درباره مهمترين راهكار مقابله با آسيبهاي اجتماعي
فرهنگ و مردم، به جنگ مشكلات جامعه بروند
محمد مهدي حيدريان٭
آسيبهاي اجتماعي در كشور با فرهنگسازي كمتر ميشود؛ نقش دولت در اين زمينه انكارناپذيراست اما در كنار دولت، مردم و گروههاي مردمنهاد هم ميتوانند به كمك دولت بيايند و در زمينه كاهش آسيبهاي اجتماعي با ابزارهاي فرهنگي مختلف تاثير بگذارند.
امروز مديريت شهري به سمتي رفته كه مردم هم در زمينه مقابله با آسيبهاي اجتماعي دست بهكار شدهاند و هر كدام با كارهايي كه از دستشان بر ميآيد اهداف خيرخواهانه خود را دنبال ميكنند. كارهايي كه در ميان آنها فعاليتهاي فرهنگي نقش پررنگتري دارد. مثلا معلمهاي مدارس با همكاري مديريت شهري ميتوانند در زمينه آگاهي از اعتياد و ديگر آسيبهاي اجتماعي در مدرسهها فعاليت كنند، كودكان و نوجوانان را از سن كم با اين رفتارهاي غلط اجتماعي آشنا كنند و آموزش بدهند، آموزشهايي كه نهتنها روي دانشآموزان اثرگذار است كه از طريق آنها به خانوادهها منتقل ميشود و آنها را هم آگاه و مطلع ميسازد. داشتن شهري ايمن و خالي از آسيبهاي اجتماعي به فعاليتهاي فرهنگي تك تك شهروندان بستگي دارد، اين تصور غلطي است كه فقط دستگاههاي اجرايي و مديران فرهنگي را در زمينه مقابله با آسيبهاي اجتماعي مسوول بدانيم و از آنها توقع ايفاي تنها نقش اجرايي در راه بهبود اوضاع داشتهباشيم. جامعه متشكل از چهرهها و شخصيتهاي مختلفي است كه هر كدام در نوع خود ميتوانند در ايفاي اين نقش دولت و مديران را ياري كنند.
اگر فرهنگسازي با كمك مردم و گروههاي مردمي در زمينه مقابله با آسيبهاي شهري باشد، بيشتر بحرانهاي اجتماعي مديريت و استرسهاي محيطي هم كمتر ميشود. وقتي خود مردم را درگير اين فعاليتها و مشاركت آنها را طلب كنيم، بهنوعي فرهنگسازي انجام دادهايم. چون در چنين شرايطي مردم با آسيبهاي اجتماعي آشنا ميشوند و سعي ميكنند خودشان را از اين معضلات دور نگهدارند. از طرفي مشاركتهاي مردم يك نوع نظارت اجتماعي همراه دارد، نظارتي شايسته كه اتفاقا خيلي موثر عمل ميكند. سن ابتلا به آسيبهاي اجتماعي در كشور روند كاهشي دارد و ميزان ابتلا به آن هم روز بهروز افزايش پيدا ميكند.
هميناست كه فعاليتهاي فرهنگي بيش از هر ابزار بازدارندهاي ميتواند با آمار رو به رشد آسيبهاي اجتماعي برخورد كند. هميشه نميتوان برخوردهاي قضايي را در اين زمينه موثر و كافي تلقي كرد، گاهي بايد از راه و روشهاي ديگر به جنگ معضلات اجتماعي رفت و آنها را از ميدان به در كرد. يكي از اين راهها همين مشاركتهاي مردمي براي برونرفت از آسيبهاي متعدد اجتماعي است، مشاركتهايي كه بيشتر جنبه فرهنگي دارد. در حال حاضر كشور ما با معضل افزايش جرايم روبهرو شده، جرايمي كه با بالا رفتن جمعيت شهرنشين و دسترسي به تكنولوژي ارتباط مستقيم دارد، فرهنگسازي اينجا ميتواند به كمك مديران اجتماعي فرهنگي بيايد و اين مسير افزايشي جرايم را مسدود كند. با فرهنگسازي بايد مردم را با جرايم مختلف آشنا و از ابتلا به جرم افراد جلوگيري كرد. شاخص جرم در كشور نشان ميدهد نوع آسيبهاي اجتماعي در شهرها تغيير كرده و بيشتر جرايم در ميان اقشار تحصيلكرده و با سواد اتفاق ميافتد، مثلا مشكلات رفتاري كه اين روزها در شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي از افراد سر ميزند، نشان ميدهد افرادي كه دسترسي به تكنولوژي و مهارتهاي نوين دارند هم در معرض ابتلا به بزه هستند، پس ميتوان براي پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي هم از ابزارهاي فرهنگي استفاده كرد كه در دسترس همين افراد قرار دارد.
ابتلا به جرايم در تحصيلكردهها در حال افزايش است، پس بايد اطلاعات صحيحي ازميزان سواد عمومي مردم در گذشته و حال به دست آوريم و بعد از مقايسه آنها دريابيم كه در گذشته چند درصد مجرمان بيسواد و باسواد بودهاند و با توجه به نرخ سواد در شرايط حال، نتيجهگيري كنيم. امروز نوع آسيبها به سمت آسيبهاي مجازي، رسانهاي و... رفته و طبيعتا در اين شرايط فراواني جمعيت مجرمان نيز بيشتر خواهد شد زيرا افراد بيشتري با رسانه و فضاي مجازي در ارتباط هستند. البته زماني كه از واژه تحصيلكرده استفاده ميكنيم بايد تقسيمبندي صحيح از اين قشر داشته باشيم و بدانيم دقيقا منظورمان از تحصيلكرده چه گروهي است؟ آناني كه حداقل تحصيلات ابتدايي را دارند يا كساني كه داراي درجات عاليه تحصيل هستند؟
اقدامات كارشناسانه زيادياست كه ميتوان براي مقابله با آسيبهاي اجتماعي آنها را طبقهبندي كرد و بهكار گرفت؛ افزايش سرمايه اجتماعي، افزايش نشاط و شادابي، فراگيري آموزش مهارتهاي زندگي و پيوست اجتماعي و فرهنگي. اگر اين اقدامات با كمك مردم جدي پيگيري شود، آنوقت ميتوان اميدوار بود جوانان و نوجوانان ما درگير انواع و اقسام آسيبهاي اجتماعي نشوند. آسيبهايي كه نميتوان آنها را با ارايه يك راهكار ريشهكن كرد، پس از قبول واقعيتها سياستگذاري صحيحي براي مقابله با آنها در نظر گرفت.
البته در حال حاضر سياستگذاريهاي فرهنگي كه براي مقابله با آسيبهاي اجتماعي اتخاذ ميشود چندان كاربردي نيست و نبايد به آنها اكتفا كرد. اگرچه فعاليتهاي مددكاري و مشاورهاي و اورژانسهاي اجتماعي تا بهحال در اين زمينه بسيار خوب عمل كردهاند اما ميتوان با كمك گرفتن از مردم و فعاليتهاي خيرخواهانه آنها سياستهاي فرهنگي مناسبتري را اعمال كرد. زماني كه با مردم شفاف باشيم ميتوانيم در زمينه مقابله با آسيبهاي اجتماعي از آنها كمك بگيريم و مشاركت آنها را داشتهباشم. شفافيت، مانع بيتفاوتي مردم نسبت به آسيبهاي اجتماعي ميشود، وقتي مردم نسبت به مشكلات شهر و محل زندگيشان بيتفاوت نباشند هركاري از دستشان بر بيايد براي حل اين مشكلات انجام ميدهند. بهتر است از تاثير همراهي و مشاركت مردم در حل معضلات اجتماعي آگاهباشيم، در زمينه فرهنگسازي بيشتر از آنكه چشم به دولت و دستگاههاي نظارتي اجرايي داشتهباشيم نقش مردم را جدي بگيريم و از آنها كمك بخواهيم.
٭معاون اجتماعي، فرهنگي وزير كار