اميدي كه با تدبير آمد
ابراهيم عمران
روز / داخلي/ خانه
پدر و مادر و دو فرزند خانواده در حال تبادلنظر براي شركت در انتخابات هستند كه از چند روز پيشتر، اين گپ و گفت بر محور راي دادن به ليستهايي بود كه طي مدت تبليغات نامزدها به چشم ميآمد. پدر خانواده با توجه به شركت كلي در انتخابات و تاثيري كه راي ميتواند داشته باشد، بر ضرورت حضور در اين ميثاق ملي تاكيد ميكرد و مادر خانواده با گرايشي كه اين روزها در سطح شهر جولان ميداد، هماهنگتر ميبود. دو فرزند خانواده نيز در دو طيف شناخته شده سياسي به جنب و جوش انتخاباتي ميپرداختند. با اين توضيح كه يكي از فرزندان كماكان مردد بود در راي دادن و تاثير زودگذر يا درازمدت آن. ضمن اينكه طي اين مدت كه اعضاي خانواده مشغول رايزني با ديگران و تشويق حضور در پاي صندوقهاي راي بودند، چشم و گوششان خواهناخواه به تفسيرهاي اينور و آنور هم ميبود كه گروهي يكجانبه به تشويق ميپرداختند و گروهي هم با طرفداري ناشيانه آب به آسياب گروهي ديگر ميريختند و دستهاي هم بسان هميشه بر طبل شركت نكردن و ادلههاي تكراري سي و اندي سال اخير ميپرداختند. هر چند اين صحنهها در تب وتاب روزهاي انتخابات به جذابيت شركت در رويداد ملي ميافزود ولي از طرفي هنوز فرزندي از خانواده نتوانست بر ترديدش غلبه كند.
روز / خارجي / خيابان آرام شهر
در حالي كه اعضاي خانواده با تصميمي از قبل كه به چه ليستي راي دهند و در اين ميان تلاش داشتند راي ديگران را نيز به دلخواه خويش برسانند، هر چند بي تحكم و اجبار، با فرزندي كه هنوز مردد بود به سطح شهر رفتند تا در شعبهاي كه دلخواهشان بود، راي را به صندوق بريزند. در حين رفتن به مكان مورد نظر صحنههايي از شور و شوق و اشتياق مردم نظرشان را جلب كرد كه بيحاشيه، بيدغدغه و بيبحثهاي اضافه و بيمتلكگويي سياسي كنار هم منتظر راي دادن بودند. پدر خانواده كه تجربهاي زياد در راي دادن داشت و همه نوع راي دادني را در اين سالهاي پر تلاطم سياسي / اجتماعي ديده بود به اعضاي خانواده گوشزد ميكرد قدر اين امنيت و احساس آرامش را بدانيد كه ميتواند پشتوانه حركت كليت نظام به سوي پيشرفت و ترقي باشد كه اين آرامش و امنيت در جغرافيايي كه ما زندگي ميكنيم، نعمتي است افزون و مثالهايي از كشورهاي درگير جنگ اطراف ميزد؛ به مكاني كه از قبل مشخص كرده بودند، رسيدند و همگي پياده شدند و در صف انتظار دادن شناسنامهها ايستادند. هر چند پسر مردد خانواده از ماشين نظارهگر اوضاع بود و در دلاش غوغايي از شركت كردن و نكردن موج ميزد. اعضاي خانواده پس از انداختن راي با لبخندي از رضايت كه به لب داشتند سوار ماشين شدند و راه خانه در پيش گرفتند؛ بيآنكه هيچ شماتتي به پسري كه راي نداده بود، داشته باشند زيرا اعضاي خانواده به درستي بر اين نكته تاكيد داشتند كه جدا از دليل ملي و ميهني براي راي دادن، دليل عقلي نيز بايد به وجود آيد.
عصر / داخلي/ خانه
اين طور كه از شواهد و تصاوير تلويزيوني و اذعان شبكههاي خبري خارجي بر ميآمد ميزان مشاركت در حدي است كه ميتواند به پشتوانه خوبي براي دولت و به طريق اولي نظام منجر شود كه در اين برهه حساس به آن نيازمنديم. اعضاي خانواده كماكان خرسند از راي دادن و اينكه اين راي ميتواند منشا تاثير باشد از نگاه خودشان، براي استراحت به اتاقهايشان رفتند و پسرخانواده نيز همچنان در تجزيه و تحليل چرايي شركت غوطهور بود و با گوشي موبايلش مشغول رصد كردن اوضاع و بالا و پايين رفتن از شبكههاي اجتماعي بود. از خاطرات انتخابات رياستجمهوري دو سال قبل تا بحثهاي هستهاي همه و همه در اين صفحهها به چشم ميخورد. تا اينكه به صفحهاي رسيد كه جمله دكتر ظريف در آن خود نمايي ميكرد كه به طرف خارجي بحث هستهاي گفته بود: هرگز يك ايراني را تهديد نكنيد. با خود انديشيد اين گفته چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ از منظر غرور ملي ميتواند نشانه آن باشد كه يك ايراني داراي تفكري است كه در مواقع ضروري آنچه ميپسندد عمل ميكند كه شايد در دورهاي به فرد يا افرادي راي دهد كه خوشايند طرف خارجي نباشد و در دورهاي به جرياني راي دهد كه خوشايند آنان باشد؛ غافل از اينكه اين خوش آمدنها يا بد آمدنها، ايجابي و سلبي ربطي به آناني كه آنور آب هستند ندارد و اين مردم هستند كه حرف آخر را ميزنند. در اين افكار بود كه تلويزيون اعلام كرد رايگيري در تهران تا ساعت يك ربع به دوازده تمديد شد و حالا ساعت 10 شب بود.
شب /خارجي / شعبه نزديك خانه
پسر خانواده با اميدي كه از تدبير فكرياش ميآمد در كنار كساني قرار گرفت كه ميانديشيدند و باور داشتند ميتوان به تكتك راي دادنها ايمان داشت؛ جدا از اينوري و آنوري بودنها؛ جدا از حب و بغض سياسي بودنها؛ جدا از بحث و جدلهاي روزهاي انتخابات؛ جدا از سمپات بودنها؛ چه كه كشور براي همه است و همگان اين اجازه و به تعبير مقامهاي بالاي نظام اين حق را دارند كه در سرنوشت خود شركت كنند. اري اين حق داشتن همان ميزان راي ملت است كه پسر مردد خانواده به آن رسيده بود از دليل عقلي؛ به همان دليل حقالناس بودن راي در دو سال پيشتر و بنا بر دلايل اسلامي ملي و ايراني كه هيچ ربطي به خارجي و بيگانه از وطن ندارد و هيچگاه نخواهد داشت انگشت راي خود را به خبرنگاران خارجي در صحنه نشان داد و با افتخار و لبخند رضامندي به سمت خانه روانه شد؛ خانهاي كه ايران و عزت آن در نهايت براي مردمان تاريخساز آن است و لاغير .