• 1404 دوشنبه 17 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6133 -
  • 1404 يکشنبه 16 شهريور

بازخواني حكمت جمعي در تجربه تلخ برجام

ابوالفضل فاتح

اين نوشته بيش از آنكه در پي سخني تازه باشد، بازگويي زخمي كهنه است؛ حفره‌اي كه پيوسته از آن گزيده‌ايم و به پاشنه آشيل سياست  ايران بدل شده  است.

در سياست، همانند زندگي اجتماعي، انديشه و تصميم دو مرحله سرنوشت‌سازند. جامعه‌اي كه در مرحله انديشه، تضارب آرا و نقد را محدود كند، عقل جمعي خود را فرومي‌كاهد و جامعه‌اي كه در مرحله تصميم دچار چندپارگي شود، توان ملي خود را از دست مي‌دهد. حكمت زيست ملي در همين تمايز نهفته است: تكثر در انديشه، انسجام در اقدام. اين اصل تنها يك توصيه اخلاقي نيست، بلكه هم در سنت ايراني -  اسلامي و هم در نظريه‌هاي سياست بازتاب دارد. چنانكه «شورا» در قرآن كريم و سيره پيامبر (ص) بر تكثر انديشه و مشورت تاكيد دارد؛ اما پس از تصميم، دعوت به عزم و يكپارچگي شده است. «دموكراسي مشورتي» نيز بر نقش گفت‌وگو و استدلال در مرحله انديشه تاكيد دارد، در حالي كه «ظرفيت حكمراني» توان دولت را در تبديل تصميمات جمعي به سياست واحد و پايدار مي‌سنجد. كشوري كه بتواند آزادي انديشه را با يكپارچگي در تصميم پيوند بزند، ظرفيت بقا، بالندگي و پيشرفت راهبردي خود را افزايش مي‌دهد. تجربه ملت‌ها اين قاعده را به‌ روشني تاييد مي‌كند. امريكا در آستانه ورود به جنگ جهاني دوم با اختلافات شديد حزبي مواجه بود، اما پس از حمله پرل هاربر، دو حزب اصلي با تكيه بر نهادهايی مستحكم نظير كنگره، رهبري ملي و رسانه‌هاي آزاد به اجماعي راهبردي دست يافتند و در يك استراتژي جنگي متحد شدند. ژاپنِ ويران ‌شده پس از ۱۹۴۵، با بازتعريف نقش امپراتور و بازنويسي قانون اساسي و پذيرش تنوع انديشه‌ها، در بازسازي اقتصادي با انسجامي مثال‌زدني حركت كرد و به يكي از قدرت‌هاي صنعتي جهان بدل شد. كره‌جنوبي نيز در بحران مالي ۱۹۹۷، با وجود بحث‌هاي جدي بر سر استقلال اقتصادي، نهايتا يك تصميم واحد گرفت و با مشاركت اجتماعي گسترده و درك شرايط تهديد، به سرعت از بحران عبور كرد. برجام از اين منظر براي ايران تنها يك توافق سياسي نبود، بلكه آزموني از حكمت جمعي و ظرفيت حكمراني بود. برجام، همانند هر توافقي، نقاط قوت و ضعف داشت؛ اما معضل بنيادين اصلي در فقدان انسجام حكمراني پس از تصميم نهايي نهفته بود. اگر حاكميت پس از تصميم به توافق، رفتاري يكپارچه نشان مي‌داد، برجام مي‌توانست به‌رغم ضعف‌هايش به سرمايه‌اي براي توسعه بدل شود و اگر جمع‌بندي نهايي منفي بود، مخالفت يكپارچه چه‌بسا با توجه به دست برتر ايران در آن زمان، امكان توافقي جايگزين فراهم مي‌كرد. اما دوگانگي‌هاي حكمراني و رقابت‌ها و نمايش‌ها و رجزهاي جناحي، هم منافع توافق را خنثي كرد و هم هزينه‌هاي مخالفت را دوچندان ساخت. در نهايت، اين مردم بودند كه هزينه اصلي را متحمل شدند و كشور نيز از دستاوردي پايدار محروم ماند. همين سرنوشت را در تفاهمات و قراردادهاي ديگري شاهد بوديم. در عرصه داخلي نيز نمونه‌هاي مشابه كم نيست. بديهي است كشور از ظرفيت‌هاي دروني و نقاط قوتي برخوردار است كه امثال نگارنده را به آينده اميدوار نگه مي‌دارد و افق پيش روي را به‌رغم همه مصائب امروز، بي‌فرجام و سياه نمي‌بيند. اما اينجا سخن از آسيب‌شناسي است كه از جمله هم در فرآيند تصميم‌گيري و هم در اجماع و اجراي پس از تصميمات نهفته است. چه بسيار كه هماهنگي در تصميم و هارموني در اقدام، با يكدست‌سازي حكمراني اشتباه گرفته مي‌شود و اين انحصار، خود اول مصيبت و كژراهه است. چه بسيار تصميم‌ها در محافل محدود و بدون پشتوانه ملي شكل مي‌گيرند و از آغاز ناقص خلق مي‌شوند. حتي آنگاه كه تصميمي نسبتا درست گرفته مي‌شود، مانع‌تراشي‌هاي دروني آن را بي‌اثر مي‌كند، بر اينها منافع فردي و حزبي و فساد را هم بايد افزود. نتيجه، انبوهي از بي‌تصميمي‌ها، ديرتصميمي‌ها، بدتصميمي‌ها و تصميم‌هاي نيم‌بند است. افزون بر اين، فرهنگ سياسي ما گويي سيستم محاسبه يا تعريف روشني از هر دو عنصر «ايستادگي يا انعطاف» ندارد. بسياري از مسوولان هر نوع كوتاه آمدن را عين عقلانيت مي‌دانند و بسياري پافشاري بر موضع خود را قهرمانانه مي‌نامند. يكي سياست خود را حسيني (ع) و ديگري حسني (ع) مي‌داند. حال آنكه حضرت سيد الشهدا (ع) چيزي را به ملت خود تحميل نكرد و يكايك لشكر ايشان به اختيار و آگاهي كامل از افق پيش روي، همراه شده بودند و صلح امام حسن مجتبي (ع) نيز صلحي تحميلي بود و نه از سر عافيت‌طلبي يا بيم و انفعال در برابر دشمن خارجي و هر دو مورد يعني چه صلح امام حسن (ع) و چه نهضت امام حسين (ع)، مناقشه‌اي درون امت اسلامي بود و نه مناقشه‌اي با دول خارجي يا تهديد آنان. روشن است كه در هر دو سيره آموزه‌هايي براي امروز و تا ابد وجود دارد، اما هيچ ‌يك از اين دو سيره و اساسا تاريخ را نمي‌توان سليقه‌اي به شرايط امروز تعميم و تطبيق داد و با پناه گرفتن در پشت مقدسات، از روبه‌رو شدن با واقعيت طفره رفت. در سياست، نه پافشاري و نه انعطاف به ‌تنهايي قداست ندارد؛ اصل در بهنگام بودن است. هر دو از مولفه‌هاي بلوغ و عقلانيت‌اند و مرز ميان آنها جز با ارزيابي نتايج در كوتاه‌مدت و بلندمدت و در عرصه‌هاي معنوي و مادي روشن نمي‌شود. تجربه نشان داده است كه ايستادگي يا انعطافِ بهنگام مي‌تواند مانع كوتاه‌ آمدن‌هاي نا‌بهنگام شود و هر خطاي محاسبه در اين دو، سرانجام به پشيماني‌هاي بي‌بازگشت مي‌انجامد. از اين منظر، تصميم‌گيري به ‌موقع و انسجام در اقدام، نه صرفا توصيه‌اي اخلاقي، بلكه ضرورتي راهبردي براي پايداري و بالندگي ملت‌ها و نمادي از ميزان حكمت و صدارتِ خرد در حكومت‌هاست. در جهاني كه تمدن ديجيتالي دامنه خود را گسترش مي‌دهد و رقابت بر سر فناوري‌هاي نوين، هوش مصنوعي، انرژي‌هاي تازه و نظم چندقطبي در حال شكل‌گيري است، تنها كشورهايي موفق خواهند شد كه تفاوت‌ها را در مرحله انديشه بپذيرند و مديريت كنند، در لحظه مناسب به تصميم برسند و در مرحله اقدام، يكپارچه عمل كنند. داستان تلخ برجام بايد براي همه ما مدرسه حكمت و عبرت باشد. در فقدان انسجام حكمراني، حتي فرصت‌هاي جدي تاريخي نيز نمي‌توانند در حافظه ملي به دستاوردي پايدار تبديل شوند. يك سو نيرنگ بيگانه است و يك سو ترديد ما. بايد آموخته باشيم كه هيچ تصميمي در سياست مطلقا بي‌نقص يا مطلقا زيانبار نيست. سياست هنر محاسبه برآيندها و جمع جبري قوت و ضعف است و الا هميشه زمينه‌اي براي بزرگ‌نمايي بخشي از كاستي‌ها يا مبالغه برخي مزايا وجود خواهد داشت. بدون درك اين واقعيت، هيچ  توافقي  پايدار نخواهد  ماند  و هيچ  مخالفتي  نيز دستاوردي به بار  نخواهد  آورد. 
وقت توقف نيست. مي‌توان از گذشته آموخت و به سوي آينده‌اي روشن‌تر حركت كرد. چنانكه در جريان جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران نيز، همراهي آحاد ملت و اتخاذ تصميم با پشتوانه ملي، نتايج شگفتي آفريد و منافع ملت ايران را تضمين كرد يا تجربه دفاع مقدس 8 ساله كه قدرت‌هاي شرق و غرب آن روز عالم با عامليت عنصري چون صدام بر ايران تاختند و ايران با دستان خالي اما جوهر وجودي‌اش ايستاد و چند دهه تضمين شد يا همين جنگ 12 روزه اخير به‌رغم غافلگيري اوليه، نشان داد كه يكپارچگي ملي و عزم بهنگام بر ايستادگي و پاسخ نظامي، سبب عبور از يكي از جدي‌ترين تهديد‌هاي تاريخ معاصر عليه كشورمان شد و حتي ارزش‌هايي تمدني آفريد. اينكه كشوري بتواند با ظرفيت‌هاي دروني‌اش در برابر تجاوز پيشرفته‌ترين و نابودگر‌ترين ارتش‌ها  بايستد و آنان را وادار به توقف آتش كند، سخن كمي نيست و تغيير نگاه  و رفتار در عرصه بين‌المللي را به دنبال خواهد داشت. 
بدانيم، آينده ايران نه در اجتناب از تصميم، بلكه در پذيرش تكثر انديشه و توانايي تبديل اين تكثر به تصميمات شجاعانه و منسجم و ملي رقم خواهد خورد. اين رويكرد، تنها هم در سياست داخلي و هم در نقش‌آفريني ايران در نظم چندقطبي آينده منطقه و جهان حياتي است. براي رسيدن به اين هدف، بايد نهادهاي اجماع‌آفرين چون مجلس، احزاب و شوراهاي عالي بازسازي و تقويت شوند؛ نهادهايي كه چون تضعيف شده‌اند، خود حاكميت نيز از تصميم واحد تبعيت نمي‌كند و طبيعي است كه جامعه هم دچار ترديد و چندپارگي مي‌شود. منافع ملي فراتر از رقابت‌هاي جناحي تعريف شوند، سياست خارجي، گروگان سياست داخلي نشود و به ميدان رقابت‌هاي جناحي تقليل نيابد. آزادي‌هاي رسمي گسترش يابد و رسانه‌هاي آزاد به عنوان تلاقي‌گاه خير عمومي رسميت يابند و صدا و سيما به واقع ملي و تلويزيون از انحصار خارج شود و مهم‌تر از همه شفافيت و مشاركت مردم از طريق اصلاح نظارت‌هاي فلج‌كننده و بازگرداندن جمهوريت به حقيقت اصيل خود تضمين شود تا مسير «ملي شدن حاكميت» به تدريج و درستي طي شود. تصميمات - جز در موارد كاملا استثنايي امنيت ملي -   بايد در «اتاق‌هاي  شيشه‌اي تصميم»  شكل  بگيرد تا ملت احساس كنند به واقع در فرآيند تصميم‌سازي حضور دارند، نه آنكه ناگهان به اجماع بر تصميمي فراخوانده   شوند كه در آن سهمي نداشته‌اند. به ويژه كه در دوران تمدن ديجيتالي، جوانان با دسترسي به تنوع اطلاعات، به آساني در مسير اجماع ناگهاني قرار نمي‌گيرند و نهادسازي نوين متناسب با اين تمدن و بازتعريف رابطه سياست با اين نسل يك ضرورت است. در غير اين صورت، جامعه بارها  و بارها همان چرخه فرساينده و سمفوني خاموشي و خروش يكصدساله اخير را تجربه خواهد كرد. با پذيرش جامعه  متكثر  چندضلعي  و   مشاركت 0 حقيقي مردم، ايران مي‌تواند به دوران تازه‌اي از سمفوني گفت‌وگو و اجماع و پيشرفت وارد شود و اشتباهات حكمراني را آهسته و پيوسته چون رود بشويد و مسيرهاي تازه‌اي بگشايد و البته، ميدان سياست تنها زماني مي‌تواند به سمفوني گفت‌وگو و اجماع برسد كه با حضور ميانجي‌ها و كنشگران ميانه‌رو از دست افراط و تفريط‌گرايان كه اينك بسياري از مناصب و تريبون‌ها   را  در اختيار دارند، خارج  شود. حكمراني   و ملتي كه شجاعت اتخاذ تصميم‌هاي بزرگ  و توان اجماع  بر  آن  را  داشته باشند، قادر خواهند بود  بر بحران‌هاي فرساينده غلبه كنند  و  مسير  پيشرفت   و اقتدار ملي  را  گشوده  و هموار  سازند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون