• 1404 جمعه 26 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4336 -
  • 1398 يکشنبه 18 فروردين

قوانين طبيعت و ميهماني ما

سينا قنبرپور

جان و مال يك هموطن به جان و مال همه ايرانيان بند است چه رسد به آنكه سيلي بيايد و جان بيش از 67 عزيز و هموطن ما را بگيرد؛ چه رسد به آنكه مي‌شنويم بالغ بر 15هزار ميليارد تومان در پي سيل اخير در كشور خسارت وارد شده است و اين ضرر و زيان چيزي نيست جز همان زمين كشاورزي و زحمتي كه هموطن كشاورزمان كشيده بود، ‌چيزي نيست جز خانه و كاشانه‌اي كه همه‌چيز هم‌ميهن‌مان بود. خسارت‌ها چيزي نيست جز همان مال و اموالي كه حاصل دسترنج يك عمر معلم و كارگري و كارمندي بود كه سيل به ناگاه با خود برد. اما يادمان بيايد كه هميشه از ضرب‌المثلي استفاده مي‌كنيم كه بلا به مال بزند ولي به جان نزند.

در هر حال در شرايط اقتصادي امروز از هر زاويه‌اي به سيل بنگريم آثار و تبعات سختي را براي مردم به همراه داشته است. اما ناگزيريم از زاويه‌اي ديگر هم به سيل بنگريم. ما انسان‌ها غره به دانش و ابداعات خود مدت‌هاست مقهور «بتن» شده‌ايم و گمان برده‌ايم با اين اختراع مجاز به ساختن هر سازه‌اي در هر جايي هستيم. ما انسان‌ها فراموش كرده‌ايم كه ما هم بخشي از جهان و تنها جزيي از طبيعت هستيم و از همين غفلت گمان برده‌ايم كه طبيعت بايد از قوانين ما تبعيت كند حال آنكه اين ما هستيم كه بايد همه‌چيز و همه دستاوردهاي‌مان را با طبيعت و قوانين آن تطبيق دهيم. قرار نيست با بتن و معجره‌هايش گمان ببريم كه هر جايي مي‌توانيم بسازيم و هر نشدني‌اي را شدني كنيم. قرار هم نيست دستاوردهاي مهندسي را خوار و خفيف بشماريم اما حتما حكمتي در تبعيت از طبيعت بوده كه حكيم ابوالقاسم فردوسي سروده است «به جويي كه يك روز بگذشت آب / نسازد خردمند ازو جاي خواب». اين بيت از فردوسي درست در روزهايي كه سيل در شيراز موضوع دروازه قرآن را به بحث نخست همه ما تبديل كرد بيشتر خوانده شد اما وقتي در شبكه‌هاي اجتماعي تصوير نامه‌اي منتسب به يك معلم جغرافيا منتشر شد كه استعفايي نمادين داده موضوع همسويي با طبيعت و قوانين آن اهميتي دو چندان يافت. آن معلم نوشته بود ازآنجايي كه نتوانستم شهردار و مهندسي تربيت كنم كه در بستر رودخانه مجوز ساخت و ساز ندهد شرمسارم و استعفا مي‌دهم. اما واقعيت اين است كه همه ما به خوبي مي‌دانسته و مي‌دانيم كه رودخانه‌ها «حريم» دارند. همواره سخن از حريم رودخانه‌ها مطرح بوده است اما آيا كسي را ياراي آن است كه مسير كرج – چالوس را از آنچه در حريم رودخانه ساخته شده پاك كند؟ قطعا خير. نه آنكه در جوار جاده و در حريم رودخانه رستوران دارد حاضر است جاي خود را به صاحب واقعي‌ آن يعني «رودخانه» بدهد و نه قانون و قواي قهريه توانسته تاكنون رودخانه‌ها را از دست آنها كه به حريم آن تعرض كرده‌اند نجات دهد. اما طبيعت مثل ما اهل زد و بند و چشم‌پوشي نيست. طبيعت هم قانون خود را دارد و هم قواي قهريه‌خود را دارد. ما نيز فقط ميهمانان طبيعت هستيم كه دوره كوتاهي در آن زندگي مي‌كنيم و بايد برويم. اما همين نكته را خيلي زود فراموش مي‌كنيم. به همين دليل هم وقتي طبيعت قواي قهريه‌اش را به كار مي‌گيرد تا خود را به نوعي ترميم كند يا طلبش را بگيرد بهت‌زده، شاكي مي‌شويم و ناگاه مي‌بينيم همه‌چيزمان را در طرفه‌العيني از دست داده‌ايم. بايد هر روز كه از خواب برمي‌خيزيم اين نكته را به خودمان يادآور شويم كه طبيعت قانون خود را دارد و ما نيز جزيي از طبيعت هستيم و بايد تابع قوانين آن باشيم. قرار نيست وقتي آسمان به زمين بدهكار است ما از فرصت استفاده كنيم و در زمين‌هاي خشك‌شده در پي بي‌آبي يا كم‌بارشي ساخت و ساز كنيم. لحظه‌اي سازه‌هاي تاريخي نظير پل‌دختر را در خاطرتان مرور كنيد. ارتفاع پل‌دختر در اين شهرستان چقدر بوده است؟ آيا بي‌دليل بوده كه چنين سازه بلندي ساخته شده بوده؟ به هر حال امسال آسمان بخشي از قرض بدهي خود به زمين را پس داده است. اين ما بوديم كه گمان برديم از بدهي آسمان به زمين مي‌شود سوءاستفاده كرد. اگر عاقل باشيم آن بيت فردوسي را بزرگ بالاي سرمان مي‌نويسيم و هر روز مي‌خوانيمش تا مبادا فراموش كنيم كه ما فقط ميهمان طبيعت هستيم و دو سه روزي بعد اين طبيعت است كه مي‌ماند و ما بايد برويم. پس بي‌خود به سازه‌ها و قوانين‌مان غره نشويم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون