تينا جلالي
يكي از موضوعات مهمي كه در سالهاي اخير چه در حوزه مستند داستاني و چه در فيلمهاي سينمايي زياد با آن مواجه ميشويم آثاري است كه درباره شخصيتهاي مشهور و مهم تاريخ ساخته ميشود. فيلمهايي كه عمدتا يا حق مطلب را ادا نميكنند يا كيفيت پاييني دارند و نكته مهمتر اينكه اين نوع فيلمها بيشتر توسط فيلمسازاني ساخته ميشوند كه يا دركي از موقعيت شخصيت اصلي فيلم خود ندارند يا از اساس فيلمسازي را نميشناسند يا شتابزده كار را به سرانجام ميرسانند. نمایش فيلم «صددام» به كارگرداني پدرام پوراميري كه اين روزها بر پرده سينماهاست فرصت مناسبي دست داد تا با كارگردان جوانش، اين موضوع مهم را مطرح كنيم و نظر او را در اين باره جويا شويم. با ذكر اين نكته كه پدرام پوراميري از كارگردانان با استعداد حوزه سينماي اجتماعي است و سابقه خوبي از خود در اين حوزه به جاي گذاشته است؛ جاندار (نويسنده كارگردان)، ياغي و شناي پروانه (نويسنده) و....
آقاي پوراميري! اگر موافق باشيد بحث را فرامتني آغاز كنيم. در سالهاي اخير بعضي فيلمسازان جوان سراغ سوژههاي حساس سياسي ميروند درحالي كه خودشان موقعيت و زمانه اين سوژه را درك نكردهاند و نميتوانند از پس كار بر آيند. بعضي مواقع حتي باعث ميشوند سوژه حيف شود و از بين برود، البته بعضي مواقع هم همچون مستند«ايستاده در غبار» محمدحسين مهدويان نظرات منتقدان را جلب ميكند. با درنظر گرفتن اين نكته كه صدام هم سوژه مهم و حساسي براي فيلم شما است نظر شما درباره اين موضوع چيست؟
نكتهاي كه شما اشاره ميكنيد در سينماي جهان هم وجود دارد، يعني سوژههايي كه به لحاظ داخلي، يا منطقهاي، آدمهايش پرماجرا و پرداستان باشند، چه مثبت چه منفي، مثل هيتلر و در همه جاي دنيا مرسوم است كه راجع به اين شخصيتها مستند و فيلم ساخته ميشود. ما هم در همه حوزهها وقايعي داشتيم وداريم و هم تاريخ و آدمهاي منفور يا تاثيرگذارداشتيم و داريم، اما حرف من اين است كه چرا اين سوژهها نبايد كار شود؟ چرا نبايد سراغ اين سوژهها رفت؟ چرا حرف زدن درباره اين آدمها بايد مسكوت بماند؟
اصل پرسش اين بود فيلمسازاني كه آن دوران را درك نكردند بيشتر به سراغ اين مضامين حساس ميروند، چرا؟
مثلا اگرفيلمساز جواني از هر كجاي جهان، ميخواهد راجع به واقعهاي فيلمي بسازد، چون دهههاي ماقبل خود را درك نكرده، نبايد درباره اين موضوعات فيلم بسازد؟ اينكه الزاما فيلمساز، دوراني كه ميخواهد راجع به آن فيلم بسازد درك كرده باشد بيشتر نگاه انحصارگرايانه است و شايد معدود فيلمسازاني در جهان باشند كه بخواهند دوراني را به تصوير بكشند و آن دوران را درك كرده باشند. كما اينكه من به عنوان فيلمساز، تبعات بعد از جنگ و اتفاقات بعد از آن را ديدم و درك كردم، در اين چهاردهه تمام اتفاقات از مقابل چشمان من رد ميشود و خب ما با تحقيق و پژوهش و مطالعه و با يكسري داستان به سراغ اين سوژه رفتيم چه از جهت فضاسازي و چه از جهت حال و هواي آن روزها، شخصيتها و قصه را طراحي كرديم.
اينكه فيلمساز جواني به سراغ دوراني برود كه آن را درك نكرده نفي كردني نيست اما پرسش اصلي اين است كه آيا نبايد با حساسيت و با برنامهريزي چنين فيلمهايي ساخته شوند؟ اين نكته را درنظر بگيريد صدام با بسياري از سياستمداران دنيا فرق دارد، شما ممكن است راجع به شخصيتهاي سياسي نظير استالين فيلم بسازيد آن موضوعش جداست ولي وقتي درباره آدمي ميخواهيد صحبت كنيد كه جنايتهاي زيادي در كشورما داشته آيا نبايد اين مهم با وسواس بيشتري صورت بگيرد؟ شما چقدر نسبت به اين موضوع حساسيت داشتيد؟
بله، از اين نظر با شما موافقم، همانطور كه ميگوييد سوژه مهمي است و بايد با حواس جمعي و حسابشده سراغش ميرفتيم، من هم اگر صدام را در بخشهايي از اين فيلم نشان دادم روي مستندات دست گذاشتم كه خود اين آقا در شروع جنگ آنها را گفته و آنها مستند است و وجود دارد و يكي از ادعاهاي كذب اين آقا در شروع جنگ ايران و عراق است. حرفي ميزند كه از پس آن برنميآيد، صدام در خرمشهر 30 روز زمينگير ميشود چرا؟ چون ايراني و غيرت ايراني اجازه نميدهد كه اين آقا به حرفش برسد.به خاطر حرف پوچي كه زده تاريخ به او خنديد. من هم به او ميخندم به عنوان نسل آينده.
از ريسك و نگراني براي ساخته شدن اين فيلم برايمان بگوييد.
قطعا به خاطر سوژه فيلم، نگراني در من وجود داشت و ما بايد آنچنان حساب شده گام بر ميداشتيم كه خداي ناكرده، زبانم لال به كساني كه 8 سال در جبهههاي جنگ جنگيدند بر نخورد، اما همانطور كه ميدانيد فيلم ما مربوط به شروع جنگ و روزهاي اوليه جنگ ايران و عراق است كه اين هم محرك داستان است، من راوي را براي فيلم انتخاب كردم و اصلا راوي فيلم صدام نيست. لحظاتي از فيلم درباره صدام صحبت كردم كه مستند و حقيقي است و ويديوهايش هم وجود دارد، من فقط آن تصاوير را بازسازي كردم و دراين لحظات هيچگونه كمدي وجود ندارد و روي شخصيت واقعي صدام ميايستد و درباره صحنههاي واقعي فيلم نه من، نه هيچ كس ديگري نميتواند شوخي كند، مگر كسي كه معاند باشد و بخواهد از اين موضوع مصادره به مطلوب و سوءاستفاده كند، ولي قصه فيلم ما جور ديگري جلو ميرود. نكتهاي كه بايد بگويم اينكه فيلم من مستندنگاري نيست، هم، قصه عاشقانه و هم قهرمانمحور است، قهرمان فيلم من نشان ميدهد چطور ايراني پاي غيرتش ميايستد و حتي تبعات سنگيني پس ميدهد و نيمي از زندگي خود را به خاطر غيرتش از دست ميدهد.
وقتي فيلم شما را ديدم سوالي كه ذهنم را درگير كرد اين بود كه شما داستان را به صورت كمدي روايت ميكنيد آيا روايت كمدي شما از قصه صدام، تقليل دادن جنگ و جنايتهاي اين آدم نيست؟ تقليل دادن اتمسفر وحشتناك آن روزگار سخت نيست؟ البته اگر قصه به شكل درام روايت ميشد بحث فرق ميكرد، تحليل شما چيست؟
ببينيد جنايتكار بودن صدام محرز است، همانطوري كه در ابتداي فيلم اشاره ميشود صدام حرفي ميزند كه بسيار مسخره است، چون او نه ايراني را ميشناسد و نه غيرت ايراني، رضا عطاران در اين فيلم هيچگونه سمپاتي با صدام ندارد، اتفاقا رفتار او در راستايي پيش نرفتن اهداف صدام است، اين يعني چه؟ يعني رويكرد من فيلمساز اينگونه است كه من به عنوان سازنده فيلم هيچ جا كنار صدام نميايستم و اتفاقا همراه با عزيزاني ميشوم كه براي ما جنگيدند و شهيد شدند. قهرمان فيلم نميخواهد دستور صدام را انجام دهد، ولي تحت يك اجبار و گروگانگيري مجبور به اقداماتي ميشود.
وتلاش هم ميكند.
بله، چون در مخمصه گرفتار ميشود اما به هر دري ميزند تا اين اتفاق صورت نپذيرد. تمام اين لحظات تبديل به كمدي ميشود چون قهرمان فيلم تفكرش اين است كه صدام خواسته بيجايي از او دارد.
حالا بفرماييد چرا روايت كمدي را انتخاب كرديد؟
به اين دليل كه از نظرم اين قصه براساس كاراكترها و موقعيتهايش و شخصيتها در بستر كمدي بهتر جواب ميدهد و بهتر ميتواند مخاطب را با خود همراه كند و صادقانهتر حرف خودش را بيان كند و حتي صادقانهتر برخورد جدي با حرفهاي صدام داشته باشد، حتي به نظرم بيواسطهتر با نسل جديد روبهرو مي شود تا بداند صدام كه بود و چه كرد؟ به دليل اقتضاي خود قصه و جهان قصه بود كه روايت كمدي براي فيلم انتخاب كرديم. اينكه تعمدي، فيلم كمدي باشد تا چيزي را مسخره كند نيست، چون اصلا رگهاي از كمدي در رفتار صدام در فيلم وجود ندارد بلكه قهرمان ما تا آخر فيلم بر خواسته خود ميماند و ميجنگد.
اين پرسش را از اين جهت مطرح كردم كه در سالهاي گذشته خاصه يكي، دوسال اخير، حجم فيلمهاي كمدي آنقدر زياد شده كه جز ابتذال از آن برداشت ديگري نميشود. يعني هر موضوع مهمي اگر در بستر كمدي روايت شود اصلا جدي گرفته نميشود و با نگاه سخيف از آن ياد ميشود.نظر شما چيست؟
تمايل دارم به عنوان روزنامهنگار صادق، شما نظرتان را از آن چيزي كه در سينما با مردم ديديد و استنباط كرديد، حرف بزنيد.
فيلم را در يكي از سالنهاي پرديس كوروش ديدم و مخاطبان هم در سالن با فيلم ارتباط برقرار كرده بودند و به لحظههاي آن ميخنديدند، سالن هم تاحدودي پر بود.
حالا خدمت شما بگويم من چندين و چند سال در سينماي اجتماعي فعاليت كردم و به لطف خدا از طريق سينماي اجتماعي توانستم در سينما رشد كنم. معتقدم در هر حوزهاي از سينما به تنوع ژانر و ماركت نياز داريم و بايد خوراكش تامين شود نميتوان سينما را به دو ژانر تقسيم كرد، اينكه بگوييم سينما فقط فيلمهاي كمدي است يا فقط سينماي اجتماعي است كاملا اشتباه است به هر حال طيف مخاطب ايران به همه نوع فيلم از نوع خوبش نياز دارد اينكه انحصارا بگوييم فقط فيلم كمدي يا اجتماعي مطلوب نيست.
بحث ابتذال بيش از حد كمديهاست تا جايي كه بسياري از فيلمسازان از ساخت اينگونه فيلمها وحشت دارند. حالا درنظر بگيريد شما و بسياري از فيلمسازان اجتماعي در چنين شرايطي فيلم كمدي ساختيد.
حرف شما را انكار نميكنم، همانطور كه نقدهايي راجع به حوزه اجتماعي وجود دارد درباره حوزه كمدي هم وجود دارد. بايد آسيبشناسي درست صورت بگيرد. ولي راجع به خودم صحبت ميكنم، نميخواهم بگويم ژانر كمدي بد است و اينگونه نيست كه بخواهم فيلم كمدي بسازم. من ميگويم شرايط و جهان قصه و اقتضاي قصه از من طلب ميكرد. خيليها از من سوال كردند چرا بعد از چند فيلم اجتماعي، فيلم كمدي ساختيد؟ و از من پرسيدند دوباره كمدي ميسازيد؟ در جواب گفتم نميدانم. شايد. حرف من اين است كه بايد فيلمساز ببيند جهان قصهاش در كدام ژانر با لكنت كمتري بيان ميشود. چون معتقدم اگر ما سبك و مدل فيلمنامههايمان را كمي هوشمندانه با مخاطب انتخاب كنيم، ميتوانيم ارتباط بيواسطهتري با مخاطب ايجاد كنيم. شايد قصههايي داشته باشيم كه در ژانر كمدي بهتر تعريف ميشود و تاثيرگذارتر است. اينكه به زور بگوييم قصهاي بايد درام يا جنگي يا كمدي روايت شود، اشتباه است.
فيلم شما موضوع حساسي دارد، موضوعات حساس را به آدمهاي خاص ميدهند. به عنوان مثال، گفته ميشد اگر فلان سازمان راجع به فلان شخصيت سياسي مستند به بخشهاي خصوصي اجازه ساخت درباره آن شخصيت سياسي داده نميشد،آيا درباره شما هم اين اتفاق صدق ميكند كه نگاه ويژهاي شما را حمايت كرده باشد؟
خير. من فيلمساز مستقلم، براي ساخت فيلم زحمت كشيديم، فيلمنامه نوشتم، فيلمنامه در بخش خصوصي ساخته شده به زحمت پروانه ساخت گرفتم، فيلم سرمايهگذارهاي بخش خصوصي دارد.
از اين جهت كه خيليها حاضر هم نيستند درباره اين شخصيت كار كنند. مثلا شهاب حسيني طي يادداشتي گفته بود حاضر نيست شخصيت صدام را بازي كند.
من هم براي صدام بازيگر مشهوري انتخاب نكردم، ضمن اينكه كاراكتر اصلي فيلم ما لحظهاي به صدام نزديك نميشود. من كارم با مردم است وكساني كه جانشان را براي كشور گذاشتند.
نظر رضا عطاران درباره شخصيت صدام چه بود؟ چون مشاور شما در فيلم هستند.
رضا عطاران بسيار وسواس و حساسيت داشتند، به عنوان مثال بگويم سكانس افتتاحيه فيلم كه صدام آغاز جنگ ايران و عراق را اعلام ميكند ما ميخواستيم از بدل صدام استفاده كنيم، آقاي عطاران حاضر نشد اين سكانس را بازي كند و گفت بايد حتما اين سكانس را تغيير دهيد. شما لحظهاي در فيلم نميبينيد كه آقاي عطاران به جاي شخصيت اصلي و صدام بازي كند. كساني كه نقدهاي اشتباهي راجع به فيلم ما مينويسند يا فيلم را نديدند يا كامل نديدند يا با دقت فيلم ما را نديدند يا به دلايل ديگري نظراتي ميدهند كه اگر به واسطه خود فيلم نقدهاي فرامتني را بررسي كنيم هيچ كدام محلي از اعراب ندارد و گويي آنها خودشان تمايل دارند به ملت شريف ايران توهين كنند و صدام را دستمايه اين توهينها قرار دهند چون هر حملهاي نياز به كاتاليزور دارد.
پريناز نظرش چه بود؟
بسيار با او حرف زديم و پريناز هم حساسيتهاي خاص خودش را داشت.
فيلم صدام چقدر زاييده تخيل شماست و چقدر براساس واقعيت روايت است؟
من داستان خودم را در فيلم صددام روايت ميكنم، يعني چنين واقعهاي هيچوقت در تاريخ اتفاق نيفتاده، مستندي درباره اين قصه وجود ندارد. من به عنوان نويسنده از تخيلاتم استفاده كردم و لحظات كمدي فيلم هم از جايي شروع ميشود كه زاييده ذهن خودم است، اما مستنداتي كه درباره صدام است هيچ كمدي در آن نيست.
ولي بار كمدي فيلم آنقدر زياد است كه حرف شما در لحظات كمدي فيلم پنهان و مخفي ميشود.
ببينيد باز هم ميگويم سوژه كمدي فيلم من از جايي شروع ميشود كه اصلا داستان واقعي نيست، مستند فيلم من آنجاست كه صدام گفت من 7 روز ديگر در ايرانم ولي نتوانست حرفش را عملي كند.
جالب است لحظاتي در فيلم به فضاي ملودرام هم گرايش داريد.
بله تعمدي بود، من قصه درام و عاشقانه را بر بستر كمدي تعريف ميكنم صدام كمدي عاشقانه جاسوسي است كه سويههاي تريلر دارد.
و صحبت پاياني؟
وقتي فيلمسازي، فيلمي ميسازد خودش را در معرض قضاوت قرار ميدهد و با انواع و اقسام نظرات مواجه ميشود. هيچ ايرادي هم ندارد، اما وظيفه ما به عنوان فيلمساز اين است كه به شعور مخاطب احترام بگذاريم كه رضايت مخاطب را جلب كنيم، چراكه مردم ايران لايق بهترينها هستند.