درباره فيليپ راث و زندگياش
از كابوس نازيها و يهوديان گريخت
سهيل سمي
قصد من در اينجا تكرار مكررات نيست. تاريخ تولد و مرگ راث مشخص است. اينكه مثلا «خدانگهدار كلمبوس» را كي نوشت و بابتش چه جايزهاي گرفت. يا آن رمانش كه والدين تا مدتها به فرزندانشان اجازه خواندنش را نميدادند چه بوده و كي منتشر شده يا مثلا رويكرد راث به زن چه بود. اينها اطلاعات دمدستياند.
ميدانيم راث يهودي بود. در پايان جنگ دوم حدودا 12 ساله بود. بنابراين به حتم از ماوقع جنگ و فجايع آن - هر چند دورادور - آگاه بود. او هم در جريان فجايعي قرار گرفت كه در خلال حدود شش سال جنگ جهاني رخ داد و هم شاهد روند تبليغاتي بود كه پس از جنگ در خاورميانه و سراسر دنيا شكل گرفت. اينكه سربازان دول متفق كه در برابر هيتلر ايستادند كشته شوند يا كودكان و غيرنظاميان زير بمباران آلمان نازي نابود شوند گرچه هولناك است اما در جنگي با اين ابعاد پيشبينيشدني است. غيرانساني است اما ميتوان درك كرد. اما اينكه عدهاي براي داشتن موقعيتي كه تازه خودشان آن را انتخاب نكردهاند در سرتاسر جهان قلع و قمع شوند بارزترين نمود حكومت فاشيستي است. يهوديان فقط به جرم يهودي بودن روانه داخائو و آشوويتس و برگن بلزن ميشدند. براي چيزي كه نتيجه مستقيم انتخاب خودشان نبود. بعد از جنگ اما ماجراي كشتهها تا حد زيادي به فراموشي سپرده شد تا عدهاي با اهداف مشخص از نسلكشي يهوديان استفاده ابزاري كنند. و چنان كه ميدانيد امروز در غرب كسي جسارت آن را ندارد كه به اين اسطورهسازي اعتراض كند. اسطورهسازياي كه بهايش تشكيل يك سيستم نسلكش ديگر بود: صهيونيسم اسراييل؛ و اين خاطرات هنوز به كل جهان حقنه ميشود. ميگويند نبايد فراموشش كنيم. اما گويا فراموش كردن فجايع جهاني بعد از جنگ دوم از نظر آقايان خيلي اشكال ندارد.
اما فيليپ راث؛ اغلب به راث ايراد ميگيرد كه رمانهايش بيش از حد زندگينامهوار هستند. يكي از به يادماندنيترين شخصيتهايي كه او خلق كرد، نيتن زوكرمن بود. زوكرمن در چندين اثر راث حضور تعيينكننده دارد. در بخشي از رمان «نويسنده پشت پرده» به مادرش ميگويد ما در اروپا نبوديم. چرا بايد وانمود كنيم كه قرباني نسلكشي بودهايم؟ اما اين حرف مگوست. خانواده آبرومند و شريف زوكرمن حتي حاضر نيست اين حرفها را بشنود. سايه اسطوره تا اين حد سنگين شده است. نيتن را بسياري از منتقدان خود راث دانستهاند. فرم زنجيره رمانهايي كه شخصيت محوريشان نيتن است نيز بيلدونگرومن است؛ رمان رشد شخصيت نويسنده يا هنرمند. راث در بسياري از آثارش كوشيد تا خودش را از سايه سنگين اين ميراث خلاص كند. در رمانهاي او محله نيوآرك در نيوجرسي دقيقا همان اسطورهاي است كه نيتن ميخواهد به هر قيمتي از آن فرار كند. اما مساله به اين سادگيها هم نيست. چون در آن سوي زمين خانواده او نيز از تحمل رفتارهاي ضد ساميگرايانه مصون نبودهاند. اما راث با وجود اين تلاش شخصي هرگز نتوانست از زير اين سايه سنگين بگريزد. خواندن رمان «توطئه عليه امريكا» نشان ميدهد ترس نهفته در درون يهوديان، يهوديان غيرصهيونيسم، تا چه حد عميق است. حال روشن نيست كه اين وحشت تا چه حدزاده اتفاقات جنگ دوم و جنايات نازيهاست و تا چه حد زاييده اسطوره وحشتي كه صهيونيسم هنوز كه هنوز است در شيپورش ميدمد تا حتي اگر شده به بهاي فراموش شدن جنايت در تل زعتر و دير ياسين، ويتنام و ژاپن و افغانستان و عراق و غيره، عمل وحشيانه آلمان نازي در كشتار يهوديان از يادها نرود. اما در هر حال، فيليپ راث در سال 2018 از اين كابوس براي هميشه گريخت و رها شد.