بزنگاه
شايد اين قهرمانها نيستند كه به دليل قهرمان بودن، تن از چنگ مجموعهاي از خاطرات بيرون ميكشند، بل آنها كه به هر دليل، تن از چنگ مخاطرات بيرون ميكشند «قهرمان» لقب ميگيرند، چه بسا قهرمانها كه در آستانه «شدن»، گرگي سبكبال به ايشان سلام كرده است و با اين سلام، ايشان را به دنياي از ياد رفتگان رانده است. چه بسا قهرمانها كه نامشان را هيچكس نشنيد؛ چرا كه نشد تا تن از معركهها به در برند و توان بالقوه خويش را شفافيتي عيني بخشند. و به هر حال، قهرمانهاي منفرد، قهرمانهاي كوچكند.
آتش بدون دود- نادر ابراهيمي
فلاشبك
مي دوني چرا از چاقو استفاده ميكنم؟ تفنگها خيلي سريعن، با تفنگ نميتوني اون حس طرفت رو درك كني، آخه آدما تو لحظه آخر نشون ميدن كه واقعا كي هستن...
بتمن؛ شب تاريك- كريستوفر نولان