• 1404 شنبه 3 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6172 -
  • 1404 شنبه 3 آبان

رییس جمهوری در سفر استاني به آذربايجان غربي درباره مشکلات تهران نیز سخن گفت

بي‌توجهي به‌كارشناسي

علي ربيعي : با منطق سوداگرانه فعلي، تهران نه خانه انديشمندان علوم انساني مي‌خواهد، نه محلي براي انجمن صنفي روزنامه‌نگاران و نه به محلي براي انجمن جامعه‌شناسي و مطالعات فرهنگي نياز دارد

گروه سياسي | يكي از پرونده‌هاي مهمي كه رييس‌جمهور پزشكيان پس از به دست گرفتن كیان هدايت ساختار اجرايي، پيش روي افكار عمومي ايرانيان باز كرد، تاكيد بر اين نكته روشن و واضح بود كه «زيست انساني در شهر تهران بسيار دشوار شده است.» پزشكيان با صداي بلند روي زخمي انگشت گذاشت كه پيش از او، كمتر مقام مسوولي در اين جايگاه با يك چنين صراحتي درباره آن صحبت كرده بود. او اعلام كرد بايد آينده شهر را براي مردمانش، روشن‌تر از آنچه هست، تصويرسازي كرد تا تهران جايي براي زيست انساني شهروندانش باشد. مدلي كه مي‌توان آن را در گستره كشور تكرار كرد تا ايراني نزديك به روياي مردمانش شكل بگيرد. راهبردهايي چون انتقال پايتخت، انتقال آب از طالقان به تهران و تلاش براي دستيابي به يك اجماعي نخبگاني براي حل مشكلات اين شهر از جمله مواردي بود كه رييس‌جمهور درباره ابعاد و زواياي گوناگون آن بحث و تبادل نظر كرد. برخلاف توجه رييس‌جمهور، مديريت شهر تهران اما هرگز همپاي مسائل اين شهر، كارآمد و راهگشا نبود. مديريت شهري تهران با حذف شركاي اصلي شهر تهران ازجمله نهادهاي مدني، صنفي، محلي و... رويكرد‌هاي سوداگرانه را درخصوص اين شهر تداوم بخشيد. نمونه برجسته رفتار مديريت شهري تهران در مقابله با نهادهاي مدني و صنفي مانند خانه انديشمندان علوم انساني، انجمن صنفي روزنامه‌نگاران و انجمن جامعه‌شناسي و مطالعات فرهنگي ظهور  و  بروز پيدا  كرد.
روز چهارشنبه بود كه سمينار «آينده تهران» براي آگاهي از ديدگاه‌ها و نظرات صاحبان انديشه، استادان دانشگاهي، جامعه‌شناسان، شهرداران سابق شهر تهران و... برگزار شد. ثبت اسامي چون علي ربيعي، سورنا ستاري، پيمان سنندجي، ايرج رهبر، كمال اطهاري، پيروز حناچي، حسن فروزان‌فرد، حسين ايماني جاجرمي، زهرا جواهريان، علي نقيب، رضا زنده‌دل، محمد بهشتي، فريدون وردي‌نژاد، ارغوان فرزين‌معتمد، دياكو حسيني، حبيب‌الله طاهرخواني و... به عنوان سخنران و طرح بحث در حوزه‌هايي چون «زيرساخت‌هاي حمل و نقلي و مديريت انرژي در شهر هوشمند»، «بخش خصوصي و مساله تمركز در تهران»، « فرهنگ، هويت و مشاركت مردمي در مديريت و برنامه‌ريزي توسعه شهري»، «توسعه پايدار و محيط زيست شهري»، «حاشيه تهران، صنعت، و چالش‌هاي زيست پايدار شهري» و نهايتا «تهران پساجنگ، زندگي روزمره و كسب و كارها» يك ‌بار ديگر مساله‌اي ذيل عنوان «زيست انساني در تهران» را در ويترين عمومي جامعه قرار داد. اين گزارش بازتاب صحبت‌هاي علي ربيعي، دستيار اجتماعي رييس‌جمهور در اين سمينار است كه تلاش كرده لايه‌هاي سطحي مسائل شهر را كنار زده و با سير و غور در زير پوست شهر، روايتي از تهران با همه كابوس‌ها و روياهايش پيش روي مخاطب تصويرسازي كند.
مساله   بزرگي  به  نام   تهران
علي ربيعي، دستيار اجتماعي رييس‌جمهور صحبت‌هاي خود را اين گونه آغاز مي‌كند: «به نظرم هيچ كس يا هيچ نهادي به تنهايي نمي‌تواند تهران را نجات بدهد. حتي اگر ايده انتقال پايتخت (كه رييس‌جمهور آن را مطرح كرده) هم اجرايي شود، مساله شهروندان تهران حل نمي‌شود. موضوع تهران فارغ از پايتخت بودنش يك مساله بزرگ است و يك اجماع بزرگ بين نهادهاي مختلف از جمله نهادهاي مدني، نهاد علم و سياستگذاران دولتي نياز دارد تا تهران زيست پذيرتر شود. حل مساله در اينجا صفر رياضي نيست. سياست‌هايي نياز است كه تهران را زيست پذير‌تر كند. جالب اينكه اين همايش سومين همايش از اين نوع در تاريخ معاصر است. براي من جالب بود كه سمينار اول مطالعاتي بود كه در موسسه مطالعه و تحقيقات اجتماعي در سال 1337 انجام شده است. اساسا موضوع جامعه‌شناسي شهري در سال 1337 در اين موسسه شكل مي‌گرفت. در سال 1341 وقتي دولت علي اميني روي كار مي‌آيد (اميني مورد حمايت دولت كندي است) شرط حمايت دموكرات‌ها از شاه، اصلاحات اقتصادي يا اصلاحات ساختاري است كه به انقلاب شاه و ملت معروف شد و در آن زمان شكل گرفت. فضاي سياسي كشور در دوره علي اميني تا حدود زيادي باز مي‌شود و زمينه فراهم مي‌شود تا اولين سمينار بررسي مسائل تهران در 6 پنل تخصصی برگزار شود. جالب اينجاست است كه روزنامه اطلاعات آن روزگار، هر روز اين 6 پنل را پوشش خبري مي‌داد.»  ربيعي در تشريح نخستين تجربه همايش‌هايي متفاوت درباره زير پوست تهران و معادلاتش مي‌گويد: «وزرا، مديران سازمان‌هاي خدماتي، دانشگاهيان، متفكراني مثل دكتر سياسي، مهندس بازرگان، جمشيد بهنام و... در اين نشست‌ها حضور دارند. شهردار تهران و معاونان و مشاوران خارجي او نيز در اين نشست‌ها حضور دارند. الگويي كه ما در اين همايش به كار گرفتيم توجه به تجربه سمينار تهران در سال 1341 بوده است. دو سخنراني مشهور در آن سمينار انجام مي‌شود. ابتدا شهردار بهجت‌آباد و بعد شهردار جواديه سخنراني مي‌كنند. شهردار جواديه مرحوم مينوچهر بود. من 5 ساله بودم كه مينوچهر در محله جواديه، ايده ساخت خوابگاهي براي نگهداري روزانه كودكان و دادن هر روز يك وعده شيرخشك به كودكان را طراحي كرد. طي چند سالي كه (مينوچهر) شهردار تهران بود، خاطرم هست، كاميون‌هاي آجر و ماسه را شخصا شست‌وشو و تميز مي‌كرد، بعد بچه‌هاي محله را سوار كاميون مي‌كرد و آنها را به گردش مي‌برد. بزرگ‌ترين جايي كه بچه‌ها مي‌ديدند بلوار كشاورز (بلوار اليزابت سابق) بود. نخستين جرقه‌هاي نابرابري در ذهن من از اين مقايسه جواديه و بلوار اليزابت شكل گرفت. سينماهاي در مسير طي شده پشت كاميون‌هاي آجر و شن كه راننده آن مينوچهر شهردار جواديه بود، ديده مي‌شدند.»
دستيار اجتماعي رييس‌جمهور يادآور مي‌شود: «مينوچهر يك سخنراني با اين عنوان در آن پنل دارد كه «من سوپور محله هستم!» اين اولين همايش و نشست با موضوع تهران است. جالب است، 6 مساله براي تهران در سال 1341 مطرح مي‌شود كه امروز هم مشكل تهران هستند. 1) بورس بازي زمين و مسكن (توالي مسائل را ببينيد) 2) مساله تامين آب تهران (زنده‌ياد مهندس بازرگان بخشي از لوله‌كشي آب تهران را در آن سال‌ها انجام مي‌دهد. 3)  حمل و نقل شهري و مشكلات آن. 4) فقدان طرح جامع براي تهران. 5) آسيب‌هاي اجتماعي تهران كه در آن زمان بحث مي‌شود كه بيشترين شيوع آسيب‌هاي اجتماعي در تهران است. 6) مساله تمركزگرايي و توسعه نابرابر در مناطق مختلف. اين 6 مساله خروجي همايش سال 1341 تهران است! دوپيشنهاد نيز در آن زمان از دل اين همايش بيرون مي‌آيد. اول) اقدام براي تهيه طرح جامع تهران و دوم) آغاز طرح آمايش سرزميني. براي من جالب است كه هم‌اكنون تهران با چالش‌هايي روبه‌روست كه تقريبا از بدو تولد تهران تا به امروز ادامه داشته است. امروز هم چالش‌هاي را نگاه كنيد: 1) رشد جمعيت و گسترش بي‌رويه ادامه دارد، طرح جامع هم عملا از بين رفته است. سياستگذاراني كه براي مقطع انتخابات، تلاش‌هاي توده‌ستايانه صورت مي‌دهند و وعده گسترش تهران را مطرح مي‌كنند. مثلا وعده‌هايي چون بخش شدن روستاها، شهر شدن بخش‌ها، استان شدن شهرها و... اين پديده‌اي است كه همچنان نيز  ادامه  دارد.»
سه  نسل  حاشيه‌نشيني   در   تهران
ربيعي در اين بخش از صحبت‌هايش گريزي به مساله حاشيه‌نشيني در تهران زده و مي‌گويد: «تهران سه نسل حاشيه‌نشيني را تجربه كرده و همواره بر جمعيت تهران افزوده شده. نسل اول حاشيه‌نشيني تهران مربوط به مدرنيزه شدن اوليه است. زماني كه راه‌آهن در پايتخت ساخته مي‌شود. اگر به نقشه تهران دقت شود، پشت راه‌آهن، شركت دخانيات حول و حوش راه‌آهن احداث مي‌شود. همچنين سيلو هم حول و حوش راه‌آهن شكل مي‌گيرد. چيت‌سازي حول و حوش راه‌آهن شكل مي‌گيرد. انبار نفت، كارخانه قند و شكر، گمرك و... همگي حول محور راه‌آهن شكل مي‌گيرند. مدرنيزاسيون اوليه تهران اين گونه ايجاد مي‌شود. به ‌طور طبيعي رو به غرب و شرق و جنوب تهران، حاشيه‌نشيني اوليه شكل مي‌گيرد. از غرب به سمت جواديه، سپس فلاح و... از شرق به سمت شوش و... حاشيه‌نشيني‌ها گسترش مي‌يابد. البته حاشيه‌نشیني نسل دوم با اصلاحات ارضي سال 1340 شكل مي‌گيرد. مهاجران روستايي به سمت شهر مي‌آيند و حاشيه‌نشيني‌هاي تهران يك گام به سمت مزارع و صيفي‌كاري‌هاي تهران گسترش مي‌يابد. مناطق مرتبط با شهر قدس و اسلامشهر و... در اثر اين رخدادها ايجاد مي‌شوند. داستان حاشيه‌نشیني و تحولات اجتماعي تهران بسيار شنيدني است. بخش اعظمي از فروش فيلمفارسي‌هاي ايران در دهه 40، زاييده حاشيه‌نشيني‌هاي نسل دوم تهران است. حاشيه‌نشيني‌هاي تهران ايجاد مي‌شوند و افراد روستايي كه با اميد زندگي بهتر به شهر آمده‌اند به سمت فيلم‌هايي مي‌آيند كه پايان خوش دارد. اين تصور ايجاد مي‌شود كه پس از فيلم گنج قارون مي‌توان عاشق يك دختر پولدار شد، خودرويش را درست كرد و رستگار شد. اين روند ادامه دارد تا پنجشنبه‌هاي شهرنوي تهران كه حاصل حاشيه‌نشيني‌هاي نسل دوم است. (شخصا در خاطرم هست برخي سوداگران عكس پوري بنايي و گوگوش را پشت موتورسيكلت مي‌گذاشتند و حاشيه‌نشين‌های روستايي اميدوار كه به جاي سيگار اشنو سيگار زر به دست داشتند با تصوير پوري بنايي و گوگوش عكس مي‌گرفتند تا در ازاي چند ريال پول، لحظه‌اي حس مدرن شدن را تجربه كنند.) اين تغييرات اجتماعي تهران و حاشيه‌نشيني‌هاي نسل دوم است. حاشيه‌نشيني نسل سوم كه روستا -  حاشيه است در  آينده  ايجاد مي‌شود.»
 دستيار اجتماعي رييس‌جمهور در ادامه درباره مشكل حمل و نقل شهر تهران يادآور مي‌شود: «تهران پر ترافيك‌ترين شهر خاورميانه است. هنوز هم سيستم حمل و نقل عمومي ما پر از ايراد است. بيشترين اتلاف زمان ملي در تهران رخ مي‌دهد. چندين جامعه‌شناس برجسته در ايران از زمان قاجار كه گُوينهو، سفير فرانسه در تهران است تا هاف استد كه در مورد فرهنگ ايران كار كرده‌اند، بي‌ارزش بودن زمان را به عنوان يك خصيصه فرهنگي جامعه ايران مطرح كرده‌اند. تاسف‌آور اينكه اين اتلاف وقت ملي همچنان ادامه دارد. اگر محاسبه شود اين زمان مرده در ترافيك‌ها چند سال عمر و جواني يك كشور را مي‌گيرد، بسياري از ابعاد موضوع مشخص مي‌شود. در كنار بحث حمل و نقل بايد گفت كه تهران يك شهر آلوده است. مصرف سوخت‌هاي فسيلي، نبود فضاي سبز و... مسائل هستند كه در تهران با آن مواجهيم. همچنين كمبود آب تهران در جنوب و شرق تهران خسارت‌بار است. فرسودگي بافت شهري، ساختمان‌هاي قديمي و غيرمقاوم، گسل‌هاي تهران و به هم خوردن اكوسيستم در تهران يك معادله جدي است. روزي 7 هزار تن زباله با 700 كاميون در تهران جابه‌جا مي‌شود. در روز كارگر سال 1396 براي تبريك به كارگران به محل بازيافت زباله رفتم؛ برايم جالب بود كه يك اكوسيستم در آنجا شكل گرفته است. از مافياي زباله تا كار كودك و... يك اكوسيستم را شكل داده بودند. حتي عقاب و كركس كه عملا در شهر وجود ندارند در آنجا به چشم مي‌خورد.»
تهران   و  نابرابري‌هاي  پايان‌ناپذير
ربيعي با اشاره به اينكه در حوزه اقتصاد شهری، موضوعاتي چون گراني مسكن، هزینه بالاي زندگي، كمبود خدمات و... يكي ديگر از مشكلات اين شهر است، مي‌گويد: «در كنار همه اين موارد، معادله‌اي كه در شهر ما به چشم مي‌خورد، اين است كه تهران شهر نابرابري‌هاي اقتصادي و اجتماعي است. شكاف شمال و جنوب براي امروز و ديروز نيست. از دوران آغاز مدرنيزاسيون تهران اين شكاف وجود داشته است. روزگاري اميريه و بازار و خيابان ايران، محله اعيان‌نشين تهران است و بعد به مناطق ديگر در شمال شهر كوچ مي‌كند. همچنان اما مساله نابرابري وجود دارد. يكي از دلايل اصلي انقلاب اسلامي در سال 57، فرزندان مهاجران نسل دوم و حس نابرابري بين مقايسه بين شمال و جنوب شهر است. به عنوان يك تجربه زيسته خودم اين واقعيت را حس كرده‌ام. مهاجر نسل اول زندگي بهتري در تهران پيدا كردند. فرزند مهاجر نسل اول در مقايسه بين شمال و جنوب دچار تعارض شده و اين پديده اعتراضي در او شكل مي‌گيرد. نابرابري بر سر اعتراضات اجتماعي هم وجود دارد. شهر كماكان نابرابر و ناعادلانه اداره مي‌شود.» او مي‌گويد: «وضع امروز تهران از نظر نابرابري واقعا قابل تامل و جدي است. اساسا تهران شهر عادلانه‌اي نبوده است. اما سياست‌هاي ما كماكان ناعادلانه بودن شهر را تقويت كرده است. فضا، ناعادلانه است. فرصت‌ها در شهر ناعادلانه هستند. شهر نه بر اساس نيازهاي انساني بلكه بر اساس سود اقتصادي بزرگ شده است. حكمراني شهر تهران، انسان‌محور نيست. حكمراني نوعي كژكاركردي اقتصادي است. با منطق بازاري اداره مي‌شود. با منطق بازاري و سوداگرانه، تهران نه خانه انديشمندان علوم انساني نياز دارد و نه محلی براي انجمن صنفي روزنامه‌نگاران نياز دارد و نه محلي براي انجمن جامعه‌شناسي و مطالعات فرهنگي نياز دارد. شركاي اجتماعي تهران در حكمراني تهران گم هستند. شهر، خودش محصول روابط اجتماعي، اقتصادي و سياسي است. تصور از شهر با تصوري از بتون‌ريزي، سازه‌هاي آهنين و پل‌ها و آسمانخراش‌ها به عنوان كارنامه‌اي مديريت موفق شكل گرفته است. اين تصور غلط وجود دارد مديري كه پل ساخته، موفق است. اما بايد ديد كدام مدير نابرابري تهران را كم كرده است، تهران را زيست‌پذيرتر كرده است. شهر با آدم‌هايش كه روح شهر هستند، شهر ناميده مي‌شود، وگرنه مانند شهر مردگان است. » ربيعي در بخش پاياني صحبت‌هاي خود مي‌گويد: «محله قديمي من در جواديه به دليل ساخت اتوبان نواب تخريب شد؛ خيلي وقت‌ها از كنار خانه‌هاي تخريب شده عبور مي‌كنم و به طاقچه‌هاي نيمه خراب شده نگاه مي‌كنم به ياد مي‌آورم كه در اين خانه‌ها، كساني عاشق شده‌اند، پسراني با دختران همسايه آشنا شده و ازدواج كرده‌اند، اينجا خانه‌هايي است كه پدري اشك ريخته و مادري با همسايه‌ها  معاشرت داشته است.  
 اين خانه‌ها روح دارند. زندگي‌هاي جاري را به ياد مي‌آورم. اما صداهاي متنوع در شهر شنيده نمي‌شود. شهر با  آرزو، حركت و زندگي شهر مي‌شود. شهر ظرف و مكان شكل‌گيري حوزه عمومي است. امروز نه‌تنها حوزه خصوصي ما از بين رفته، بلكه حوزه‌هاي عمومي ما هم اشغال شده است. اين بدترين اتفاقي است كه مدام در اين سال‌ها از سال 1341 تا به امروز ادامه داشته است. در دهه‌هاي اخير شدت اشغال حوزه‌هاي عمومي در شهر افزايش يافته است. فنس‌كشي‌ها در حوزه‌هاي عمومي در واقع كشيدن غصه‌ها دور حوزه‌هاي عمومي است. به‌زعم همه پيچيدگي‌هايي كه براي شهر برشمرديم بايد گفت   براي اين شهرها  نيازمند ساز  و كار حكمراني هستيم، مي‌توانيم و بايد اين گفت‌وگوها را براي آينده شهر تهران ادامه بدهيم. براي بهبود شرايط زيست بهتر به اجماع بزرگ نياز داريم. اجماعي از دولت، نهادهاي خدماتي، ا نجمن‌هاي محلي   و نهاد دانشگاه در كنار  هم بايد  اين گفت‌وگوها را  تداوم   ببخشند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
رهبر انقلاب : نوآوری علمی و اندیشه سیاسی دو ویژگی برجسته علامه نایینی نه آقاي پزشكيان! گفت‌وگو آسان نيست بي‌توجهي به‌كارشناسي ميراث سرلشکر باقري معماري امنيتي اروپا قرباني بازي ناتو و روسيه؟ درخشش سينماي مستند سالانه ۴ هزار زن زير ۴۰ سال به سرطان پستان مبتلا مي‌شوند پرونده‌اي با بيش از ۲۵ شاكي و ۳ ميليارد تومان سرقت گامي رو به جلو براي مقابله با تغيير اقليم هرگز امان‌نامه كفر و شرك را امضا نمي‌كنيم نخستين آزمون بلوغ نهاد ناظر پولي ابهام در كنفرانس بوداپست و آينده صلح از طريق قدرت به صنعت ارزآور توريسم و سينما اهميت دهيد آذربايجان‌غربي در دولت چهاردهم كشتن مرغ مقلد بد يمن است! آينده سينما از آن مستند است روزگار سپري شده راهبان پير گامي رو به جلو براي مقابله با تغيير اقليم هرگز امان‌نامه كفر و شرك را امضا نمي‌كنيم نخستين آزمون بلوغ نهاد ناظر پولي به صنعت ارزآور توريسم و سينما اهميت دهيد آذربايجان‌غربي در دولت چهاردهم
کارتون
کارتون