رسانه فقط صدا و سيما نيست
اصغر مسعودي
تبليغات و اطلاعرساني بدون شك يكي از اركان كار اجرايي قوا از جمله دولت است. بسياري از فعاليتهايي كه در نهادها و دستگاههاي اجرايي انجام ميشود اگر مورد اطلاعرساني قرار نگيرد، نميتواند باوري متناسب با عملكرد آن نهاد يا دستگاه در مردم و افكار عمومي ايجاد كند. بخشي از اين اطلاعرساني ميتواند توسط صدا و سيما انجام شود و بخش گستردهاي از آن هم با توجه به ابزارهاي متنوع اطلاعرساني در جهان امروز ميتواند در ساير فضاهاي رسانهاي تحقق پيدا كند. صدا و سيما مشكل بودجه دارد و تعديل نيروهاي صدا و سيما خود گواه اين امر است. شبكههاي استاني، ملي و بينالمللي صدا و سيما به تمامي متكي به بودجه دولتي هستند و درآمدهايشان نسبت به هزينههايي كه انجام ميدهند، همخواني ندارد. يكي از راهكارهاي برونرفت از اين مشكل ميتواند اين باشد كه با نظارت عالي و در عين مشخص شدن چارچوبها، صدا و سيما برخي از شبكههاي خود را به بخش خصوصي واگذار كند. اين امكان در قانون ما درست تعريف و تبيين نشده است. در اين زمينه براي رفع موانع قانوني كار لازم است كه ملاحظاتي صورت بگيرد و حتي شوراي نگهبان تفسير بهروز خود را از قانون ذيربط به دست دهد. اين يك وجه از قضيه است كه به صدا و سيما مربوط ميشود اما فارغ از اين، رسانه و حتي رسانه تصويري امروز ديگر فقط منحصر به صدا و سيما نيست.
امروز وقتي ميگوييم «رسانه» در واقع دامنه معنايي وسيعتري را مورد اشاره قرار دادهايم. شبكههاي مجازي مختلف امروزه توان و قدرت جولانگري در حوزه رسانه را از انحصار صدا و سيما خارج كرده است. امروز هر گوشي تلفن همراه يك رسانه چندكاره اعم از صوتي، تصويري، مكتوب و در عين حال زنده است كه امكان فوريت بخشيدن به انتشار اخبار را هم دارد. بنابراين اگرچه صدا و سيما با دولت اختلاف ديدگاه سياسي آشكاري دارد اما خلأ كار رسانهاي در دولت را نبايد به تمامي مربوط به صدا و سيما و اين اختلاف نگرش سياسي دانست. بايد مشكل را در بدنه دولت و عملكرد آن در حوزه اطلاعرساني جستوجو كرد. مديران دولتي به ويژه در ردههاي مياني و در سطح استانها اگر خود را متعلق و متعهد به دولت و برنامهها و سياستهاي آن ميدانند بايد به تمامي پاي دولت بايستند و ايجاد ارتباط ميان دولت و سطوح مختلف جامعه را به عنوان يك ضرورت مد نظر داشته باشند. بدنه گسترده دولت بايد يكپارچه و هماهنگ عمل كند و اطلاعرساني ضرورت اجتنابناپذير همه دستگاهها باشد و در اين مهم از همه ظرفيتهاي رسانهاي موجود بايد استفاده شود. مثالي كه ميتوان در اين ارتباط زد، كار تبليغاتي رييسجمهور سابق در اين روزها در رسانههاي مجازي است. ايشان و دوستانشان در حالي كه در رأس كار اجرايي هم نيستند، بيشترين استفاده تبليغاتي را از فضاي مجازي به عمل ميآورند اما دولت نسبت به دستاوردهايي كه دارد در بخش اطلاعرساني و تبليغات كمفروغتر بوده است. نيازي نيست دولت آقاي روحاني مثل دولت قبل مدام به دنبال بزرگنمايي خود و عملكردش باشد. اگر بتواند همين كارهايي را كه انجام داده است با مردم در ميان بگذارد و در اين زمينه از همه ظرفيتها به ويژه از ظرفيت فضاي مجازي استفاده كند، بخش زيادي از كمبود كار رسانهاي و تبليغاتي خود را جبران خواهد كرد. نكته ديگري هم كه بايد به آن توجه كرد اين است كه دولت بايد تلاش كند تا تبليغ به ضد آن تبديل نشود. دولت اگر به معيشت مردم توجه كند، كارآمدي آن بسيار مشهود خواهد بود. امروز عامل ارتباط با مردم فقط صدا و سيما نيست و اين طور نيست كه اگر دولت- به هر دليلي از جمله اختلاف ديدگاه سياسي- از حمايت تمامقد صدا و سيما برخوردار نباشد، امكان ارتباط با مردم را از دست بدهد. دولت با فعالتر شدن در زمينه استفاده از ديگر ظرفيتها از جمله نشريات حامي خود چه در فضاهاي مجازي و چه حقيقي، ميتواند مردم را در جريان حقايق قرار دهد و اين براي تنوير افكار عمومي يك ضرورت اساسي است.