تمدن را مردم ميسازند
مهدي زارع
در روز شنبه مورخ 31/1/98 هنگامي كه در شهر آققلا كنار گرگانرود در حال بررسي رسوبات برجاي مانده در محلههاي آسيب ديده از سيل فروردين 98 و سههفته آبگرفتگي شهر، در محلههاي حكيم آباد و كل آباد بودم در كنار گرگانرود انبوهي از زبالهها و نخالههاي برجاي مانده از آبگرفتگي شهر را ميديدم. روي گوشيام خبري را در سايت خبرآنلاين به روز شد، خواندم كه معاون رييسجمهور و رييس سازمان محيط زيست در اظهارنظري در مورد بارشهاي سنگين فروردين 98 گفتهاند «ده برابر ضرر، به كشور فايده رسيده است». اول فكر كردم اشتباه خواندهام. بعد كه كلا صفحه مربوطه را باز كردم، ديدم كه ايشان گفته: «يك بارندگي ۸۰ميليارد مترمكعبي در حدود ۲ هفته در ايران باريد... هر مترمكعب آب... دو برابر كشاورزي براي اقتصاد كلان كشور سود دارد، اين يعني اينبارشها قطعا براي ايران سود داشته. جاي تاسف است كه اين سيل تلفات و خسارتهايي داشت ولي منهاي اين تلفات جاني، تالابها، باتلاقها و درختهاي زاگرس كه داشتند از بيآبي خشك ميشدند جاني دوباره ميگيرند و از سويي ميزان آبهاي زيرزميني و سطحي هم افزايش مييابد... شايد خسارتهاي اين سيل در سطح كلان كشور يكدهم منافع آن هم نباشد.» آقاي معاون رييسجمهور كه اكنون 67 ساله هستند و 13 سال وزير كشاورزي اين كشور بودهاند...
دكتري خويش را در دانشگاه ايالتي آيووا امريكا گرفتهاند. من شك ندارم كه ايشان با مفاهيم علم مدرن و عدد و رقمها آشنا هستند. ولي به عنوان كسي كه در حال بازديد زمينشناسي از حاشيه رودخانه گرگانرود بودم، و در انديشه اينكه متولي محيط زيست ايران اكنون چه برنامهاي براي اين محيط آلوده شده گسترده (تقريبا تمام نواحي كه با سيل مورد هجوم واقع شد) و سه هفته غرقاب بود، دارد؟ درصبح و عصر همين روز آخر فروردين مردمان مظلومي را ميديدم، كه با زحمت فراوان در تلاشند تا الباقي اثاثيه قابل استفاده منزل را در خانههاي خود مجددا سامان دهند، هنگامي كه نخالهها و گل و لجن در همه جاي شهر پراكنده بود. لاشههاي گربه و سگها و ساير جانوران تلف شده از از ميان لجنهاي پراكنده در شهر توسط ياريگران بيادعاي شهر از محيط زندگي مردم دور ميشود. و البته هيچ كس از اين تلاشگران بيادعا چرتكهاي در دست نگرفته بود تا سرجمع و مقطوع با محاسبه ضررهاي رسيده و كسر آنها از ميزان سود عظيمي(!) كه به اين مردم سانحه ديده رسيده، به آنها خبر خوش سود كلان (ده برابر ضررهاي وارده) بابت اين فاجعه طبيعي و انساني را بدهد. سازمان حفاظت محيط زيست ايران سازماني دولتي است كه بر امور مربوط به حفظ محيط زيست ايران نظارت دارد. ايشان كه سابقه سيزده سال وزارت كشاورزي در دولتهاي سه دهه اخير ايران دارند، در 13/6/97 در اولين نشست خبري خود گفتهاند: بيش از ۷۰ درصد مشكل محيط زيست كشور ما در حوزه آب است و تداوم روند موجود در كشور تا ۱۵ سال آينده موجب از بين رفتن تاريخ و تمدن چند هزار ساله ما ميشود. نبايد مساله آب را قرباني ساير مسائل كنيم.» آقاي دكتر كلانتري لابد توجه دارند كه تمدن، عبارت است از مرحلهاي از توسعه فرهنگي و سازماندهي «انساني» است. معمولا «تمدن» به يك جامعه پيچيده و توسعهيافته «انساني» كه از توسعه فرهنگي برخوردار شدهاند اطلاق ميشود، و اين انسانها هستند كه عنصر پايه هر تمدني هستند. متوجه نشدم كه ايشان اين سود كلان ده برابر ضرر سيلهاي اخير را براي كدام ارزيابي يا بررسي اقتصادي يا گزارش ملي يا بينالمللي نياز دارند، ولي اگر مخاطب ايشان «انسانها»ي ساكن در اين تمدن ايراني باشند، بايد يادآوري كنم كه طبق تعريفهاي علمي، «سانحه طبيعي» عبارت است از نتايج اثر مخاطرات طبيعي بر محيط زندگي «انسان»، و هنگامي كه ظرفيتهاي پاسخ جامعه آسيبديده از تبعات حادثه كمتر باشد، ما با بحران مواجه ميشويم. بنابراين به محض اينكه مخاطره بر زندگي «انسانها» اثر بگذارد، ما با سانحه طبيعي مواجهيم. طبق همين تعريفهاي علمي وقتي سيلي در محيط زيست انسانها، جاري شود كه موجب آسيب به زندگي انسان شود، محيط زيست را تخريب كند، زمينهاي كشاورزي و مزارع را، تخريب كند، آن مردم مصيبتديده در وضعيت بحران قرار ميگيرند. وضع بحران ناشي از سانحه طبيعي در همه جاي دنيا، در پايان دهه دوم از قرن بيست و يكم به عدم آمادگي در پاسخ به يك رخداد طبيعي اطلاق ميشود. اين سوءمديريت البته به رشتهها و شاخههاي مختلف يك حاكميت مربوط است، ولي بيترديد، يكي از اين جنبههاي اختلال مديريتي كه ميتواند در برنامهريزي كلان در دهههاي بعد وضع را به سوي بحران سوق دهد، بيترديد به وزارت كشاورزي آن كشور مربوط ميشود كه البته آقاي دكتر كلانتري 13 سال (حدود نيمي از مدت سه دهه اخير) را وزير آن وزارتخانه بودهاند. آقاي دكتر كلانتري، اظهارنظر شما موجب حيرت آن تلاشگراني شد كه همچنان و پس از 4 هفته از شروع سيل مشغول خدمت رساني بيادعا به مردم هستند. اين حيرت و ناخرسندي را شخصا هنگامي متوجه شدم كه يكي از اين خادمان مردم، ذكر كرد كه دو روز قبل در حال تخليه لجن از يكي از خانهها بوديم، با فريادهاي زن همسايه مواجه شديم كه از خانه به بيرون دويده و شيون ميكرد، و وقتي دليل را جستوجو كرديم، متوجه شديم كه شوهر چهلسالهاش از ناراحتي و شوك ناشي از تبعات سيل اخير بر زندگياش خود را با پنكه سقفي منزلشان دار زده است!. آقاي دكتر كلانتري تمدن را مردم ميسازند. زندگي 16 ميليون و 300 هزار ايراني در سيلهاي اخير بهطور مستقيم و غيرمستقيم آسيب ديده و حدود 2 ميليون و 400 هزار نفر مستقيما از اين مجموعه سيلابها در سراسر كشور خسارتهاي گوناگون ديدهاند (از كشته شدن 76 نفر، و مصدوميت هزاران نفر تا از بين رفتن كل دارايي و محل سكونت و نابودي زمينهاي كشاورزي، و كل كسب و كار) . اين مردم هماكنون در نواحي زندگي ميكنند كه آلودگيهاي محيط زيستي بهشدت آنها را تهديد ميكند. شخصا اميدوارم تا اين نگاه محاسبهگر و سودگرا در نظر حضرتعالي و ساير مديران دولتي و ساير بخشهاي حاكميت، به مديريتي در جهت اولويت دادن به انسانهايي كه اين تمدن را ساختهاند، و حفظ اين انسانها و تامين آينده و دفاع از حقوق گوناگون آنها تغيير يابد. اميدوارم محاسبه سود اقتصادي را فراموش كنيد و دستور دهيد تا به سرعت محيط بهشدت آلوده شده زندگي مردم آسيبديده از سيل، مورد بررسي دقيق بخشهاي مختلف سازمانتان قرار گيرد و به سرعت برنامه راهبردي آن سازمان براي مديريت بحران زيست محيطي اين سيل براي كوتاهمدت و دراز مدت تهيه و با نظارت دقيق جنابعالي اجرا شود.