• 1404 شنبه 11 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4347 -
  • 1398 دوشنبه 2 ارديبهشت

درباره ساز نوتار و حواشي‌ آن

داريوش طلايي

ناشيگري عزيزان بي‌جهت، هنرمندان بي‌سبب

در پي برنده شدن طرح نوتار در جشنواره خوارزمي شاهد عكس‌العمل‌ها و سخناني ناصواب در فضاهاي مجازي بوديم. اگر چه همان‌طور كه پيش از اين اعلام شده، قرار است با حضور كارشناسان نشستي در موزه موسيقي براي معرفي اين طرح برگزار شود و من بنا نداشتم پاسخگوي چند تن معدودي باشم كه بدون اطلاع كافي از طرح و حتي فرآيند جشنواره و بيشتر با قصد جوسازي و تخريب سخناني گفته‌اند، اما فضا به قدري مشوش شده كه لازم است براي روشن شدن افكار عمومي نكاتي چند را بيان كنم. نوشته من در پي اصلاح جامعه و افكار عمومي اهالي موسيقي است و قصد ندارم به معدود كساني كه چنين سخنان ناصوابي گفته‌اند، پاسخ مستقيم دهم، اما براي آنكه اين سكوت را حمل بر عقب‌نشيني نكنند، اين نوشته را مي‌نويسم. نكات زير با نيت شفاف‌سازي طرح برگزيده شده در جشنواره خوارزمي تحرير شده است و در بندهايي نيز سعي كردم اين اتفاق و واكنش‌‌ها را دستمايه‌اي بسازم براي آسيب‌شناسي برخي رفتارهاي اهالي موسيقي، باشد كه آن را آيينه‌اي بدانيم براي آنكه بهتر و دقيق‌تر در آن نظر و خودشكني كنيم كه آيينه شكستن خطاست.

اول: فضاي فكري و فرهنگي به گونه‌اي است كه اگر فرد كاري نكند، با او كاري ندارند.

صفاتي چون استاد و فرد نجيب و خوب در فضاي پيرامون‌تان شكل مي‌گيرد، اما وقتي كاري صورت مي‌دهيد و كارتان معضلي و مشكلي را از جامعه موسيقي حل مي‌كند و گرهي تئوريك يا عملي را مي‌گشايد، دشمني‌ها، غيبت‌ها و تخريب‌ها شروع مي‌شود؛ حتي اگر 40 سال از كارتان گذشته باشد (نمونه آن ادعاهايي كه اخيرا درباره ني‌نواي استاد عليزاده شده است) اگر بيمار شويد شما را رهاي‌تان مي‌كنند و دشمني را به كناري مي‌نهند و اگر به سراي باقي بشتابيد به يك‌باره همه آن رذايل جامه فضيلت مي‌پوشند و شما مي‌شويد صاحب كشف و كرامات و گروهي كه در حيات‌تان چنان دشمني‌ها را با شما صورت مي‌دادند و تيرهاي حسد و كينه را به سوي‌تان روانه مي‌ساختند، اين‌بار خود را در زمره نزديكان شما قرار مي‌دهند و حتي ساز به دست مي‌گيرند و بر مزارتان مي‌نوازند و اشك تمساح مي‌ريزند. نمونه‌هاي متاخر، برخورد ناجوانمردانه با سازهاي ابداعي استاد شجريان و از آن نكوهيده‌تر رفتاري است كه در زمان حيات با استاد لطفي صورت دادند و تغيير ۱۸۰ درجه‌اي آن رفتارها بعد از فوت آن زنده‌ياد است.

دوم: سابقه علاقه و توجه من به ساخت ساز و مسائل مربوط به آن به بيش از پنجاه سال قبل مي‌رسد كه شرح آن از حوصله اين نوشتار خارج است. به كساني و برخي از اين هم‌صنفان كه فكر مي‌كنند ساز تار و تاريخ آن را بهتر از من مي‌دانند، گوشه‌اي از خاطراتم را خاطرنشان كنم: زماني كه در هنرستان موسيقي تحصيل مي‌كردم و خيلي نوجوان بودم، بعد از درس به اداره پدرم در ميدان حسن‌آباد مي‌رفتم تا بعد از پايان كار ايشان، به منزل‌مان برگرديم كه در داوديه خيابان ظفر بود. در انتظار پايان كار پدر كه اغلب ساعت‌ها به طول مي‌انجاميد، به مغازه شاهرخ (سازنده معروف تار) مي‌رفتم كه در خروجي ضلع جنوب غربي ميدان قرار داشت. مرحوم شاهرخ كه اشتياق و علاقه‌ام به ساز و موسيقي را دريافته بود، ساعت‌ها در مورد تار با من گپ مي‌زد و در خلال اين صحبت‌ها و با صبوري به پرسش‌ها و كنجكاوي‌هاي مستمرم پاسخ مي‌داد. خاطرات بسياري از آن زمان دارم، حتي ابزار و وسايل سيم‌پيچي او هنوز در خاطرم هست. نورجهان شاگرد او بود، به مغازه او هم بارها رفته بودم و اين‌ سازي كه پشت آن با قلاب باز مي‌شود و الان در موزه موسيقي نگهداري مي‌شود و اين بحث‌ها بر سر آن پيش آمده است را همان زمان ديده بودم. من با وجود سن كم به دليل علاقه زيادي كه خصوصا به ساز تار داشتم، با تمام كساني كه در كار فروش و تعمير ساز بودند مراوده داشتم؛ عزيزخان بخشي، وارتان، دلشاد، سرخوش و... اين ارتباط با سازندگان در طول زندگي‌ام نه تنها كاستي نگرفت كه تا همين امروز هم ادامه دارد، چرا كه يكي از دغدغه‌هاي اصلي من ارتقاي كيفيت صوتي تار است و كدام نوازنده‌اي است كه دستي چيره در رديف‌نوازي و شيوه‌هاي گوناگون تارنوازي اساتيد برجسته قديم و جديد داشته باشد و عمري را به آموزش و تحقيق در اين زمينه گذرانده و چنين دغدغه‌اي نداشته باشد؟

سوم: ساز موسيقي، يك جعبه يا صندوق نيست كه مساله آن با شكل ظاهري و نجاري صرف خاتمه يابد، اگر كساني به دنبال شكل ظاهري و جسم ساز هستند، من سراغ دارم نجارهايي كه كيفيت نجاري آنها از نورجهان بسيار بالاتر است. بهتر است بگويم كه مرحوم نورجهان نه سازساز خوبي بود و نه نجار خوبي و اين را مي‌توان از تعداد سازهاي برجاي مانده از وي كه در دست نوازندگان حرفه‌اي است، دريافت.

متاسفانه نگاه برخي به ساز نگاه نجارانه شده و جالب اين است كه در ميان انتقاداتي كه در چند روز اخير از چند سازساز و يكي، دو نوازنده خواندم، همين نوع نگاه سيطره دارد. شايد اگر آن سازساز متوسط‌الحال چنين انتقادي بكند البته كه بر او حرجي نباشد، اما اينكه يك نوازنده، بدون اينكه صداي ساز ابداعي نگارنده را شنيده باشد حرف‌هاي همان سازسازان ناشي را تكرار كند، اسباب تعجب است و حكايت فيل و خانه تاريك مولوي را به ياد ‌آدمي مي‌آورد.

چشم دريا ديگرست و كف دگر

كف بهل وز ديده دريا نگر

اگر همكاران ما، از سازساز و آن نوازنده، به دنبال شكل ظاهري ساز تارند، راهنمايي‌شان مي‌كنم كه با دستگاه سي‌ان‌سي هم مي‌توان از اين سازهاي غلط‌انداز تراشيد و البته با قيمت‌هاي گزاف به عنوان ساز موسيقي به هنرجويان ناآگاه و بخت برگشته قالب كرد. اما اگر در پي صدايي خوش هستيد، بدانيد كه در اهميت سونوريته و جنبه كاربردي و خوش‌دستي و مضراب‌خوري و بسيار نكات ديگر، حتي بزرگ‌ترين استاد سازنده تار، «يحيي»، براي ارتقاي كارش از بهترين استادان هنر نوازندگي نظر مي‌خواسته است.

چهارم: همان‌طور كه گفتيم ساز موسيقي يك صندوق نيست كه صرفا شكل ظاهري آن مهم باشد. بلكه فقط بخش مربوط به سونوريته آن شامل يك سيستم بسيار پيچيده آكوستيكي است كه حتي بزرگ‌ترين سازندگان ساز تا آخرين روز حيات‌شان روي آن كار مي‌كرده‌اند. هنوز پس از سيصد سال، دانشمندان جهان به دنبال كشف صدادهي خاص ويلن «استرادي‏واري» هستند. حال چگونه است كه گروهي از همكاران و هم‌صنفان ما، پنجاه سال تحقيق و تجربه و دست و پنجه ‌نرم كردن نگارنده با ساز و حشر و نشري طولاني با برجسته‌ترين سازسازان در اين دوره را ناديده مي‌گيرند و با استناد به يك عكس از نوتار، كه آن هم عمدا از زاويه‌اي برداشته شده كه همه خصوصيات آن آشكار نشود و فقط به استناد به اينكه يك بخش از كاسه اين ساز قابليت جدا شدن دارد آن را مشابه ساز ديگري كه يك بخش آن جدا مي‌شود، دانسته و به چنين داوري‌هاي عجولانه و شگفت‌انگيزي دست مي‌يازند؟ نورجهان ساز ناموفقي را ۶۰ سال قبل ساخت كه اتفاقا نگارنده در نوشتن طرح اين ساز (نوتار) و ارسال آن براي جشنواره خوارزمي، به اين پيشينه هم اشاره كرده است، اما بايد بپذيريم كه نورجهان نه تنها سازنده خوبي نبود، بلكه اين ساز او فقط جنبه دكوراتيو و صندوق مانند دارد و در ساخت آن به ابتدايي‌ترين مسائل آكوستيكي بي‌توجهي شده و كلا ناموفق و غيرقابل عرضه بوده است.

نوتار شباهت ظاهري هم با تار نورجهان ندارد، ولي حتي اگر فرض را بر شباهت ظاهري هم بگيريم، خيلي كوته‌بينانه خواهد بود كه شكل ظاهري ساز را اختراع بدانيم. ممكن است ده‌ها نفر يك دستگاه يا موتور مشابه هم بسازند ولي فقط يكي از آنها كار كند. تقليل ساز موسيقي به يك صندوق نگاهي بسيار ساده‌انگارانه است. به گفته حضرت سعدي:

گر سنگ همه لعل بدخشان بودي

پس قيمت لعل و سنگ يكسان بودي

پنجم: مي‌ماند يك پرسش: آيا من به عنوان داريوش طلايي، صلاحيت تشخيص صدادهي، خوش‌دستي و ديگر خصوصيات ساز تار را دارم يا نه؟ اولا هيچ‌ يك از كساني كه در اين باره اظهارنظر كرده‌اند در جايگاهي نيستند كه صلاحيت من را تاييد كنند. ولي اين نكته را يادآور شوم كه اولين تيشه‏اي كه استاد فرهمند، سازنده بنام تار به چوب توت زدند در كرمانشاه با تشويق من بود و خود من در آن لحظه حضور داشتم و از آن زمان تا به امروز ما هنوز با هم در مورد خصوصيات صدا و خوش‌دستي و غيره صحبت و مراوده داريم و عشق بزرگ ما حول همين موضوع است. با دكتر ارژنگ ناجي كه مهم‌ترين فيزيكدان محقق درباره صدادهي تارند و نزديك به نيم قرن است كه زمينه اصلي تحقيقات خود را مطالعه علمي صدادهي تار قرار داده‌اند، از ۴۵ سال پيش در انستيتوي موسيقي‌شناسي دوستي‌مان را حول همين محور شكل داديم كه تا به امروز ادامه دارد. ما هنوز هم در حال كنكاش و جست‌وجو هستيم. در دوره بعد با آقاي جزايري به همين نحو از 25 سال پيش و نسل‌هاي جوان‌تر؛ كساني چون آقايان عزيزي و حنيفه و در شهرستان‌ها، با آقايان مصلي‌نژاد و حميدي رابطه خوبي داريم و به من در بخش‌هاي اجرايي كارهايم كمك كرده‌اند و مي‌كنند.

ششم: نكته آخر با برخي از اين هم‌صنفان است كه گز نكرده پاره مي‌كنند. به قول شاعر معاصري؛ هنرمندان بي‌سبب، عزيزان بي‌جهت، نيازي نبود كه كار را به رسانه‌ها بكشانيد. مي‌توانستيد يك تماس تلفني بگيريد يا حداقل تحقيقي جدي‌تر مي‌كرديد و بعد لشگر و كمپين به راه مي‌انداختيد كه اين‌گونه ناشيانه عمل نكنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون