ريشههاي حادثه تروريستي
علي مرشديزاد
صبح پنجشنبه ۱۵ آذر خودرويي بمبگذاري شده مقابل ستاد نيروي انتظامي چابهار در استان سيستان و بلوچستان منفجر شد. اين انفجار دو شهيد و ۴۲ مجروح برجاي گذاشت. عاملان انفجار وابسته به گروه انصارالفرقان از گروههاي انشعابي جندالله بودند. اگرچه تعدادي از عاملان اين اقدام تروريستي شناسايي و دستگير شدند، موضوع ترور همچنان نياز به واكاوي و علتيابي دارد. طي دو سال گذشته از حمله به مجلس شوراي اسلامي و مرقد امام(ره) تا حمله تروريستي در اهواز و اقدام چابهار، اقدامات تروريستي داراي مشتركاتي است. يكي كور بودن ترورهاست. اين اقدامات تروريستي حتي اگر مكانهايي از قبل تعيين شده را هدف قرار ميدهند، هدفهايي كور دارند و در جريان آن بعضا سربازان، مردم عادي، كودكان و... هدف قرار ميگيرند. ويژگي ديگر اين اقدامات اين است كه به شدت غيرحرفهاي و ناشيانه انجام ميشوند. عوامل اجرايي ترور گاه حتي شناختي از صحنه عمليات ندارند و نحوه ورود، انجام عمليات و فرار براي آنها تعريف نشده و به دليل همين ناشي بودن گاه تلفات تروريستها نيز چشمگير است. در نمونه اخير، يعني چابهار دو شهروند، يكي سرباز سني مذهب و ديگري شيعه شهيد شدند و تروريستها نيز تلفات دادند. اين امر توجه ما را به اين نكته جلب ميكند كه آمران اقدام تروريستي يا مروجان ترور، تروريستهاي قرباني خود را از ميان مردم محلي انتخاب ميكنند و با هدف هراسانگيزي آنها را به كام مرگ ميفرستند. اين نكته در حملههاي اخير تروريستي در مجلس شوراي سلامي و حرم امام(ره) برجسته بود. البته در حمله تروريستي مجلس، با توجه به نماد مهم مجلس به لحاظ سياسي ميتوان گفت كه در اين حمله هدف بيشتر ارعاب نمايندگان مجلس و تهديد آنها بوده است. نكته ديگر ترورها تاثيرپذيري از جريان تكفيري است كه نقش دولتهاي خارجي را به ويژه در شرايط كنوني برجسته ميكند.
اگر بخواهيم از خود سيستان و بلوچستان مثال بزنيم، نوع اين اقدام همانند اقدام تاسوكي است. در هر دو اين اقدامات تروريستي، تلفات اصلي به مردم عادي وارد شد. در ارتباط با اين اقدامات تروريستي، توجه به چند نكته حايز اهميت است. نگارنده اين سطور از سالهاي قبل در يادداشتها و سخنان بارها به خطر تندروي مذهبي اشاره كرده است. اكنون نيز در اين مجال باز سخن خود را تكرار ميكنم كه بايد تدبيري انديشيد كه اين مقوله منجر به تشديد بيثباتي در نوار مرزي نشود. علاوه بر جلب رضايت جريانهاي مذهبي در داخل كشور، موضوع مهم ديگري كه در اين ارتباط داراي اهميت است، منبع تغذيهكننده ايدئولوژيك تندروي مذهبي است. شبكههاي ماهوارهاي كه از سوي افراطي ها ادبيات نفرت مذهبي را ميپراكنند، روز به روز خطر بيشتري را متوجه امنيت ملي ما ميكنند. هدف اصلي اين جريانها ترويج بدبيني، خشونت و نفرت است. واكنشهاي جدلي و برخورد مشابه در مقابل آنها باعث ميشود كه آنها به اهداف خود نزديكتر شوند. تنها يك راهحل وجود دارد و آن هم اينكه از طريق سازمانهاي بينالمللي به اتهام ترويج ادبيات نفرت (hate speech) فعاليت آنها متوقف شود.
دولتهاي خاورميانه بايد توجه داشته باشند، تندروي در اين منطقه در قالب تروريسم، تعارضات مذهبي و... در ذات خود اقدام غيردولت (non state) در مقابل دولت است. اين امر به ويژه در ميان تندروهاي مذهبي بارز است. بسياري از اين جريانها از اختلاف ميان دولتها استفاده ميكنند و در دو سوي مرز نيروهاي خود را ميآرايند و از پتانسيل هر دو دولت متخاصم به نفع خود استفاده ميكنند. بنابراين دولتهاي منطقه، با وجود اختلافات جدي ميان خود، بايد به اين موضوع توجه داشته باشند و در جهت رفع آن قدم بردارند. البته اين سخنان مانع از آن نميشود كه از نقش احتمالي دولتهاي منطقه بخصوص عربستان در حوادثي مانند حوادث چابهار چشمپوشي شود. نكته ديگري كه در ارتباط با اين موضوع قابل توجه است، ضرورت توجه به اين مناطق است. مدتي است از برنامه دولت براي توسعه اقتصادي چابهار سخن به ميان ميآيد. اقداماتي از اين دست اهميت بسيار زيادي دارند و ميتوانند با توسعه اين مناطق از كشور راه را بر ورود انديشههاي منحط و عقبمانده تكفيري و... ببندند.