هرگز اماننامه كفر و شرك را امضا نميكنيم
احمد مازني
در ادامه بررسي مفاد بيانيه امام در مورد آتشبس و خاتمه جنگ، امام گريزي ميزنند به توصيههايي به جوانان، ازجمله تاكيد بر ارتباط آنان با روحانيت متعهد و از همينجا وارد تبيين نقش تاريخي روحانيت ميشوند و بر سازش ناپذيري روحانيون اصيل در مقابل كفر و شرك تاكيد ميكنند و ميفرمايند: «البته ما مطمئنيم كه در همين شرايط نيز آنها كه با روحانيت اصيل كينه ديرينه دارند و عقدهها و حسادتهاي خود را نميتوانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گيرند، ولي در هر حال آن چيزي كه در سرنوشت روحانيت واقعي نيست سازش و تسليم شدن در برابر كفر و شرك است كه اگر بندبند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاي دار برند، اگر زنده زنده در شعلههاي آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستيمان را در جلوي ديدگانمان به اسارت و غارت برند. هرگز اماننامه كفر و شرك را امضا نميكنيم.» و به مسووليتپذيري روحانيون نيز به ويژه در تعامل با جوانان تاكيد ميكنند: «علما و روحانيون انشاءالله به همه ابعاد و جوانب مسووليت خودآشنا هستند ولي از باب تذكر و تاكيد عرض ميكنم امروز كه بسياري از جوانان و انديشمندان در فضاي آزاد كشور اسلاميمان احساس ميكنند كه ميتوانند انديشههاي خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامي بيان دارند، با روي گشاده و آغوش باز حرفهاي آنان را بشنوند و اگر بيراهه ميروند، با بياني آكنده از محبت و دوستي راه راست اسلامي را نشان آنها دهيد و بايد به اين نكته توجه كنيد كه نميشود عواطف و احساسات معنوي و عرفاني آنان را ناديده گرفت و فورا انگِ التقاط و انحراف بر نوشتههاشان زد و همه را يكباره به وادي ترديد و شك انداخت. اينها كه امروز اينگونه مسائل را عنوان ميكنند مسلما دلشان براي اسلام و هدايت مسلمانان ميتپد و الاّ داعي ندارند كه خود را با طرح اين مسائل به دردسر بيندازند. اينها معتقدند كه مواضع اسلام در موارد گوناگون همانگونهاي است كه خود فكر ميكنند. به جاي پرخاش و كنار زدن آنها با پدري و الفت با آنان برخورد كنيد. اگر قبول هم نكردند، مأيوس نشويد. در غير اين صورت خداي ناكرده به دام ليبرالها و مليگراها يا چپ و منافقين ميافتند و گناه اين كمتر از التقاط نيست.» و هرگونه موفقيت در آينده را مشروط به بها دادن به جوانان ميدانند: «وقتي ما ميتوانيم به آينده كشور و آيندهسازان اميدوار شويم كه به آنان در مسائل گوناگون بها دهيم و از اشتباهات و خطاهاي كوچك آنان بگذريم و به همه شيوهها و اصولي كه منتهي به تعليم و تربيت صحيح آنان ميشود احاطه داشته باشيم. فرهنگ دانشگاهها و مراكز غيرحوزهاي به صورتي است كه با تجربه و لمس واقعيتها بيشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظري و فلسفي. بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند تا ميدان براي گسترش و بسط معارف اسلام وسيعتر گردد.» و بر پرهيز از دنياگرايي به عنوان رمز موفقيت و نفوذ آنان تاكيد ميكنند: «نكته ديگر اينكه من اكثر موفقيتهاي روحانيت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامي در ارزش عملي و زهد آنان ميدانم و امروز هم اين ارزش نه تنها نبايد به فراموشي سپرده شود، كه بايد بيشتر از گذشته به آن پرداخت. هيچ چيزي به زشتي دنياگرايي روحانيت نيست و هيچ وسيلهاي هم نميتواند بدتر از دنياگرايي، روحانيت را آلوده كند. چه بسا دوستان نادان يا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزيهاي بيمورد مسير زهدگرايي آنان را منحرف سازند و گروهي نيز مغرضانه يا ناآگاهانه روحانيت را به طرفداري از سرمايهداري و سرمايهداران متهم نمايند. در اين شرايط حساس و سرنوشتسازي كه روحانيت در مصدر امور كشور است و خطر سوءاستفاده ديگران از منزلت روحانيون متصور است، بايد به شدت مواظب حركات خود بود. چه بسا افرادي از سازمانها و انجمنها و تشكيلات سياسي و غير آنها با ظاهري صددرصد اسلامي بخواهند به حيثيت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند و حتي علاوه بر تامين منافع خود، روحانيت را رو در روي يكديگر قرار دهند.»
و وظيفه روحانيون را حمايت از محرومان و پابرهنگان ميدانند: «البته آن چيزي كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند حمايت از محرومين و پا برهنههاست؛ چراكه هر كسي از آن عدول كند از عدالت اجتماعي اسلام عدول كرده است. ما بايد تحت هر شرايطي خود را عهدهدار اين مسووليت بزرگ بدانيم و در تحقق آن اگر كوتاهي بنماييم، خيانت به اسلام و مسلمين.» (صحيفه امام جلد ۲۱)