت ديد و درصدد اين بود كه جاي اشتباه او را در طبيعت تغيير داد. تنها در اين صورت است كه مي‌توان از تقابل و روبه‌رو شدن شكارچي و محيط‌بان تاحد زيادي كاست و تلفات انساني را كاهش داد.»

حفاظت فقط با تفنگ امكان‌پذير نيست!
او مي‌گويد: «بياييد تجربه ديگر نقاط جهان را ببينيد. هر كجا كه حفاظت راه درست خود را مي‌رود و اين درگيري‌ها كاهش يافته، همه اين نقاط ضعف را برطرف كرده‌اند، اما در برخي نقاط دنيا مثل برخي كشورهاي آسيايي و آفريقايي كه اين تقابل‌ها همچنان كمابيش ادامه دارد به اين دليل است كه همه ابعاد موضوع را براي يك مديريت درست در نظر نگرفته‌اند. محيط‌باني در بسياري از كشورها يك شغل پراهميت است. من وقتي سال‌ها قبل در امريكا مشغول تحصيل بودم با يكي از دانشجويان فوق‌ليسانس زيست‌شناسي هم‌اتاق بودم كه دو سال بود داشت دروس تخصصي مثل مديريت حيات وحش و اكولوژي حيات‌وحش و... را مي‌خواند تا فقط در آزمون محيط‌باني شركت كند! اينكه مردم يك كشور هيچ آموزشي در ارتباط با محيط‌زيست نبينند و بچه‌ها از كودكي رنگ طبيعت را نبينند، با اين روند نمي‌توان طبيعت را حفظ كرد. اينكه محيط‌بانان با تلاش وافر متخلفان را شناسايي و به دادگاه ببرند، اما متاسفانه در برخي موارد مورد تمسخر قاضي قرار بگيرند كه براي شكار يك كبك وقت دستگاه قضا را گرفته‌اند، با اين تفكر و اين اشكالات اساسي در قانون و قضا نمي‌توان طبيعت را حفظ كرد. ضمن اينكه ديگر نمي‌توان فقط با تفنگ طبيعت را حفظ كرد! ما نياز به يك گفت‌وگوي اجتماعي براي بررسي همه ابعاد ماجراي شكار در كشورمان داريم و نمي‌شود فقط وقتي محيط‌بان تير خورده و روي زمين افتاد همه سرو صدا كنيم و بعد دوباره فراموش كنيم. بايد ببينيم آيا حفاظت فقط با تفنگ امكان‌پذير است يا راه‌هاي كمكي ديگري هم هست و اين نيازمند گفت‌وگو و بررسي‌هاي بيشتر است.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون