• 1404 پنج‌شنبه 16 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4296 -
  • 1397 چهارشنبه 10 بهمن

فوتبال ايران سياسي نيست

محمدعلي ابطحي

اصل اظهارنظر و گفت‌وگوي همه افراد، چه سياسي و غيرسياسي پيرامون فوتبال طبيعي است. ايراني‌ها سه هفته است كه پاي تلويزيون نشسته‌اند و جام ملت‌هاي آسيا را دنبال كرده‌اند و با هر موفقيت تيم ملي خوشحال شده‌اند و لذت برده‌اند. طبيعتا بازي فوتبال خصوصيتش اين است كه مردم كشورهاي برنده و بازنده با برد و باخت تيم‌شان خوشحال ‌شوند يا محزون. هيچ دليلي ندارد كه فوتبال از اين خصيصه خالي شود. اين يك نكته. نكته دوم اينكه وقتي مردمي اميد به رشد بيشتر مثلا رسيدن به فينال را داشتند و اين اتفاق رخ نداده، آنها نااميد مي‌شوند و اين هم طبيعي است. خيلي نمي‌توان خرده گرفت به اين موضوع. همه مي‌دانيم كه مخاطبان فوتبال را بيشتر جوانان تشكيل مي‌دهند. كساني كه احساسات شديدي دارند و نمي‌توان از آنها انتظار داشت كه هميشه براساس موازين و چارچوب‌هاي عقلاني رفتار كنند و اگر از باخت تيم عصباني شده‌اند، عصبانيت‌شان را تخليه نكنند. من مي‌خواهم بگويم كه همه اينها تا اينجاي كار طبيعي است. با اين حال تصور مي‌كنم كه سياسيون و نخبگان كشور بايد سعي كنند ظرفيت شكست را در مردم ايجاد كنند. ما وقتي شكست مي‌خوريم بايد يادمان باشد كه مثلا همين تيم ملي ما را سه هفته خوشحال كرده. ما سه هفته به اين تيم افتخار كرديم و لذت برديم. همه اينها را بايد به صورت يك پكيج ديد. هر بار هم بعد از هر شكست و موفقيتي بحث‌هاي زيادي مطرح مي‌شود و چيز جديدي نيست. زيبايي فوتبال به همين چيزهاست. نكته مهم اين است كه ما فقط موقع شكست نقدهاي‌مان را مطرح نكنيم. ما بايد هنگام شكست هم مردانگي داشته باشيم و علاوه بر ابراز تاسف و گفتن نقاط ضعف دنبال بهتر شدن باشيم؛ البته اين موضوع صرفا مربوط به ايران هم نيست. همه جاي دنيا مردم با برد و باخت تيم‌شان غمگين مي‌شوند. مثلا ماجراي كشته شدن بازيكن كلمبيا را كه گل به خودي زده بود...

به دست طرفداران فوتبال آن كشور كشته شد يادمان نرود. پس در نهايت مي‌توان گفت هيجانات، بخشي از دنياي فوتبال است و حرف زدن در مورد اين هيجانات ناگزير.

يكي از نكاتي كه اين روزها مطرح مي‌شود اين است كه خشونت كلامي جاري در فوتبال مربوط به فضاي سياسي ايران است. در مورد اين مساله بايد بگويم من به شخصه با اينكه خودمان را يك جامعه بسته و تافته جدابافته بدانيم موافق نيستم. اين اتفاقات خيلي ايراني نيست؛ به اين معنا كه اگر اين رخدادها فقط در ايران باشند، مي‌شد در موردشان با پارامترهاي داخلي صحبت كرد، اما اينها فقط مربوط به ايران نيست. در همه جاي دنيا هست. من اصلا فوتبال ايران را سياسي نمي‌بينم. سياستمداران هم مثل بقيه نگاه مي‌كنند. چه نكته‌اي وجود دارد كه ما بتوانيم بگوييم فوتبال ايران سياسي است؟ اصلا توقع سياسي داشتن از فوتبال توقع بدي است؛ حتي در بازي‌هاي ايران با تيم‌هاي خارجي. من معتقدم بيشترين تجلي وحدت ملي را مي‌توانيم در فوتبال ببينيم. شايد بعضي‌ها اظهارنظرهايي بكنند مثل آن آقايي كه گفته بود نبايد به يمن پنج گل مي‌زديم و قبل از آن هم عده‌اي گفته بودند نبايد به فلسطين خيلي گل مي‌زديم؛ با اين حال اين موارد خيلي نادر است و مورد توجه مردم هم قرار نمي‌گيرد. فوتبال قواعدي دارد و بر اساس آن قواعد جلو مي‌رود.برخي هم اعتقاد دارند كه فوتبال حوزه سياست خارجي را تحت تاثير قرار مي‌دهد يا مورد سوءاستفاده قدرت قرار مي‌گيرد. در مورد اين دو مساله هم بايد گفت كه هر اتفاقي در زمين فوتبال بيفتد در سياست خارجي تاثيري نمي‌گذارد. من به ياد ندارم كه اتفاقي در زمين فوتبال توانسته باشد روابط سياسي را بهتر يا بدتر كرده باشد. اينها موج‌هاي گذرايي است. طبيعتا علاقه‌مندي‌هايي وجود دارد. دو كشوري كه مردم‌شان با هم مشكل دارند يا دولت‌هاي‌شان، ممكن است در زمين بازي بيشتر براي برنده شدن تلاش كنند. اينكه مي‌گويند فوتبال بر سياست تاثير مي‌گذارد شعار است. مثلا در بازي امارات و قطر، هر تيمي هم برنده باشد تاثيري در روابط خارجي نمي‌گذارد. ممكن است سياسيون اين دو كشور بهره ببرند. اما اين به ذات فوتبال ربطي ندارد. در مورد استفاده سياسيون هم ذكر اين نكته ضروري است كه نمي‌توان به بهانه استفاده سياسيون از فوتبال آن را تعطيل كرد يا از متصديان فوتبال خواست كه حداكثر تلاش‌شان را نكنند تا مبادا قدرت سياسي از آن بهره ببرد. بعضي‌ها معتقدند كه وقتي تيمي برنده مي‌شود، سياستمداران كشور از خوشحالي مردم سوءاستفاده مي‌كنند؛ به اين معنا كه حواس مردم را از جاهاي اصلي پرت مي‌كنند. اين درست نيست. يعني از استدلال غلطي سرچشمه مي‌گيرد. اين يك اصل است كه هر‌كس در هرجايي هست بايد بهترين تلاشش را بكند و وظيفه‌اش را كامل انجام دهد. خوشحال كردن مردم وظيفه هر دستگاهي است. بر اساس اين استدلال آيا هيچ‌كس نبايد كارش را درست انجام دهد و هيچ‌كس نبايد خوشحالي ايجاد كند تا مردم حواس‌شان پرت نشود؟ خوشحالي فوتبال يا هر چيز ديگري فرقي نمي‌كند. با اين استدلال كه سياسيون از اتفاقات فوتبالي مثل خوشحالي مردم بهره مي‌برند نبايد مردم را تحت فشار گذاشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون