نبرد چند محيطي در بستر هيبريدي 
                        محمدرضا طوراني
                        
رژيم صهيونيستي پس از شكست ميداني در جنگ ۱۲ روزه، وارد فاز جديدي از جنگ تركيبي شده است كه (تروريسم نيابتي)، (عمليات فريب) و (نا امني تركيبي) جاي جنگ مستقيم با ايران را گرفتهاند.  اين رژيم كه همزمان در بحران مشروعيت، ضعف بازدارندگي و بنبست راهبردي قرار دارد، با تكيه بر بازوهاي نيابتي در مرزهاي ايران، پروژهاي چندلايه و سازمان يافته را براي انتقال جنگ به درون سرزمين ايران فعال كرده است.
۱) تروريسم كور شهري:  حمله ناجوانمردانه به گشتهاي انتظامي فراجا نشانه ورود جدي به فاز (هدفگيري رواني) و تهديد (امنيت فرا نرم) در بطن جامعه و هدف آن، انتقال حس ناامني به شهروندان و شكستن اقتدار حاكميت در نقاط حساس است.
۲) تحركات تجزيهطلبانه مرزي:  اين حركات، همزمان روي مرزهاي شمالغرب و جنوبشرق با هدف فرسايش امنيت پيراموني ايران و ايجاد دوگانه (فشار درونزا) و (تهديد برونزا) صورت ميگيرد.
۳) جنگ رسانهاي و عمليات رواني:   تقويت (روايت ناامنسازي) ايران در رسانههاي خارجي، بخشي از پروژه (جنگ روايتها) است و هدف آن، القاي چنددستگي قومي و (بحران امنيت ملي)  است .
۴) عمليات فريب براي پوشش نقشه بزرگتر:  تركيب تحركات همزمان تروريستي و اغتشاشبرانگيز ميتواند زمينهساز اقدامهاي راهبرديتر نظامي، ترورهاي هدفمند يا حملات سايبري سنگين باشد. دشمن با سرگرمسازي در (مناطق مرزي) به دنبال غافلگيري در (مناطق مركزي) و حياتيتر است.  اين هشدار را بايد جدي گرفت كه دشمن در حال بازتعريف الگوي جنگ است. 
 جامعه و نهادهاي مسوول، نبايد همچنان با الگوي امنيتي گذشته به اين ميدان نگاه كنند. تهديد در حال جهش به لايهاي پنهانتر، خطرناكتر و محور مغزافزار است. اركان حاكميتي كشور در زمينه تجهيز و تقويت بيشتر فراجا به عنوان ستون فقرات و شاكله انتظامي كشور، بيشتر از گذشته بايد پيوست مغزافزاري و كاربست سختافزاري را در سطح كلان، لحاظ كند چراكه  پليس ايران، در حال حاضر بيشترين سطح هزينه را در مقوله امنيت چندلايه و پيچيده كشور ميپردازد و خاكريز اول مبارزه با خشونت، ناامني، تجزيه و جنگ هيبريدي ميباشد.
استاد دانشگاه-  استراتژيست رسانه