كميتگرايي بيحاصل و پرسشهاي بيپاسخ
كامل حسيني
فعال رسانهاي و صنفي
شايد همه ما، ديده يا شنيده باشيم كه در چندين دهه پيش، آموزش و پرورش در زمينه نمرهگذاري و ارزشيابي، تاچه اندازه پايبند نمره دقيق و ارزشيابي كمي بوده است؛ به طوري كه در صورت اطلاع پيداكردن بخش امتحانات يا ارزيابي و شكايات، از نيم نمره اضافي يا كم، در برگه امتحاني يا كارنامه دانشآموزان، گاهي مدير و معلم مربوطه، با تذكر جدي يا توبيخ رو به رو ميشدند و كارشان هم، در حكم خطايي جدي و ناعدالتي بزرگي تلقي ميشد. اما اين سختگيري شديد و افراطي و تاكيد بيش از حد به ارزيابي كمي و نمره را در حكم نبض تعليم وتربيت تلقي كردن، كارش سرانجام به كجا كشيد؟
اندكاندك، كارشناسان و متوليان آموزش و پرورش، متوجه جنبههاي منفي چنين رويكردي افراطي شدند؛ ولي متاسفانه، سياستهاي بعدي كه به صورت بخشنامه به مدارس ارسال ميشد، اينبار راه تفريط در پيش گرفتند و برخلاف عملكرد پيشين، تصميمهايي كاملا برعكس گرفتند؛ مثلا تاكيد بر درصد قبولي بالا و توصيههاي غيرمستقيم، مبني بر دادن نمره به دانشآموزان. اين شيوه هم، مشكلاتي ديگر را به بار ميآورد و حقيقتا، نوعي سردرگمي را در فرايند تحصيل به وجود آورده بود. آنچه به تراژدي سردرگمي، در مساله نمره، بيشتر دامن زده و خواهد زد، اين است كه از يك طرف، به بهانه اولويت نداشتن معيار كميت، در نمره دادن آزمونهاي كمي، تساهل زيادي صورت ميگيرد و از طرف ديگر، براي جبران نواقص ارزشيابي كمي، نتوانستهايم ارزشيابي توصيفي دقيق و كارآمدي را جايگزين كنيم. اگر تساهل و كمك نسبي معلمان در نمرهگذاري، بر اساس فرآيند يك ارزشيابي موفق كيفي و توصيفي و آزمون جامع صورت پذيرد، تا حدودي مشكلات را كمتر ميكند، اما اگر بسياري از آزمونها بر اساس كميت باشد و در اعطاي نمره هم، آسانگيري زيادي صورت بگيرد، مشكلات و آشفتگيهاي زيادي را در ذهنيت تعليم وتربيت معلمان و حتي دانشآموزان و اوليا ميآفريند. بايد دقت كرد كه در بزنگاه تصميمگيريها، نياز است تا وضعيت و تكليف نمره و ارزيابي را، به وضعيتي متعادل رساند. در واقع، حصول عدالت در فرآيند آموزش و پرورش، از ضرورتها و مطالبات اساسي و يكي از طرحها و پيشنهادهايي است كه بايد در آن تامل شود؛ چرا كه دستكم گرفتن آن، ميتواند باز هم به تداوم بيانگيزگي در تحصيل دانشآموزان و تدريس معلمان منجر شود. در اين ميان سوالاتي را ميتوان طرح كرد: آيا ميتوان مانند چند دهه پيش، در اعطاي نمره سختگيري كرد؟ اگر جواب مثبت است، چرا؟ آيا سختگيري در نمره، ميتواند انگيزه درس خواندن را در دانشآموزان بيعلاقه، به وجود بياورد؟ آيا سختگيري در نمره سبب پيشرفت تحصيلي و افزايش بار علمي و اطلاعاتي دانشآموزان ميشود؟ يا ممكن است سبب شود كه ذهن آنها بيشتر نگران نمره گرفتن و يادگيري يك سري معلومات سطحي شود؟ اين يك واقعيت بديهي است كه تاكيد بيش از حد بر ميزان درصد قبولي يا كماهميت شمردن مطلق نمره، آسيبهايي به وجود ميآورد. اما قضيه همان طور كه گفته شد، برگشتن در اين ميان، به صراط مستقيم اعتدال در مساله نمره و چگونگي ارزيابي است.