نقد يا ايجاد تنش
مجتبي مقصودي
پيرو سخنراني هفته گذشته رييسجمهور درباره طرح انتقال آب درياي خزر به استان سمنان، اين رويكرد و اين برنامه با واكنشهاي مختلف و بعضا منتقدانهاي مواجه و در مواردي موجبات شكلگيري كمپينهايي شد. در دستهبندي انتقادات دو رويكرد كلي قابل احصاست. در دسته اول بيشتر انتقادات در برگيرنده جنبه علمي، فني و زيست محيطي- اقليمي است كه قطعا ظرفيت بحث و فحص داشته و از منظر زنهار باش و با بهرهگيري از آمار و اطلاعات علمي، دولت، سياستگذاران و دستاندركاران وزارت نيرو را متوجه ابعاد فاجعهبار اين سياستها ميكند.
دسته دوم انتقاداتي است كه با بهرهگيري بيشتر از ظرفيت فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي بعضا در ابعاد سياسي- اقتصادي و اجتماعي رييسجمهور را متهم به محليگرايي، خاصگرايي، استانگرايي و نيز دور شدن از مسووليتها و وظايف ملي ميكند و در موارد معدودي برخي منتقدان با دميدن بر آتش موضوع، پروژه غيريتسازي و «فرقه شمالي- سمناني» را همچون «اصفهاني- يزدي»، «يزدي- كرماني» رقم زدهاند. به عنوان پژوهشگري كه بيش از دو دهه در حوزه مطالعات قومي قلم ميزنم، شروع اين روند و توليد ادبيات جانبدارانه، واكنشي، احساسي، غيركارشناسي، خاصه با رويكرد پوپوليستي چه از سوي دولت و چه از سوي منتقدان را خلاف مصالح ملي و تماميت ارضي كشور ارزيابي كرده كه با ابتناء بر «تنفر قومي»، با دامن زدن به شكافهاي اجتماعي، فرهنگي، تنشها و تعارضات ميان «ملت - دولت» را تبديل به تنش و نزاع «ملت- ملت» ميكند. در حال حاضر حدود 500 شهر از شهرهاي ايران در معرض طيفي از تنگناهاي آبي از قبيل تنش آبي، كم آبي شديد و بحران آبي قرار دارند و تدبير كم- بيآبي كشور ايران مستلزم مديريت عالمانه اجتماعي- فرهنگي و فني است. سوءمديريت در اين عرصه ميتواند به گسترش كينه و عداوت ملي منجر شود.
كاربست «سياستهاي خياباني» و ايجاد «كمپينهاي محليگرايانه» با جذابيتهاي پوپوليستي از هر سويي كه باشد، از جمله مهمترين مخاطراتي است كه در عصر انقلاب در عرصههاي اطلاعات و ارتباطات، كشور و جامعه ايران را تهديد ميكند؛ لذا ساختار سياسي و مديريتي كشور بايد در سايه هوشياري، با نشانهشناسي و آيندهنگري ضمن رسميتبخشي، مسووليتپذيري و پاسخگويي، مطالبات مردمي را به اشكال قانوني هدايت و حمايت كند.