«اعتماد» بررسي ميكند
كيفيت آموزشي، قرباني ناكارآمدي نظام ارزشيابي عملكرد تحصيلي
گروه صفحه مدرسه «اعتماد»
برگزاري امتحانات يا به عبارتي ارزشيابي عملكرد تحصيلي دانشآموزان يكي از مقولههاي مهم نظام آموزشي ما است. در سلسله مراتب اداري از وزارتخانه تا ادارات كل و مناطق و در نهايت مدارس مبتني بر دستورالعملهاي متمركز و مدون مسوولان موظف هستند عملكرد تحصيلي دانشآموزان را مورد ارزيابي قرار دهند و آن را در پرونده تحصيلي دانشآموز ثبت كنند تا در پايان هر سال تحصيلي پيرامون عملكرد وي تصميمگيري شود. در سالهاي گذشته از همان پايه اول ابتدايي تا سال آخر دبيرستان در سه نوبت از دانشآموزان امتحان به عمل ميآمد و در نهايت اين نمرات امتحان خرداد ماه بود كه مشخص ميكرد دانشآموز قبول شده است و مجوز رفتن به پايه بالاتر را دارد يا تجديد آورده و از فرصت امتحانات شهريور بايد به عنوان آخرين شانس استفاده كند تا بتواند قبول شود و اگر در يك درس هم نمره نميگرفت مجبور بود پايه گذشته را تكرار كند يا به عبارتي مردود محسوب ميشد. چالشهاي اين نوع نظام ارزشيابي با عناوين تجديدي و مردودي مدتها بود كه در كشورهاي زيادي برطرف شده بود و تجديدنظرهايي در اهداف و نحوه اجراي امتحانات صورت گرفته بود كه اين تجربيات خيلي دير به كشور ما رسيد.
امسال سر و صداها به دليل لو رفتن سوالات چند امتحان بهانهاي شد تا كارشناسان به اصل موضوع رجوع كنند و اينكه اهداف اصلي امتحان يا ارزشيابي عملكرد دانشآموزان چيست؟ و آيا نظام فعلي كارآمدي لازم را دارد يا نه؟ از آنجا كه ضرورت دارد با نگرشي جامعتر و با رويكردي حرفهايتر به اين موضوع نگريسته شود در اين شماره از صفحه مدرسه « اعتماد» گذري كوتاه و كلي به همين منظور صورت گرفته است تا انگيزهاي شود براي بررسي دقيق و عميقتر به اين موضوع.
در مورد نواقص نظام ارزشيابي عملكرد تحصيلي دانشآموزان و اهداف و رويكردهاي سند تحول بنيادين ودر راستاي رفع اين نواقص، گفتوگوي كوتاهي با عبدالرسول عمادي، مديركل دفتر ارزشيابي عملكرد تحصيلي دانشآموزان وزارت آموزش و پرورش انجام داديم تا اين گفتوگو در كنار گزارش و يادداشتهاي صفحه مدرسه « اعتماد » بهانهاي شود براي ورود جديتر كارشناسان و فعالان رسانهاي و صنفي به اين موضوع.
با توجه به تغييرات نظام ارزشيابي عملكرد تحصيلي دانشآموزان سير اين تغييرات چگونه و با چه اهداف و رويكردهايي و در كدام دورهها صورت گرفته است؟
اين سوال را هنوز نميتوان پاسخ گفت چون نظام جامع ارزشيابي هنوز تدوين نشده است.
نظام فعلي چه مشكلاتي دارد كه در نظام جامع به دنبال رفع آن هستيد؟
ارزشيابي پيشرفت تحصيلي جزيي از فرآيند ياددهي يادگيري است كه از آموزش تفكيكناپذير است، در يك نگاه سنتي و منسوخ، آموزش چيزي است و امتحان چيز ديگري است. ميتوان مدتي آموزش داد و آنگاه امتحان گرفت و نمرهاي را براي يادگيرنده لحاظ كرد. در اين ديدگاه دوم ارزشيابي به امتحان تقليل مييابد و تصور ميشود با برگزاري يك يا دو مرحله آزمون كتبي ميتوان به ميزان تحقق اهداف آموزشي دست يافت و در واقع ارزشيابي به آزمون كه يكي از ابزارهاي ارزشيابي است تقليل مييابد.
در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش كه رويكردي فرهنگي تربيتي دارد بيش از آنكه آزمون از ميزان محفوظات ارزشيابي پيشرفت تحصيلي را نمايندگي كند در يك يادگيري تمام ساحتي همزمان بايد يادگيرنده در همه ساحتهاي شش گانه سند تحول بنيادين مورد تربيت واقع شود و ارزشيابي پيشرفت تحصيلي در هر مرحله از تحصيل ميزان تحقق اهداف سند در شخصيت ياد گيرندگان را نشان دهد. بنابر اين در يك نگاه كلي به ارزشيابي بر مبناي سند تحول ميتوان به نكات زير توجه كرد:
1- ارزشيابي امري مستمر در فرآيند ياددهي و يادگيري است و معلمان بايد از ابزارهاي مختلف اعم از آزمونهاي كتبي، شفاهي، مصاحبه و مشاهده و هر ابزار ديگري براي سنجش ميزان تحقق اهداف هر ساحت از ساحتهاي شش گانه موضوع سند تحول بهره بگيرند و بتوانند از خلال استفاده از ابزارهاي ياد شده به كيفيت و ميزان يادگيري دانشآموزان نايل شده و به تحليل يادگيري دانشآموزان بپردازند. اين سخن اولا به معناي استمرار ارزشيابي در تمام لحظات اجراي فرآيند ياد دهي و يادگيري است و ثانيا به معناي ارايه بازخورد كيفي از تحصيل دانشآموزان است.
2- بر مبناي راهكار 2-19 سند تحول بنيادين ارزشيابي پيشرفت تحصيلي شايستگي محور است و ناظر به تحقق شايستگيها در يادگيرنده است. توجه سند از محتواي آموزشي و سنجش محتواي منتقل شده به شايستگيهاي تحقق يافته در يادگيرنده تحول بزرگي در نظام ارزشيابي پيشرفت تحصيلي است. مطالعات مربوط به تبيين مفاهيم مرتبط با ارزشيابي شايستگي محور به انجام رسيده و در اختيار شوراي عالي آموزش و پرورش قرا گرفته است تا بر مبناي آن نظام ارزشيابي پيشرفت تحصيلي براي دورههاي مختلف تحصيلي تدوين شود.
3- به مقتضاي همان راهكار ارزشيابي پيشرفت تحصيلي در پايههاي هر دوره تحصيلي فرآيند محور بوده و در مقطع هر دوره براي گذار به دوره تحصيلي بعد نتيجه محور است. به ديگر سخن در پايههاي مياني عمده تمركز يادگيري بر فرآيند بوده و ارزشيابي در متن امر ياد دهي يادگيري مستقر بوده و ناظر به شايستگيهاي هر مرحله از اين فرآيند است اما در پايههايي كه در مرز دوره قرار دارند و گذار به دوره بعد را موجب ميشوند بايد به اهداف دوره توجه شده و نسبت به تحقق شايستگيهاي موضوع آن دوره تحصيلي اطمينان حاصل شود. بنا براين در نظام ارزشيابي جديد در پايههاي پاياني هر دوره بايد ابزارهاي جامعي براي ارزشيابي طراحي شود.
بر مبناي آنچه گفته شد در نظام جديد ارزشيابي هم از امتحانات سنتي به تنوع در ابزارهاي ارزشيابيگذار خواهد شد و معلمان بايد از ابزارهاي متنوع در ارزشيابي پيشرفت تحصيلي بهره بگيرند، هم آزمونها تركيبي از آزمونهاي درون دوره و آزمونهاي جامع و نهايي گذار از دوره خواهند بود.
در مقطع ابتدايي كه هم ارزشيابي توصيفي است و هم مستمر، آيا آموزش و پرورش با اين رويكرد به اهداف مورد نظر در سند تحول بنيادين دست يافته است؟
اين سوال بسيار دقيق است مطالعاتي كه در مورد ميزان بهبود امر يادگيري پس از اجراي ارزشيابي توصيفي به انجام رسيده نشان ميدهد كه در هر كجا معلمان از تبحر كافي در اجراي ارزشيابي كيفي توصيفي برخوردار بودهاند اين ارزشيابي به خوبي به انجام رسيده و نتايج مطلوبي داشته است. مبناي ارزشيابي توصيفي استفاده از ابزارهاي مختلف ارزشيابي است. در واقع چيزي به عنوان ارزشيابي توصيفي يا descriptive در اعداد گونههاي مختلف ارزشيابي وجود ندارد. اين عنوان نشاندهنده اين امر است كه آموزش و پرورش ايران درصدد ارتقاي امر ارزشيابي از يك نمره خشك و خالي به مرحله تحليل و توصيف كيفي ميزان يادگيري بوده است. معمولا در روشهاي جديد ارزشيابي به انواعي از ارزشيابي مانند فرآيندي، پروژه فردي و گروهي، خودسازي و سنجش همسالان، كار پوشه، عملكردي، فراشناخت و ديگر انواع ارزشيابي اشاره ميشود. در ارزشيابي معمول در دوره ابتدايي در ايران كه به ارزشيابي توصيفي معروف شده است از شيوه ارزشيابي كار پوشهاي استفاده ميشود در اين روش دانشآموز مواردي از كارهايي را كه در طول روز، هفته و سال تحصيلي انجام ميدهد در پوشهاي نگهداري ميكند تا هم خود شاهد رشد كار خود باشد و به خودارزشيابي از خود بپردازد و هم معلم با استفاده از شواهد و مدارك موجود در كار پوشه بتوان در مورد حدود آموختههاي او قضاوت كند و از فعاليتهاي مستمر دانشآموز به تحقق شايستگي مورد نظر در شخصيت دانشآموز پي ببرد. اين شيوه به ويژه از اين جهت داراي اهميت است كه دانشآموز خود با انديشيدن در نمونه كارهاي خودارزشيابي از كار خود را ميآموزد و با شناخت تواناييهاي خود به افزايش آنها به صورتي خودآگاه اقدام ميكند. محتواي كار پوشه كه در مواردي در پوشههاي دانشآموزان موفق و در كلاسهايي كه اين نحو ارزشيابي به خوبي عمل ميشود خود مشاهده كردهام
عبارت است از:
يادداشتهاي معلم و والدين در مورد دانشآموز
پوسترهاي تهيه شده توسط دانشآموز
گزارشهايي كه دانشآموز از پژوهشهاي خود ميدهد
يادداشتهاي دانشآموز در مورد درس
نتايج مصاحبه معلم با دانشآموز و سوالات شفاهي
كارهاي هنري مرتبط با درس
حل تمرينها
نتايج خود ارزيابي دانشآموز
نتايج آزمونها
همانگونه كه ملاحظه ميشود در اين روش همه آنچه دانشآموز و معلم مشتركا و با همكاري خانه در فرايند اين ياددهي- يادگيري انجام دادهاند در كار پوشه منعكس شده و منجر به قضاوت نهايي در مورد تحقق شايستگيهاي هدف در دانشآموز ميشود. اين قضاوت نهايي را در نظام آموزشي ايران ارزشيابي توصيفي ميناميم.
در كلاسهايي كه معلمان به خوبي به اهميت كار پوشه دانشآموزان واقف بوده و بر مبناي بازخوردهاي ناشي از محتواي كار پوشه عمل ميكنند اين روش ارزشيابي موفقتر است.
متاسفانه در بسياري موارد معلم و شاگرد به جمعآوري دقيق اين مستندات توجه كافي نميكنند، اگرچه كاري را بر مبناي موارد ياد شده و نوعي فرآيند مشترك به انجام ميرسانند اما در مستندسازي كار دقت كافي به خرج نميدهند.
به نظر من در آينده ارزشيابي پيشرفت تحصيلي مبتني بر سند تحول بايد همين ارزشيابي توصيفي كه در غالب موارد به خوبي توسط معلمان فهم شده است اما به الزامات آن پايبندي كافي وجود ندارد بهبود يافته و تقويت شود.
ماحصل اين ارزشيابي در نسلهايي از دانشآموزان كه تحت اين نظام ارزشيابي شدهاند كاهش استرس امتحان لذت بيشتر از درس و كلاس و تعامل مطلوبتر ميان معلم و شاگرد و رابطه دوستانهتر ميان شاگردان را موجب شده است. عدم دقت در اجراي درست اين نظام ارزشيابي البته دانشآموزان را با خطر كاهش حس رقابت مثبت روبهرو ميكند كه اثر كاهنده بر انگيزه تحصيلي دارد.
با سپاس از پذيرش اين گفتوگو اگر نكتهاي را در اين زمينه قابل تاكيد ميدانيد بفرماييد.
نكته مهم و اساسي كه هميشه مغفول مانده اين است كه حجم محتواي آموزشي در سالهاي اخير بيش از توان ساعات تدريس بوده و اين مساله همواره به ضرر امر ارزشيابي تمام شده است. اگر معلم مجبور باشد كتابي حجيم را در زماني كوتاه تدريس كند طبيعي است شهيد اول اين معركه ارزشيابي و در نتيجه تحقق شايستگيهاي پايه خواهد بود. بايد محتوا از شناوري كافي برخوردار باشد؛ به گونهاي كه فرصت كافي براي يك آموزش تعاملي و توام با فرصتهاي ارزشيابي به دست آيد.