زنان مدير مسوول رسانهها غايبان ديدار با پزشکیان
زهرا نژادبهرام
تصوير ديدار رييس جمهور پزشكيان با اهالي رسانه خبرساز شد، نه از آن جهت كه همه گرايشهاي سياسي حضور داشتند، بلكه از آن جهت كه هيچ زن رسانهاي جز فاطمه مهاجراني، سخنگوي دولت در اين عكس يادگاري نبود. اهميت كار خبري و نقش رسانه امروزه بر كسي پوشيده نيست و ضرورتي براي اثبات آن وجود ندارد؛ از اينرو در ايران روزي به نام خبرنگار كه گرداننده، منتشركننده و توليدكننده خبر از واقعه است در سالروز شهيد صارمي نامگذاري شده است . روزي نه صرفا براي تجليل آن هم بجاست، بلكه روزي براي جستوجوي راهكارهاي موثر براي حمايت از جريان رسانهاي كشور و تقويت بنيانهاي خبري در داخل، از براي امر مهمي كه همان مرجعيت خبري است؛ از اين رو به دعوت نهاد رياستجمهوري رسانهها كه نقش اصلي در اين بازگشت مرجعيت دارند، در جلسهاي شركت كردند . جلسهاي متشكل از مديران مسوول كه جملگي از مردان باسابقه و فعال حوزه رسانه بودند همچون سالهاي قبل، اما دريغ از حضور يك زن در ميان مديران رسانهاي كشور. اين مهم دو پيام داشت؛ نخست آنكه احتمالا مدير رسانهاي زن در كشور نداريم كه مصيبتي بزرگ است، چراكه بيش از دوسوم بدنه رسانهاي كشور در اختيار زنان است و آنان توليدكننده خبر و منتشركننده و ... هستند. پيام دوم آن است كه مديران زن رسانهاي وجود دارند، اما ديده نشدن يا عزمي براي ديده شدن آنها نبوده كه اين هم نقطه جالبي در فضاي اجتماعي كشور است. از اين رو از آنجا كه خبر، خبرنگار و رسانه سه عنصر اصلي در حيات زندگي اجتماعي امروز هستند و زيست جهان امروز در بستر تحركات رسانهاي معنا گرفته و وقايع در كسري از ثانيه قادر به تغييرات شگرف در نقشه آينده جوامع هستند؛ جايگاه خبر و رسانه و خبرنگار بيش از پيش قابل توجه است . لذا بايد به رسانهها با نگاهي ديگر نگريست، چراكه امروزه آنها عموما با دو چالش جدي روبهرو هستند؛ نخست، هزينه انتشار و گرداندن اقتصاد رسانههايشان كه در شرايط كنوني بسيار بالا و جدي است.
دوم، كم برخورداري از حمايت دولتي در انتشار رسانهها كه متاسفانه، منحصر به بخش خاصي از آنان است .
اين حمايتها اعم از آگهيهاي دولتي و ارائه امكانات به نرخ دولتي است كه ميتواند چرخ اقتصادي اين رسانهها را بچرخاند؛ محروميت از اين موارد به معناي توقف يا كمرونقي در فعاليت آن دسته از رسانههاي نوين و سنتي است كه مجبورند با هزينههاي شخصي نسبت به انتشار اقدام كنند .
اما زنان، در اين عرصه اگر در بستر اين نوع رسانهها يعني رسانههاي دولتي يا برخوردار از حمايت دولتي باشند كه طبيعتا جايگاه مديريتي ندارند و اگر در بخش دوم باشند، از امكانات حمايتي محروم هستند، لذا نتيجه آن ميشود كه در نشست با رييس جمهور جز خانم مهاجراني به عنوان سخنگوي دولت هيچ زني به عنوان مدير رسانهاي كشور حضور ندارد. نگاهي به سوابق زنان روزنامهنگار و هزينههاي متعدد اجتماعي، سياسي و اقتصادي كه آنان براي زنده نگهداشتن خبر و اطلاعرساني طي سالهاي اخير دادهاند به روشني ميتواند از نقش اثربخش آنها در روند فعاليت رسانهها پرده بردارد. اما اينكه در حوزه مديريتي كمرنگ بودهاند يا امكانات مالي متناسبي براي حضور گسترده نداشتهاند، موضوع ديگري است. البته در همين شرايط نامساعد زنان بسياري مسووليت رسانههاي خصوصي را برعهده دارند كه به صورت تخصصي دست به انتشار اخبار و گزارش و... ميزنند. اين گروه بهخصوص در ميان نشريات محلي بيش از گذشته بوده و هستند، اما به دلايلي كه شايد بخشي از آن تبعيض جنسيتي باشد، نشانههايي از حضور آنان در ملاقات با رييسجمهور نيست.
از اينكه بگذريم در همين شرايط سخت، زناني توانستهاند فعاليت كنند كه قابل توجه است؛ اشرف گراميزادگان مدير مسوول مجله حقوق زنان و اقتصاد زنان، شهلا شركت مدير مسوول زنان امروز، آزاده مختاري مدير مسوول سايت خبري ركنا و... و در گذشته نيلوفر قديري مدير مسوول روزنامه همشهري، كتايون مصري سردبير جامجم و ... .
اين اسامي و مشابه آنها مويد حضور زنان هر چند محدود در عرصه مديريتي و اثرگذار در رسانههاي كشور است .نگاهي به تلاشهاي زنان در اين عرصه قادر است شكافهاي اجتماعي جنسيتي را به روشني تبيين كند.
نگاهي به گزارش روزنامه شرق كه(1) همين چندي پيش منتشر شد شايد بتواند ابعاد موضوع را بيشتر بگشايد «بر اساس آخرين دادههاي جهاني، زنان حدود 39 درصد از كل خبرنگاران جهان را تشكيل ميدهند. اين آمار اگرچه در خاورميانه چندان دقيق و البته جديد نيست، اما طبق آخرين گزارشها، زنان سهم حدود 23درصدي از خبرنگاران را دارند. براي مثال، اين عدد در كشورهاي عربي همچون لبنان، حدود 25 درصد است. آخرين بار، عليرضا شيروي، مديركل رسانههاي خارجي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، در سال 1402 عنوان كرد كه 40 درصد از خبرنگاران ايران، زنان هستند. او همچنين مدعي شد كه دو هزار مدير مسوول رسانههاي مختلف در ايران زنان هستند.» اين موارد مويد آن است كه ظاهرا با گزينه دوم در عدم ديده شدن يا عدم خواست عمومي مديران براي ديدن مديران زن روبهرو هستيم .در گزارشي كه معاونت امور زنان در سال 1395 داده نيمي از شاغلان رسانه را زنان تشكيل ميدهند، همچنين ۴۰ درصد از مديران مسوول رسانهها زن هستند و ۲۵ نشريه ويژه زنان منتشر ميشود(2).
اما در نشست مشترك با رييس جمهور متاسفانه اين زنان غايب هستند .از اين رو به نظر ميرسد دستاندركاران دولتي بايد با ايجاد ظرفيتهاي بيشتر براي زنان رسانهاي در عرصه دولتي و غيردولتي فرصتهاي مديريتي را براي آنها فراهم كنند. آنان همچنين بايد امكانات لازم براي تداوم فعاليت مديران مسوول زن كه به صورت عمومي و تخصصي در حوزههاي گوناگون اعم از رسانههاي نوين و جريان اصلي را فراهم آورند تا سكان هدايت آنها بقا داشته باشد .
شايد اين نشست و عكس منتشر ه فرصتي براي بيان ظرفيتهاي مغفول مانده زنان رسانهاي كشور باشد كه در ميان كشورهاي منطقه به صورت چراغي پرفروغ تصاوير برجستهاي از خبررساني را منتشر ميسازند.
راهشان پررهرو باد.
پاورقي
1- https: //www.sharghdaily.com
2- https: //www.tabnak.ir/fa/news/656686