شكست يا پيروزي؟
عباس عبدی
برخي از بازيها هستند كه پايان آن فقط با شكست يك طرف و پيروزي طرف مقابل تعريف ميشود. حتي اگر لازم باشد، قرعهكشي هم خواهد شد تا نتيجه حذف و بقاي دو طرف بازي معلوم شود. نتيجه برخي ديگر از بازيها، با يك پيروزي يا يك شكست معلوم نميشود. دو يا چند بازي نتيجه را روشن ميكند. اين نوع بازيها در فوتبال برحسب مورد در قالب بازيهاي دورهاي، و رفت و برگشت، يا حذفي با يك بازي هستند. در بازي حذفي حتي اگر شده با ضربات پنالتي بايد نتيجه را يكسره كرد. در تك بازي حذفي، پذيرش ريسك به نسبت بالا است. چون اگر نبري به كلي حذف ميشوي. ولي در بازي رفت و برگشتي، نه شكست به معناي رسيدن به پايان دنيا است و نه پيروزي پايان بازي و رسيدن به موفقيت است. اتفاقا پيروزي ميتواند موجب غفلت و غرور شود و در دور بعدي منجر به شكست گردد و برعكس شكست، موجب انگيزه و اصلاح روشها ميشود. به دليل همين ويژگي است كه بهترين و جذابترين بازيها آنهايي هستند كه اصطلاحا، تيمهاي بازنده حتي با فاصله زياد، ورق بازي را برميگردانند و پيروز ميشوند. حتي در زمين حريف هم اين كار را انجام ميدهند. اگر از اين زاويه نگاه كنيم بازي سياست خارجي ايران را ميتوانيم به گونه سازندهتري ببينيم. در درجه اول اگر اين بازي را «وجودي» كنيم، بهطور طبيعي انتظار ميرود كه بازنده نهايي باشيم. در بازي «وجودي» ميان ايران و طرفهاي مقابل هيچ چشمانداز روشني وجود ندارد. نتيجه دير و زود دارد، ولي سوخت و سوز ندارد. روندها و دادهها خيلي روشن هستند كه كدام طرف ماجرا بازنده يك بازي «وجودي» است. در اين ساختار از بازي، شكست به معناي خروج كامل از بازي است.
ولي اگر مفهوم و زمين بازي تغيير كند، در اين صورت بازي با پيروزي يا شكست تمام نميشود. نه پيروزي بايد موجب غرور و غفلت شود و نه شكست ميتواند به منزله پايان و نااميدي تلقي شود. بلكه برعكس شكست ميتواند انگيزهاي براي برد بعدي باشد، البته نه در بازي «وجودي». به نظر ميرسد برخي نيروها علاقه دارند كه بازي كنوني سياست خارجي را وجودي تعريف كنند، لذا شكست را به منزله پايان بازي و خروج از آن ميدانند، در نتيجه تعاريف از نتيجه بازي را تغيير داده و ميخواهند بازي را تا حصول نتيجه نهايي و زدن سوت پايان آنكه معلوم است چيست، ادامه دهند. در حالي كه شطرنجبازان خوب ميدانند كه با توجه به بازي طرف مقابل خود در چه زماني و پيش از مات شدن، بازي را واگذار كنند و دنبال بازي بعدي بروند و اين رفتار را هم اصلا بد نميدانند. اتفاقا بازيكنان ماهر زودتر بازي بينتيجه را واگذار ميكنند. چون ميدانند كه قرار نيست اتفاق خارقالعادهاي رخ دهد. پيشنهاد مشخص اين است كه بياييد از اين منظر به ماجراي هستهاي و روابط خارجي نگاه كنيم، قطعا راه خروج موفقيتآميز پيدا ميشود.