سي ويژگي يك انسان سريعالقلم
فرشاد اسماعيلي
اصلا آدم نميتواند تصورش را هم بكند كه اين مارسل پروست چطور توانسته است 10سال تمام، همه فكر و ذكرش و سرمايه مادي و معنوياش را بگذارد روي نوشتن يك كتاب و ديگر هيچجا هيچ سرمايهگذاري نكند. آن هم نوشتن چه كتابي؟! «در جستوجوي زمان از دست رفته». يعني پروست از رييسجمهور بيخبر ده سال فقط به دنبال يك كار عاطل و باطل و فلسفي و غيرآكادميك به اسم جستوجوي زمان از دست رفته بوده است. اصلا آدم حالش بد ميشود كه يك نفر 10 سال زمان بگذارد و در جستوجوي زمان از دست رفته باشد. يعني تمام اين ده سال زن و بچه و فاميل و صاحب كار و دولت و مملكت و رييسجمهور و هيچكس به فلانش هم نبوده است و تنها خودش را علاف نويسندگي كرده است. اما همه نويسندهها اين مدلي كمهوش نيستند. نويسندههاي با شخصيت و آكادميكي هم هستند كه خودشان را علاف جستوجوي چيزهاي بيهوده بيخودي مثل زمان از دست رفته نكردهاند و خيلي با شخصيت و سريع رفتهاند سر اصل قضيه. مثلا همين ويليام فاكنر. كتاب گور به گور را در شش ماه نوشته است و خيلي سريع خاك بر سرش كرده و خيلي سريع هم فاتحهاش را خوانده است و ديگر به گذشته و آينده هم سفر نكرده است و رفته است كمي به زن و بچه و دولت و مملكت و رييسجمهورش برسد. يا همين آقاي داستايوفسكي همسايه ديوار به ديوارمان. هر كس نداند فكر ميكند آن ريش عريض و طويلش را نذر نوشتن يكي از كتابهايش كرده و سالها نوشتن آن طول كشيده است و اصلا وقت نكرده است سالها سري به همسرش بزند يا كمي به دولت و مملكتش و رييسجمهورش برسد. اتفاقا برعكس همين آقاي داستايوفسكي يكبار هرچه سرمايه مادي و معنوي داشته پاي همين كتاب قمارباز گذاشته است و 26روزه تمامش كرده و بعدش هم رفته است سراغ علافيهاي ديگرش و سري هم به رييسجمهورش زده است.
اما در همين ايران خودمان هم هستند نويسندگان باشخصيت و آكادميكي كه اصلا هيچ شباهتي به نويسندگان سريعالقلمي كه گفتيم هم ندارند و مثلا ريششان مثل داستايوفسكي خيابان را آب و جارو نميكند و اتفاقا ديده شده است خيلي باشخصيت و دانشگاهي و مرتباند و حتي گاهي وقتها كراوات هم زدهاند اما هنوز سريعالقلماند و به سريعالقلمي ادامه ميدهند.
كلا نويسندگاني كه سريعالقلمند به خصوص نسخههاي ايراني آنها، خيلي خودشان را علاف مفاهيم عميق و فلسفي مثل زمان و متعلقات آن نميكنند. مثلا يك نسخه سي تايي از رفتار و اخلاق و منش و آداب تهيه ميكنند و خيلي وقت مردم و زن و بچه و دولت و مملكت و رييسجمهورشان را نميگيرند و سريع سي ويژگي انسان دانشگاهي يا يك انسان خوب يا يك انسان حقوق بشري يا يك انسان مهربان يا يك انسان ملايم با طعم نعنا را بستهبندي شده، مثل نكتههاي كنكوري بستههاي آموزشي، تحويل مملكت ميدهند و ديگر درگير مردم مملكتشان از بعد زمان يا زمان حجمي يا زمان خطي يا اخلاق در زمان يا مسائل فلسفي و علافي نميشوند. اصلا ويژگي يك انسان آكادميك نرم و اخلاقي و مهربان، مشاوره به مردم از طريق همين سادهسازيهاي اخلاقي و شخصيتي است. مخصوصا اينكه معتقدند كه يكي از سي ويژگي انسان باشخصيت اين است كه «اطرافيان او از اينكه نقدي را مطرح كنند احساس آرامش و امنيت ميكنند.» حالا ما كه آنقدر سريع اين يادداشت را نوشتيم يادمان رفت كه قرار بوده است سي ويژگي يك انسان سريعالقلم را ليست كنيم و در بستهبندي آموزشي تحويل شما بدهيم اما خب خوب است احساس آرامش و امنيت ميكنيم و اميدواريم كه اين يادداشت چاپ شود.