• 1404 پنج‌شنبه 12 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3981 -
  • 1396 پنج‌شنبه 30 آذر

با دوست دشمني كن با دشمنان تباني

انجمن‌هاي ادبي از قديم‌الايام رسمي به اسم «مطروحه» داشته‌اند. غالبا بزرگ‌تر محفل، يك بيت شعر را به عنوان «مطروحه» مطرح مي‌كرده و از شاعران حاضر در صحنه مي‌خواسته كه در همان وزن و با همان رديف و قافيه، شعر بگويند و در جلسه آينده بخوانندش. يك‌جور مشقِ شاعري بوده و تمريني براي بهتر سرودن. ما هم در ستون «طنز مطروحه»، بيتي از يك شاعر بزرگ را براي رفقاي شاعرمان مي‌فرستيم و از آنها مي‌خواهيم كه از يك بيت تا چند بيت، بر همان سبك و سياق بگويند؛ منتها طنزپردازانه.

 

سعدي- عليه‌الرحمه-:

ذوقي چنان ندارد بي‌دوست زندگاني

دودم به سر برآمد زين آتشِ نهاني

 

جواد زهتاب:

آيين دلبري را، رسم فسونگري را

گفتي كه: مي‌توانم، گفتم: نمي‌تواني

 

جواد نوري:

زير فشار دوران، طاقت بيار‌اي دوست!

من مطمئنم اين را حتما تو مي‌تواني!

 

محمود بني‌نجار:

يك‌شب نشد كه با او در يك اتاق باشم

اي داد از جدايي! فرياد از گراني!

 

مسلم حسن‌شاهي:

يك عده از چپ و راست، سرگرم اختلاس‌اند

ما نيز في‌البداهه، سرگرم شعرخواني!

 

محسن طاهري:

گفتند طنز بنويس از مشكلات كشور

اما چه مي‌توان گفت؟! مشكل يكي‌دوتا ني!

 

سعيد طلايي:

با دوست زندگاني، دلچسب مثل راني است

هم‌مزه كرفس است بي‌دوستانِ جاني

 

روح‌الله احمدي:

ذوقي چنان ندارم، اما به عشق رويت

في‌الفور بيت گفتم تا منتظر نماني!

 

عبدالرضا قيصري:

خودكار را به‌جاي سيگار كردم آتش

سعدي به محتسب گفت: بيچاره رواني!

 

عبدالله مقدمي:

رفتم طلافروشي، سرويس نو پسنديد

(دودم به سر برآمد زين آتش نهاني) !

 

عبدالحسين انصاري:

وقتي كه پاي پولي هنگفت در ميان است

با دوست دشمني كن، با دشمنان تباني

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون