كدام پيشبيني؟
عباس عبدي
فرض كنيد كه يك نفر روي پيروزي تيم مورد علاقهاش شرطبندي ميكند، حتي ممكن است تيم مورد علاقه او نباشد ولي شرط ميبندد كه آن تيم برنده ميشود. در واقع پيشبيني او معطوف به خواست دروني او نيز هست چون شرط بسته كه در صورت پيروزي جايزهاي هم دريافت كند، به همين علت اگر پيشبيني او غلط از آب درآيد ناراحت ميشود، ولي اگر يك پزشك بگويد كه فلان بيمار مثلا تا بيش از مدت معين زنده نميماند و فوت ميكند، آيا دوست دارد بيمار فوت كند؟ قطعا خير. او برحسب وظيفه خود چنين گفته است، از اينكه پيشبينياش نادرست شود نيز نگران نيست، به ويژه اگر اين پيشبيني براساس شواهد علمي بوده و ازسوي پزشكان ديگر نيز تاييد شود، حتي اگر بيمار سلامت شود، خوشحال هم ميشود و اتفاقا خودش هم ميكوشد كه بيمار زنده بماند، ولي تجربه و شواهد نشان ميدهد كه بيمار در بازه زماني معيني فوت خواهد كرد. در تحليل و پيشبيني وضعيت ايران بايد ميان اين دو نوع پيشبيني تمايز قايل شد. پزشك خواهان فوت بيمار نيست، ولي وظيفه دارد تا آنچه را كه ميفهمد اظهار كند، چه بسا اين شناخت به درك بهتر و حتي بهبودي بيمار كمك كند، بنابراين در پيشبيني آينده ايران هم ميتوان هر دو نوع تحليل را ديد. اول پيشبينيهايي كه وقوعش براي گوينده مطلوب است. مثل پيشبيني مخالفان هر نظام كه در سالهاي طولاني هر روز وعده سقوط را ميدهند يا پيشبيني طرفداران نظامها كه خود را ابدي ميدانند. در نوع ديگر، تحليلگر پيشبيني خود را براساس مطلوبيت تحقق آن نميگويد، بلكه براساس شواهد و قرائن موجود ميگويد. او بيتفاوت نسبت به نتيجه، يا حتي ناراحت از احتمال وقوع پيشبيني خود است. اگر كسي بگويد كه فلان فرد ميبازد يا زنده نميماند يا موفق نميشود، لزوما به اين معنا نيست كه دوست دارد او ببازد، يا بميرد يا موفق نشود، او به دليل دركش از واقعيت چنين سرنوشتي را براي او پيشبيني كرده است. اتفاقا اين نوع پيشبينيها بيطرفانه و حتي مخالف مطلوبيت فرد، ميتواند اثرگذار باشد و توجهات را به مساله و حل آن جلب كند. در هفته گذشته گفتم: «اگر روند عوض نشود، حكومت به راحتي وارد سال ۱۴۰۵ نميشود. فكر ميكنم پيش از اين سال اتفاقاتي خارج از اراده سيستم رخ ميدهد.»
دلايل اين ادعا را در همان گفتوگو با اكو ايران به صورت خلاصه گفته بودم كه در هيچ يك از نظامهاي مالي، پولي، اجتماعي، بينالمللي و رسانهاي كشور چشمانداز مثبتي ديده نميشود و باتوجه به فقدان چشمانداز و ركود تورمي، در ادامه نيز وضع بدتر ميشود و بدتر از وضعيت عمومي، نداشتن چشمانداز و اميد است. پس از پخش اين بخش از سخنان برخي آشنايان ميپرسيدند كه آيا اطلاعي دارم؟ پاسخم منفي بود، به ويژه اينكه اطلاعات پشت پرده در ايران بيارزش و غيرقابل اعتماد است. من صرفا براساس شاخصهاي عيني و رضايت مردم بهعلاوه شاخص اميد به آينده تحليل ميكنم. البته در همه زمينهها اطلاعات معتبري وجود دارد كه بتوان خبرهاي به نسبت معتبري داد. آيا تحقق اين پيشبيني مطلوب من است؟ به صورت پيشفرض مخالف هرگونه فروپاشي يا تغييرات تند و راديكال هستم. پس اميدوارم كه چنين اتفاقي رخ ندهد. برخلاف شرطبنديها كه طرف خواهان صحت پيشبيني خود است، در اينجا من خواهان عدم تحقق آن هستم. عدهاي نيز با تمسخر نظرم، سعي كردند كه پيشبيني مزبور را مصداق انتظارات برآورده نشده بدانند، غافل از اينكه چون پيشبينيهاي خودشان از روي آرزوهايشان است، گمان دارند كه ديگران هم لزوما نيز از روي آرزو و منافع خود پيشبيني ميكنند.
شخصا علاقه دارم كه اين پيشبيني محقق نشود، ولي علت عدم تحقق آن مهمتر است. يا براساس انفعال جامعه و توان آن براي تحمل وضعيت كنوني است يا براساس انجام اصلاحات و تغييرات قابلقبول در رويكردهاي كنوني است. نسبت به حالت اول هيچ علاقهاي ندارم، زيرا موجب تشديد شكاف شده و تحولات و تغييرات آينده را راديكالتر و پرهزينه ميكند، ولي اگر دومي و ناشي از تغييرات مطلوب باشد، قطعا بايد از آن استقبال كرد. يكي از علل طرح اين پيشبينيها نيز همين است كه توجه را بر گريز از تحقق پيشبيني يا كم كردن احتمال آن متمركز ميكند، مثل پيشبيني انفجار ظرف گاز است كه براي جلوگيري از آن ميكوشند فشار يا حرارت داخل را كاهش دهند. در يادداشت جداگانهاي شواهد بيشتر اين ادعاي خود را مينويسم. گرچه تمامي كوششها معطوف به اين است كه چنين اتفاقي رخ ندهد، ولي فراموش نكنيم كه روند همين است كه پيشبيني شد، دير و زود دارد، سوخت و سوز ندارد، مگر اينكه تغييراتي رخ دهد. آنان كه با اين تحليل مخالفاند ميتوانند مستدل و علمي آن را نقد كنند. مسخره كردن مشكلي از آينده ايران را حل نميكند.