اعتبار منبع خبر در بحران
صديقه ببران
يكي از مهمترين زواياي مديريت در هر بحراني، موضوع مديريت رسانهاي در آن است، چرا كه هرگونه سوءمديريتي در اين حوزه ميتواند به تشديد بحران منجر شود و برعكس، مديريت صحيح رسانهها و اطلاعرساني دقيق و صحيح و مستمر ميتواند ابزار بسيار خوبي براي كمك به مديران كشور براي حل و فصل امور و ساماندهي آن بحران باشد. البته در دنياي امروز ما با طيف وسيعي از رسانههايي مواجهيم كه ديگر محدود به رسانههاي سنتي نيستند، بلكه شامل طيفهاي مختلفي از رسانهها، بخصوص رسانههاي مجازي هستند كه همين موضوع مديريت بحران را پيچيدهتر ميكند. اما وظيفه رسانه در مواجهه با يك بحران چيست؟ بر اساس اصول و چارچوبهاي رسانهاي، وظايف يك رسانه در قبال بحرانهاي مختلف را ميتوان به سه بخش قبل از بحران، حين بحران و بعد از بحران تقسيمبندي كرد. چرخهاي كه اگر هر يك از آنها بلنگد، باعث خواهد شد تا كل فرآيند اطلاعرساني و آگاهسازي شهروندان در زمان بحران مختل شود و چه بسا فجايع بزرگي رخ دهد. در بخش اول يعني قبل از بروز بحران، رسانهها بايد به صورت جامع و كامل و مستمر نسبت به اطلاعرساني به شهروندان و آگاهسازي آنها در قبال خطرات احتمالي اقدام كنند تا با هوشياري شهروندان و مسوولان، خسارتهاي ناشي از بحران كمتر و كمتر شوند. در زمان وقوع بحران نيز وظيفه يك رسانه اطلاعرساني به شهروندان در خصوص آن رخداد و خبررساني از آخرين وضعيت موجود به آنهاست تا هم از شرايط لحظهاي اطلاع داشته باشند و بتوانند براي خود و خانوادههايشان تصميمگيري كنند و هم اينكه با اطلاع داشتن در مورد وضعيت موجود به آرامشي نسبي برسند و در بيخبري نباشند. پس از فروكش كردن بحران نيز رسانهها نقش موثري را دارند و ميتوانند در فرآيند بازسازي و بخصوص در جريان آسيبهاي روحي و رواني و تالماتي كه ...
براي حادثهديدگان رخ ميدهد، كمكهاي شاياني كنند. البته در اين زمينه رسانهها بايد به حد كفايت از دانش روانشناسي رسانهاي برخوردار باشند تا بتوانند با انتشار درست اقدامات در دست انجام از بازسازيها و... ابزاري باشند براي كاهش آلام خسارتديدگان و داغديدگان. اما اينها تمام ابعاد اطلاعرساني در زمان بحران نيست. واقعيت اين است كه تمام اطلاعرساني در زمان بحران به بخشي به نام «اعتبار منبع خبر» وابسته است. به زبان ساده اگر منبع اخبار موثق نباشند، رسانه نميتواند عملكرد مناسبي براي هدايت بحران داشته باشد. در مورد سيل اخير كشور، با اينكه انصافا نسبت به گذشته، شاهد حضور پررنگتر و بهتري از صدا و سيما در مناطق سيلزده و انعكاس اخبار بوديم و بخش رسمي كشور تا 90 درصد آماده اطلاعرساني صحيح به رسانهها بود، اما باز هم به دليل نبود سازماني منسجم و يكپارچه شاهد انتشار اخباري نادرست و حتي بحران آفرين از سوي برخي رسانهها و بخصوص در فضاي مجازي بوديم. بخصوص آنكه اين سيل در زمان تعطيلاتي رخ داد كه بسياري از رسانهها و بهويژه رسانههاي مكتوب در تعطيلات نوروزي به سر ميبردند و نميتوانستند كمكي باشند براي اطلاعرساني به شهروندان. اين در حالي است كه سازمان مديريت بحران كشور، به حق تمام تلاش خود را براي كمك به آسيبديدگان اين سيل به كار گرفته بود ولي از آنجايي كه اين سازمان فاقد بخش رسانهاي منسجم و واحدي بود، نتوانست در مديريت اطلاعرساني و رسانهاي اين سيل به خوبي عمل كند. براي همين به نظر ميرسد براي مواجهه با انواع حوادث طبيعي و بحرانهاي مختلف بهتر است، سازمان مستقلي زير نظر وزارت كشور به عنوان متولي مديريت بحران تشكيل شود كه به صورت حرفهاي و علمي، منبعي باشد براي انتشار اخبار و گزارشهاي اين حوادث و البته منبعي براي كسب آخرين اخبار توسط رسانهها. اميدواريم با توجه به حادثهخيز بودن كشورمان و تجاربي كه در طول سالهاي اخير در مورد مواجهه با بحرانهاي مختلف مثل زلزله و سيل كسب كردهايم به زودي شاهد شكلگيري مركزي رسانهاي با مشخصاتي كاملا حرفهاي براي اطلاعرساني در مواقع بحراني باشيم.
٭مدرس دانشگاه و عضو هيات علمي
گروه ارتباطات دانشكده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه