سير نزولي روابط ايران و اروپا
كوروش احمدي
به نظر ميرسد كه روابط ايران و اروپا از ابتداي سال جاري وارد مرحله جديدي شده است. سخنان مقام معظم رهبري در آغاز سال نو و اشاره ايشان به تاريخچه خيانتهاي انگليس و اروپاييها از اوايل قرن 19 و نهايتا سخنان دكتر ظريف در مصاحبه با سايت دفتر رهبري از نشانههاي اين تحول مهم است.
وي ضمن اشاره به اينكه شايد اروپاييها آمادگي ندارند و «قطعا توان كافي» براي ايستادگي در برابر تحريمهاي امريكا ندارند، تصريح كرد كه «اروپا بايد بداند كه نميتواند فقط با چند اظهارنظر يا چند طرح اجرا نشده از زير بار مسووليتهايش شانه خالي كند.» با اين حال دكتر ظريف تاكيد كرد كه ما همچنان پيگير مطالباتمان از اروپا
خواهيم بود. از طرفي، به نظر ميرسد كه طي چند ماه گذشته سه كشور عمده اروپايي، به ويژه فرانسه، نيز در حال افزودن بر انتقادات از سياستهاي منطقهاي و برنامه موشكي ايران بودهاند. طرح ايجاد يك كانال مالي براي تسهيل مراودات اقتصادي بين دو طرف هم محدودتر از آن است كه قبلا در سپتامبر گذشته در سازمان ملل اعلام شد و هم حداقل در مراحل مقدماتي محدود به اقلام بشردوستانه خواهد بود. ضمن اينكه در همين قالب نيز پيشرفت كار تاكنون بسيار كند بوده است. نامه جديد فرانسه، انگليس و آلمان به دبيركل سازمان ملل در مورد برنامه موشكي ايران اگرچه حاوي برخي تاكيدات جديد است، اما نبايد آن را تحولي عمده و محتوايي در روال معمول كار در اين زمينه بهشمار آورد. با اين حال، نامه جديد در فضاي موجود بين دو طرف توجه ويژهاي را به خود جلب كرده است. ارسال اين نامه البته تحول جديدي نيست و طي دو، سه سال گذشته نيز به همين ترتيب سابقه داشته است. اين نامه در خطوط اصلي آن مشابه نامههاي پيشين همين سه كشور (از جمله نامه 25 فوريه 2019) است.
در اين نامه جديد نيز چون گذشته ضمن اشاره به برخي فعاليتهاي موشكي اخير ايران (پرتاب ماهوارهبر سفير و رونمايي از موشكهاي دزفول و نوع جديدي از موشك خرمشهر) نسبت به فعاليتهاي موشكي ايران ابراز نگراني شده و ادعا شده كه اين فعاليتها با بند سوم ضميمه ب قطعنامه 2231 ناسازگار است. در اين نامه مانند گذشته تعريف ارايه شده توسط ترتيبات موسوم به رژيم كنترل تكنولوژي موشكي (MTCR) مبناي كار قرار گرفته و بر اين پايه استدلال شده كه در نتيجه برنامه موشكي ايران قابليت حمل سلاح هستهاي را دارد و به اين دليل با قطعنامه 2231 ناسازگار است. مطابق تعريف MTCR موشكهايي كه قابليت پرتاپ يك خرج 500 كيلويي در مسافتي 300 كيلومتري را داشته باشند، به عنوان موشكهايي كه ماهيتا قادر به حمل سلاح هستهاي هستند، به حساب ميآيند.
نويسندگان اين نامه مدعي شدهاند كه از نظر قابليت حمل سلاح هستهاي، مشخصات فني موشكها و نه نيت سازندگان آنها را ملاك قرار ميدهند. تعجبآور اينكه در نامه به غلط ادعا شده كه تعريف MTCR پذيرش عام يافته و ازجمله در اجراي قطعنامه 1540 نيز مبناي كار است، بدون اينكه به سندي در اين رابطه استناد شود. همچنين روشن نيست كه چرا ايران بايد نسبت به تصميمات MTCR كه يك ترتيبات غيررسمي بين 37 عضو آن است و تعهدي براي بقيه ايجاد نميكند، پايبند باشد. مساله اين است كه در حالي كه ايران فاقد سلاح هستهاي است و حداقل در چارچوب برجام متعهد به عدم توليد آن است، چرا بايد برنامه موشكياش در رابطه با سلاح هستهاي مدنظر قرار گيرد. همچنين لازم به ذكر است كه درخواست فرانسه، انگليس و آلمان از دبيركل براي تهيه گزارشي جامع در مورد فعاليتهاي هستهاي ايران نيز تحول جديدي نيست. مطابق برجام دبيركل موظف بوده كه هر 6 ماه يكبار گزارشي در مورد اجراي برجام و اجراي قطعنامه 2231 به شوراي امنيت ارايه كند. در اين گزارشها، اجراي بند 3 ضميمه ب قطعنامه نيز هميشه مدنظر بوده و فعاليتهاي موشكي ايران و نيز واكنش اعضاي شوراي امنيت در اين رابطه در آن منعكس شده است. گزارشهاي گذشته دبيركل همواره به اختلافنظر در بين اعضاي شورا توجه داده و تصريح كرده كه برخي فعاليتهاي موشكي ايران را نقض قطعنامه (امريكا)، برخي ناسازگار با قطعنامه (اروپا) ميدانند و برخي نيز آن را مغاير با قطعنامه نميدانند (روسيه).بيشك، كوتاهي و ناتواني اروپا در حفظ برجام، باوجود تاكيد بر اهميت استراتژيك آن و عمل به تعهدات خود به عنوان تحولي مهم در روابط بينالمللي ثبت خواهد شد و دست امريكا را براي ادامه سياستهاي يكجانبهاش بازتر خواهد كرد. بعيد است كه آثار چنين تحولي به دولت كنوني امريكا محدود بماند. دولتهاي آتي امريكا نيز ممكن است باتوجه به اين تجربه احساس كنند كه با دست بازتري قادر به اعمال نظرات خود خواهند بود. لذا، اگرچه ايران كاملا در انتقاداتش از اروپا برحق است، اما لازم است همه كشورها باتوجه به واقعيتهاي موجود، در پي چارهاي براي مهار امريكا باشند. همكاري و هماهنگي همچنان بهترين چاره براي اين منظور است. بديهي است كه در غياب آن كار آسانتر نخواهد شد.