• 1404 سه‌شنبه 4 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6198 -
  • 1404 سه‌شنبه 4 آذر

زنان مدير در عرصه اجتماعي موتور محرك توسعه پايدار

مريم انجم‌روز

در سال‌هاي اخير گفتمان «توسعه پايدار» بيش از هر زمان ديگري به مركز توجه سياستگذاران، دانشگاهيان و فعالان اجتماعي در ايران رسيده است. توسعه پايدار تنها يك پروژه اقتصادي نيست؛ بلكه مجموعه‌اي از سياست‌ها و تصميمات اجتماعي، فرهنگي، محيط‌زيستي و مديريتي است كه بايد توسط كنشگراني توانمند، حساس به واقعيت‌هاي جامعه و آشنا با مشكلات روزمره مردم اجرا شود. در اين ميان، نقش زنان مدير در عرصه اجتماعي نقشي بي‌بديل و اثرگذار است؛ نقشي كه اگرچه كمتر ديده شده، اما هر جا كه زنان فرصت مديريت يافته‌اند، نتايج ملموس و قابل‌سنجشي در مسير توسعه به وجود آمده است. نقش‌آفريني زنان در مديريت اجتماعي از جنبه‌هاي مختلف قابل تحليل است. نخست آنكه زنان به دليل ساختار شناختي و تجربه زيسته خود، معمولا نگاهي دقيق‌تر، انساني‌تر و مسوولانه‌تر به مسائل اجتماعي دارند. آنان مشكلات را از سطح پنهان و در دل خانواده‌ها و محله‌ها مشاهده مي‌كنند و به همين دليل، توانايي شناسايي آسيب‌ها و راه‌حل‌هاي دقيق دارند. از سوي ديگر، سبك مديريت زنان عمدتا مبتني بر: رهبري مشاركتي، گفت‌وگو و تعامل گسترده، تصميم‌گيري اخلاق‌محور، چندبعدنگري نسبت به مسائل اجتماعي، حل مساله به جاي مقابله سختگيرانه است. اين ويژگي‌ها دقيقا همان چيزهايي است كه نهادهاي اجتماعي و شهري براي حل مسائل پيچيده امروز نياز دارند؛ از اعتياد و آسيب‌هاي محله‌اي گرفته تا مشكلات جوانان، سالمندان، كودكان كار و نابرابري‌هاي جنسيتي. يكي از نقاط قوت مهم مديران زن، ارتباط واقعي‌تر و ملموس‌تر با زندگي روزمره مردم است. بسياري از مساله‌هاي اجتماعي در ايران، ماهيت خانوادگي، عاطفي و فرهنگي دارند. اين مسائل در اغلب موارد به رويكردهايي نياز دارند كه فراتر از دستورهاي اداري و آيين‌نامه‌هاي خشك باشد. زنان در مديريت اجتماعي معمولا بهتر مي‌توانند اعتماد عمومي را جلب كنند؛ در ارتباط با خانواده‌ها و نوجوانان موفق‌تر هستند؛ نسبت به بحران‌هاي اجتماعي مانند پرخاشگري، فقر پنهان، افسردگي و خشونت حساسيت بيشتري دارند؛ و مهم‌تر از همه، در سياستگذاري‌ها نگاه پيشگيرانه را بر تنبيهي ترجيح مي‌دهند. 

اين توانايي‌ها زمينه‌اي براي مديريت اجتماعي هوشمند، انساني و موثر ايجاد مي‌كند. حضور زنان در مديريت شهري، گامي به سوي شهرهاي سالم‌تر و اجتماعي‌تر است.
تجربه مديريت شهري در ايران نشان داده است كه حضور زنان در شوراهاي شهر، سازمان‌هاي خدمات اجتماعي، شهرداري‌ها و نهادهاي محله‌محور، معمولا با اجراي برنامه‌هايي همراه بوده كه به بهبود كيفيت زندگي شهروندان منجر شده است. زنان مدير در حوزه شهري عمدتا به موضوعاتي توجه ويژه دارند كه مستقيما با سلامت اجتماعي پيوند دارد.
ارتقاي امنيت رواني و اجتماعي محله‌ها، ايجاد فضاهاي دوستدار خانواده و كودك، برنامه‌هاي توانمندسازي زنان سرپرست خانوار، سياستگذاري براي سالمندان و آسيب‌پذيران و افزايش مشاركت محلي و سرمايه اجتماعي و... اين اقدامات بسترهاي لازم براي توسعه پايدار شهري را فراهم مي‌كند؛ توسعه‌اي كه نه‌فقط بر ساختمان و خيابان، بلكه بر زيست اجتماعي و روابط انساني استوار است.
زنان، ابتكار و مسووليت‌پذيري در مواجهه با چالش‌هاي اجتماعي را دارند. زناني كه در عرصه اجتماعي مديريت مي‌كنند، معمولا در برابر مشكلات بزرگي همچون فقر، اعتياد، خشونت خانگي، كودكان كار يا حاشيه‌نشيني، رويكردي مساله‌محور و انسان‌محور دارند. آنان كمتر به واكنش‌هاي شعاري و بيشتر به اقدام‌هاي عملي متكي‌اند.
مديران زن در بسياري از طرح‌هاي اجتماعي كشور نشان داده‌اند كه قادرند ميان نهادهاي مختلف هماهنگي ايجاد كنند؛ از ظرفيت جامعه محلي استفاده كنند؛ صداهاي خاموش را به سطح تصميم‌گيري بياورند و بحران‌ها را با آرامش، دقت و مداومت مديريت كنند. اين خصيصه‌ها آنها را به كنشگراني كليدي در مسير توسعه اجتماعي تبديل مي‌كند.
با وجود موفقيت‌ها، زنان همچنان با موانعي مواجه‌اند كه مانع نقش‌آفريني كامل آنهاست. 
سهم اندك زنان در پست‌هاي عالي مديريتي، كليشه‌هاي فرهنگي درباره توانايي مديريتي زنان، محدود بودن فرصت‌هاي توانمندسازي حرفه‌اي، ناديده‌ گرفتن تخصص‌هاي اجتماعي زنان در ساختارهاي رسمي و فشارهاي چندگانه شغلي - خانوادگي. البته كه رفع اين موانع نه‌فقط يك ضرورت براي زنان، بلكه ضرورتي براي آينده توسعه ايران است.
ودر نهايت: 
زن به عنوان موتور محرك توسعه پايدار است؛ اگر توسعه پايدار را فرآيندي بدانيم كه بايد هم اقتصاد، هم اجتماع و هم فرهنگ جامعه را متحول كند، آن‌گاه نقش زنان مدير تنها يك نقش تكميلي نيست؛ نقشي مركزي و حياتي است.
زنان با سبك مديريت مشاركتي، نگاه انساني، حساسيت اجتماعي و توانايي ايجاد اعتماد عمومي، مي‌توانند موتور محرك تحولاتي باشند كه جامعه ايران براي عبور از بحران‌ها و ساختن آينده‌اي سالم و پايدار به آن نياز دارد.
توسعه پايدار بدون مشاركت موثر زنان در مديريت اجتماعي، توسعه‌اي نيمه‌كاره و ناقص خواهد بود.
اكنون زمان آن رسيده است كه سياستگذاران، مديران ارشد و نهادهاي مدني، نقش زنان را نه به عنوان «حمايت» بلكه به عنوان نيروي محرك توسعه به رسميت بشناسند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
آتش«اليت» مهارشد جزيیات عملیات اطفاي حریق در مناطق کوهستانی و جنگلی الیت چانه‌زني با چاشني صلح آتش جنگ و آتش‌بس ناپايدار خودكشي قدرت نرم امريكا بيش از ۷ هزار تصادف در هفت ماه عليه تئاتر بورژوازي عليه ابتذال شكست يا پيروزي؟ هنر، ميانجي اجتماعي و حافظ هويت ايراني آتش در گلستان جنگل‌هاي ايران مركز اطفاي حريق عرصه‌هاي طبيعي نيازی ضروري است زنان مدير در عرصه اجتماعي؛ موتور محرك توسعه پايدار چگونگي خروج از بن‌بست توافق صلح در سايه زورآزمايي امريكا و انگليس كرختي اجتماعي ايراني ترامپ و قمار با «وي‌چي» وقتی مهر و اقتدار همصدا می‌شوند شهر و تفكر كلان! جمعه سياه: سرگشتگي هويتي و مصرف‌زدگي ادراك ناديده‌هاي ‌هنر وفاق؛ جاده‌اي دوطرفه براي ايران امروز شكست يا پيروزي؟ هنر، ميانجي اجتماعي و حافظ هويت ايراني آتش در گلستان جنگل‌هاي ايران مركز اطفاي حريق عرصه‌هاي طبيعي؛ نيازی ضروري است زنان مدير در عرصه اجتماعي موتور محرك توسعه پايدار
کارتون
کارتون