به مناسبت دوازدهمين سالگرد درگذشت پرويز ياحقي
غزلسراي موسيقي
بابك بختياري
خلاقيتهاي ذاتي ياحقي و پيچيدگيهاي عميق جملات بداههنوازي او هرگز آموزشي نيست. به قول خود مرحوم استاد كه بارها از ايشان شنيده بودم كه ميفرمود زندهياد مهدي خالدي ميگفت: «بايد پره شالت باشه، اين آموزشي نيست.» شناخت وسيع ياحقي از آموختههاي رديفي نزد دايي و مرحوم صبا از يك طرف و حس قوي و آني ذاتي از طرف ديگر، شكوه نوازندگي اوست. خاطرم هست روزي در شور قطعهاي را جمله به جمله برايم ميگفت وقتي به شهناز و رضوي رسيديم گفت: «اين تكيه را دوتايي بزن.» گفتم: «ولي شما در فلان ضبط تكي نواختهايد.» گفت: « آن روز حس و حالم در شرايط ديگري بود و امروز در شرايط ديگر. اين راز رمز بداههنوازي است كه تو بر اساس زمان جمله تكيه ضربي و ارتباط آنها را بنوازي.» اين همان نكته و اساس موسيقي اصيل ايراني است كه متاسفانه اكثر هنرجويان و حتي نوازندگان تصور ميكنند كه بزرگاني چون ياحقي، شريف و ورزنده از قبل چيدماني براي ضبط داشتند و حتي در بعضي موارد سوال ميكنند كه چگونه ياحقي اين جملات را خلق ميكرد و اين حس قوي از كجا ميآمد. استاد ياحقي همواره ميگفت من در شيوه نوازندگي در ابتدا به سبك داييام متكي بودم ولي بعد پا بيرون گذاشتم و فهميدم بايد خودم باشم. بدعت و نوآوري روح و جان، مكتب ياحقي بود؛ بدعت در جملاتي در نوازندگي كه در آهنگسازي و ملوديپردازي هم از آن الهام ميگرفت. حتي از جملات موسيقي كه ياحقي به طور بداهه در ضبط برنامههاي گلها اجرا ميكرد، ساير آهنگسازان نيز الهام ميگرفتند. اين تاثير عميق مكتب وي در گذر زمان بر نسلهاي مختلف است. نكتهاي كه با سالها رديفنوازي و شاگردي نميتوان آن را آموخت و كاملا دروني است. او حتي سليقه و وسواس در صدابرداري را هم از اعم واجبات ميدانست و اعتقاد داشت يك نوازنده حرفهاي بايد از صدابرداري سر رشته داشته باشد و در پالايش صداي نهايي سليقه به خرج دهد. قطعات باقيمانده از ضبطهاي متعدد وي چه به صورت فردي و چه به صورت جمعي با بزرگاني مثل مرتضي محجوبي، فرهنگ شريف، جليل شهناز، رضا ورزنده، مجيد نجاحي، احمد عبادي و توكل، شنونده را به ياد باغي پر از گل مياندازد كه لحظهاي در آن قدم ميزند و از بوي گلهاي گوناگون سرمست ميشود. ياحقي وقتي قطعهاي را آغاز ميكرد در حين نوازندگي، لحظه به لحظه به آن محتوا ميبخشيد. در بعضي از حالتهاي جمله، شكستن ريتم و تبديل آن به ريتمي ديگر از زيباييهاي فن نوازندگياش است و ذهن شنونده را به چنان عصياني ميرساند كه لحظهاي از شورِ سوز و حالِ معناي ملودي خارج نميشود و ارتباط را دنبال ميكند. پديد آوردن كوكهاي مخصوص با واخونهاي زيبا، كوكهاي افتاده و عوض كردن آن در حين ضبط هم از پايهگذاريهاي ياحقي بود كه تا پيش از او سابقه نداشت. ابداع ويبرهها، مالشها و نالههايي كه شنونده را از حال و سوز درون موسيقي ايراني سيراب ميكند و به اوج شكوه نوازندگي ميرساند. طمأنينه و اطمينان كامل با حوصلهاي خاص در جملات آوازي و ضربيهاي سنگين و چهارمضرابهايي با اوج پنجه شيرين از ويژگيهايي نوازندگي اوست. استاد پرويز ياحقي غزلسراي موسيقي ايران است مثل طنين كاشيهاي آبي كه غزليات سعدي را فرياد ميكند.