• 1404 سه‌شنبه 13 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6181 -
  • 1404 سه‌شنبه 13 آبان

بررسی عصرسوم هسته‌اي

رحمان قهرمانپور: روسيه با رونمايي از تسليحات هسته‌اي راهبردي در تلاش است تا نقش خود را در كنار امريكا و چين و در نظم جديد جهاني تثبيت كند هر چند كنش مسكو در كنار ساير متغيرهاي جهاني مي‌تواند بستر را براي فرارسيدن ساعت صفر هسته‌اي هموار سازد

حديث روشني

روسيه روز شنبه از زيردريايي هسته‌اي جديد خود به نام «خاباروف‌سك» رونمايي كرد؛ شناوري كه براي نخستين‌بار به ‌طور اختصاصي براي حمل پهپادهاي زيرآبي هسته‌اي «پوسايدون» طراحي شده و نمادي از تقويت توان دريايي مسكو در اقيانوس‌ها به شمار مي‌رود. در همين رابطه وزارت دفاع روسيه نيز اعلام كرد كه اين زيردريايي قادر است سامانه‌هاي تسليحاتي رباتيك را براي اهداف مختلف حمل كند و پس از اتمام آزمايش‌هاي دريايي، وارد چرخه عملياتي خواهد شد. به ادعاي مقامات روسي، «پوسايدون‌ها» در عمق يك‌هزار متري مي‌توانند شليك شوند و با برد بين‌قاره‌اي، تقريبا غيرقابل رديابي عمل كنند.  گفتني است طراحي زيردريايي كلاس خاباروف‌سك، پروژه ۰۹۸۵۱، با الهام از زيردريايي‌هاي هسته‌اي كلاس بورئي، شامل بدنه دوگانه، سيستم‌هاي پيشرفته فرار از رادار و قابليت دوام در عمق دريا است، با اين همه اما جزييات فني آن همچنان محرمانه باقي مانده است. در عين حال اين رونمايي پس از مجموعه‌اي از آزمايش‌ها و معرفي سامانه‌هاي جديد هسته‌اي روسيه رخ داد، ازجمله موشك كروز هسته‌اي «بوروستنيك» و اژدرهاي آزمايشي «پوسايدون» كه با هياهوي رسانه‌اي پوتين اعلام شد. به ادعاي گروهي از ناظران اين سامانه‌ها به عنوان ابزار بازدارنده آشكار در برابر غرب توصيف مي‌شوند و با هدف تهديد دومين حمله هسته‌اي يا ضربه انتقامي طراحي شده‌اند. در عين حال كارشناسان روسي و غربي اشاره مي‌كنند كه «پوسايدون» تركيبي از يك اژدر عظيم‌الجثه و يك وسيله نقليه هسته‌اي زيرآبي بدون سرنشين است كه مي‌تواند زيرساخت‌هاي ساحلي حياتي را هدف قرار دهد، هر چند به نظر مي‌رسد در اين مورد نيز توانايي ايجاد سونامي‌هاي راديواكتيو به ‌طور دقيق هنوز مورد بحث است. با اين همه واكنش‌ها اما به اين رونمايي در نوع خود گسترده بود، به گونه‌اي كه در پي اين آزمايش‌ها، دونالد ترامپ رييس‌جمهوري امريكا به پنتاگون دستور داد تا آزمايش سلاح‌هاي هسته‌اي را همزمان با روسيه و چين آغاز كند. اقدامي كه تحليلگران مدعي‌اند به واسطه آن، چرخه رو به رشد كنش و واكنش سياست‌هاي هسته‌اي دو كشور را برجسته مي‌كند، زيرا به نظر مي‌رسد دو بازيگر به‌ طور فزاينده‌اي از محدوديت‌هاي توافق‌نامه‌هاي سنتي كنترل تسليحات فاصله گرفته‌اند.  در همين راستا رسانه‌هاي روسي و تحليلگران طرفدار كرملين، سامانه پوسايدون را يك «ابزار بازدارنده عليه تمدن‌هاي ساحلي آنگلوساكسون» توصيف كرده و تاكيد كردند كه اين سلاح تهديدي مستقيم عليه ايالات‌متحده و بريتانيا محسوب مي‌شود، از اين رو تحليلگران بين‌المللي ديدگاه‌هاي متفاوتي درباره پيامدهاي اين تقابل ارايه مي‌دهند. گروهي معتقدند رونمايي از «خاباروف‌سك» و «پوسايدون» نشان‌دهنده افزايش ناپايداري در توازن استراتژيك جهاني است و ممكن است مسابقه تسليحاتي جديدي در اقيانوس‌ها ايجاد كند. گروهي ديگر از تحليلگران اما ازجمله افرادي مانند «مايكل پترسن» آن را بيشتر يك سامانه «ضربه دوم» مي‌دانند كه براي جنگ مستقيم طراحي نشده و هدف آن واداشتن دشمن به عقب‌نشيني در مواجهه با تهديدهاي بالقوه است.  در همين رابطه «نيكول گراجوسكي» پژوهشگر بنياد كارنگي نيزبه واشنگتن پست گفت: «تجربه طولاني شوروي در آزمايش سيستم‌هاي زيرآبي، نشان مي‌دهد كه روسيه تلاش دارد از عمق اقيانوس و فشار آب براي تقويت اثرات هسته‌اي بهره ببرد، هر چند اين رويكرد بيشتر مفهومي و بازدارنده است تا عملياتي.» در پس‌زمينه اين رقابت هسته‌اي، چين نيز به عنوان بازيگري فعال در عرصه دريايي و هسته‌اي مطرح است و برخي تحليلگران پيش‌بيني مي‌كنند كه مسكو و پكن ممكن است در هماهنگي تاكتيكي و توسعه سيستم‌هاي جديد، يك بلوك بازدارنده مشترك ايجاد كنند كه بتواند در برابر امريكا و متحدانش جايگاه راهبردي قابل‌توجهي داشته باشد. در مقابل اما هستند گروهي كه بر اين باورند پكن احتمالا وارد بازي هسته‌اي جديد روسيه نخواهد شد، چراكه تجربه جنگ اوكراين و فرسايشي شدن اين درگيري‌ها به واسطه تحركات مسكو همچنان پيش روي آنهاست. در همين رابطه روزنامه اعتماد با هدف ارزيابي متغيرهاي مهم و تاثيرگذار بر اقدامات اخير روسيه و بازآرايي نظم جديد جهان به واسطه شكل‌گيري نوع جديدي از تقابلات شرق و غرب با رحمان قهرمانپور، كارشناس مسائل بين‌الملل گفت‌وگو كرده است. قهرمانپور در گفت‌وگوي اختصاصي با «اعتماد» ضمن تاكيد بر اينكه روسيه با استفاده از قدرت نظامي و توسعه سلاح‌هاي راهبردي مي‌كوشد جايگاه خود را به عنوان قدرت سوم جهاني در كنار امريكا و چين تثبيت كند، همزمان بر اين باور است كه اين رويكرد موجب ورود جهان به «عصر سوم هسته‌اي» و افزايش خطر رويارويي هسته‌اي شده، خواهد شد. مشروح اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد: 

    اخيرا روسيه از سلاح‌هاي راهبردي‌اش مانند زيردريايي «خاباروف‌سك» و پهپاد زيرآبي هسته‌اي «پوسايدون» كه از آن تحت عنوان اژدرشكن ياد مي‌شود، رونمايي كرده است؛ كنشي كه خشم واشنگتن و به ‌طور مشخص شخص ترامپ را برانگيخته است.  اين گزاره در كنار پيام‌هاي سياسي-امنيتي پوتين تا چه اندازه مي‌تواند معادلات استراتژيك و واكنش‌هاي هسته‌اي روسيه و امريكا در ميان‌مدت را تحت‌تاثير قرار دهد؛ بالاخص آنكه فعلا رايزني‌هاي دو بازيگر درباره توقف جنگ در اوكراين به بن بست رسيده و شدت حملات مسكو به كي‌يف افزايش يافته است؟

 ريشه اقدامات اخير نظامي روسيه، به‌ ويژه در نزديكي قطب شمال را، بايد در رويكرد كرملين نسبت به تغييرات در نظم جهاني جست‌وجو كرد، چراكه رهبران روسيه بر اين باورند كه بايد فرصت باقي‌مانده براي تبديل شدن به قدرت سوم جهاني، در كنار امريكا و چين را غنيمت بشمارند. براي تحقق اين هدف نيز روسيه به مهم‌ترين ابزار و قدرت خود يعني نيروي نظامي به ارث رسيده از دوران شوروي روي آورده است. لذا كرملين معتقد است كه با تهديد غرب و تهديد امنيت اروپا مي‌تواند امريكا و اروپا را وادارد تا تحريم‌هايي را كه عليه روسيه اعمال شده، لغو كرده و جايگاه اين كشور را به عنوان يك قدرت هم‌تراز با امريكا و چين  به رسميت بشناسند. البته روس‌ها هم از جانب امريكا نگراني دارند و اين نگراني را علني اعلام مي‌كنند و هم نگراني‌هايي پنهان درباره چين دارند، چراكه به وضوح مي‌بينند چين به سرعت از روسيه سبقت گرفته است. ديدار ترامپ با شي جين‌پينگ در شهر بوسان واقع در كره‌جنوبي، پيامي واضح براي روس‌ها داشت و آن اينكه رييس‌جمهوري امريكا ديدارش با پوتين در بوداپست مجارستان را وقت‌تلفي خواند، اما با وجود اختلافات عميق تجاري با چين، ديدار با «شي جين‌پينگ» را در دستور كار قرار داد. اين موضوع، نگراني كرملين در مورد چين را تشديد مي‌كند. از طرفي ديگر، جنگ اوكراين نيز وابستگي روسيه به چين را افزايش داده است. در اين محيط كلان، روسيه تلاش مي‌كند هم امريكا، هم چين و هم جامعه بين‌المللي را به اين سمت هدايت كند كه جايگاه مسكو را به عنوان قدرتي هم‌تراز با امريكا و چين به رسميت بشناسند. با اين حال، تحقق چنين هدفي بسيار دشوار است. ترامپ نيز به تهديدات پوتين واكنش جدي نشان نداد و هر چند ابتدا اعلام كرد كه امريكا ممكن است آزمايش سلاح هسته‌اي را از سر بگيرد، اما ادعاي خود را پس گرفت و تاكيد كرد كه تنها در صورتي اين اقدام را انجام خواهد داد كه ساير كشورها نيز آزمايش هسته‌اي انجام دهند. همه اين گزاره‌ها نشان مي‌دهد كه واكنش‌هاي نظامي تحريك‌آميز پوتين تاكنون از‌سوي واشنگتن پاسخي جدي نداشته است.

    ذيل سوال بالا، در ارتباط با قابليت‌هاي موشك پوسايدون بسيار گفته شده وگروهي براين باورند كه ساخت چنين سلاحي به زماني بازمي‌گردد كه رقابت ميان امريكا و شوروي جريان داشت اما اتحاديه از هم پاشيده موفق به ساخت آن نشد، در ابتدا رونمايي از چنين سلاحي در اين بازه زماني چه معنايي دارد؟

بايد توجه داشت كه خروج امريكا و روسيه از دو پيمان مهم، يعني پيمان موشك‌هاي بالستيك ضدموشك (ABM) و پيمان نيروهاي هسته‌اي متعارف (INF)، تاثيرات مهمي بر توازن قوا بين روسيه و غرب داشته است. اين دو پيمان، همراه با توافقات استراتژيك ديگر، انجام برخي آزمايش‌هاي موشكي و توسعه سلاح‌هاي استراتژيك را محدود و مقيد كرده بودند. پس از خروج امريكا از اين پيمان‌ها، روسيه براي نشان دادن نارضايتي خود، آزمايش و توسعه برخي موشك‌ها و سلاح‌هايي را كه قبلا متوقف يا توسعه آنها به تاخير افتاده بودند را از سر گرفت. بازسازي زرادخانه‌هاي روسيه هر چند هزينه زيادي براي اين كشور دارد، اما كرملين مايل است در صورت داشتن توان مالي، اين مسير را ادامه دهد. در سال‌هاي اخير، روسيه پايگاه‌هاي نظامي خود در قطب شمال را بازسازي كرده و طي يك تا دو سال گذشته، چندين موشك استراتژيك بين‌قاره‌اي را آزمايش كرده است. همه اين اقدامات بايد در چارچوب دكترين نظامي روسيه تحليل شوند، دكتريني كه تلاش مي‌كند فاصله ميان سلاح‌هاي متعارف و نامتعارف را كاهش دهند. به عبارت ديگر، روسيه مي‌كوشد هم آستانه به‌كارگيري سلاح‌هاي هسته‌اي را كاهش دهد و هم قدرت تخريب سلاح‌هاي متعارف خود را افزايش دهد. آخرين موشك استراتژيكي كه روسيه آزمايش كرد و ۱۴ ساعت در حال پرواز بود مجهز به موتوري است كه سوخت آن توسط سوخت هسته‌اي تامين مي‌شد. اين رويكرد جديد در ادبيات استراتژيك 

به عنوان «سلاح‌هاي استراتژيك غيرهسته‌اي» يا  «Non-Nuclear Strategic Weapons» شناخته مي‌شود؛ يعني سلاح‌هايي كه هسته‌اي يا نامتعارف نيستند، اما قدرت تخريب آنها با سلاح‌هاي هسته‌اي برابري مي‌كند. لذا روسيه در اين زمينه پيشتاز است، هر چند بازيگران ديگري مانند اسراييل نيز تلاش مي‌كنند چنين سلاح‌هايي را توليد كنند. هدف نهايي روسيه اين است كه غرب را متقاعد كند در مسائل بين‌المللي و به ‌ويژه در بحران اوكراين، خواسته‌هاي مسكو را بپذيرد.

    آيا قابليت‌هايي كه براي توصيف اين سلاح رسانه‌اي شده نمادين است يا اينكه موشك «پوسايدون» حقيقتا مي‌تواند در صورت ضرورت سواحل اقيانوس اطلس را هدف قرار دهد؟

در مورد كارآمدي موشك‌هايي مانند «پوسايدون» و نمونه‌هاي مشابه مانند «اورشنيك» دو نكته را بايد جداگانه درنظر گرفت: اول قابليت تخريب آنها كه پذيرفتني است و دوم امكان توليد انبوه و به‌كارگيري عملي آنهاست. توليد چنين موشك‌هايي طبيعتا نيازمند فناوري پيشرفته و هزينه‌هاي هنگفتي است. روسيه در سال‌هاي اخير چندين سامانه نوين را توسعه داده و به مرحله آزمايش رسانده، اما در تامين توليد انبوه آنها با مشكل مواجه شده است. طبعتا توان بازدارندگي يك كشور به داشتن چند سلاح پيشرفته محدود نمي‌شود؛ اگر كشوري بخواهد پيام ارتقاي بازدارندگي را منتقل كند، نبايد صرفا به آزمايش‌هاي موشكي متكي باشد، بنابراين مشكل روسيه در عمل اين است كه بخش قابل‌توجهي از موشك‌هاي پيشرفته‌اي را كه آزمايش كرده عملا نمي‌تواند به توليد انبوه برساند، از اين رو، در بُعد فني و عملياتي براي به‌كارگيري گسترده اين سامانه‌ها و ايجاد بازدارندگي موردنظر، با محدوديت‌هايي روبه‌رو است.

    در سطحي كلان‌تر باتوجه به آزمايش‌هاي سلاح‌هاي راهبردي مانند موشك كروز هسته‌اي «بورِوِستنيك» و پهپاد زيرآبي هسته‌اي «پوسايدون» توسط روسيه و آزمايش سلاح‌هاي هسته‌اي به فرمان ترامپ آيا مي‌توان گفت رقابت استراتژيك بين شرق و غرب از چارچوب ديپلماسي سنتي  فاصله گرفته و وارد مرحله‌اي خطرناك‌تر شده است؟ به بياني بهتر مي‌توان اين ادعا را برجسته كرد كه در شرايطي كه نظم جهاني در حال پوست‌اندازي است، احتمال رويارويي هسته‌اي متعارف افزايش يافته است؟

سوال بسيار مهمي است؛ متخصصان كنترل تسليحاتي معتقدند كه جهان وارد «عصر سوم هسته‌اي» شده است. عصر اول هسته‌اي پس از جنگ جهاني دوم آغاز شد، يعني زماني كه پنج عضو دايم شوراي امنيت و سپس هند، پاكستان و اسراييل، به آزمايش سلاح‌هاي هسته‌اي پرداختند. عصر دوم هسته‌اي اما پس از پايان جنگ سرد، دوره كنترل تسليحاتي و عدم اشاعه بود؛ امريكايي‌ها با كمك متحدان خود تلاش كردند مانع گسترش فناوري هسته‌اي شوند و كشورهايي مانند عراق، ليبي و كره‌شمالي كه به دنبال دستيابي به سلاح هسته‌اي بودند، مهار شدند (البته به جز كره‌شمالي كه بعدها آزمايش‌هاي هسته‌اي انجام داد). در همين دوران، اميد به پايان رقابت هسته‌اي افزايش يافت و در كنفرانس بازنگري پيمان ان‌پي‌تي، NPT، پنج عضو دايم شوراي امنيت متعهد شدند در راستاي ماده شش اين پيمان، يعني خلع سلاح، گام بردارند. اما پس از تحولاتي مانند بحران‌هاي پس از ۲۰۰۸ و ازجمله الحاق كريمه به روسيه، شاهد ظهور عصر سوم هسته‌اي هستيم. در اين دوره، امكان استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي بار ديگر افزايش يافته و يك تحول تاريخي و بي‌سابقه رخ داده است: چين به عنوان يك قدرت هسته‌اي هم‌تراز با روسيه و امريكا وارد صحنه شده است. تا پيش از اين، نظريه‌هاي بازدارندگي هسته‌اي با لحاظ كردن و وجود دو قدرت هم‌تراز هسته‌اي، يعني امريكا و روسيه، ارايه و تبيين مي‌شد. اما ورود چين به صحنه و هم‌تراز شدن با دو قدرت هسته‌اي ديگر يعني امريكا و روسيه، فضاي بسيار خطرناكي را در سياست بين‌الملل به وجود خواهد آورد. اعتبار نظربه بازدارندگي هسته‌اي و اعتبار توان وارد كردن ضربه دوم هسته‌اي عمدتا در شرايطي است كه دو بازيگر هم‌تراز هسته‌اي وجود داشته باشند. اما زماني كه بازيگر سومي وارد صحنه شود ممكن است شرايط از كنترل خارج شود و چنين سناريويي مي‌تواند نظريه‌هاي كلاسيك بازدارندگي هسته‌اي را بي‌اعتبار كند. اگر بخواهم مثال ساده‌تري را در اين زمينه مطرح كنم اين است كه فرض كنيد امريكا، روسيه را با سلاح هسته‌اي هدف قرار دهد آيا چين ساكت مي‌نشيند؟ يا مثلا در صورتي كه چين و روسيه بخواهند امريكا را مورد حمله هسته‌اي هدف قرار دهند در آن شرايط امريكا بايد با دو قدرت هم‌تراز هسته‌اي با خود وارد جنگ شود. در اين شرايط فضا بسيار پيچيده خواهد شد. سناريوهايي نيز در اين رابطه مطرح است ازجمله اينكه واشنگتن شكست بخورد يا به كلي از بين برود. حتي سناريوهاي ديگري نيز وجود دارد؛ ازجمله اينكه اگر چين، روسيه را هدف قرار دهد چه خواهد شد؟ آيا امريكا واكنش نشان خواهد داد و به چين حمله خواهد كرد يا با اين بازيگر همراه خواهد شد. بنابراين عصر سوم هسته‌اي همچنان با عدم قطعيت‌هاي جدي درباره امنيت هسته‌اي مواجه شده است؛ لذا احتمال رويارويي بيشتر است.  بولتن دانشمندان اتمي و ساير موسساتي كه در زمينه خلع سلاح هسته‌اي فعاليت مي‌كنند دايما هشدار نزديك شدن ساعت صفر هسته‌اي را مي‌دهند. شايد به همين دليل است كه ترامپ بعد از اينكه مدعي انجام آزمايش هسته‌اي شد به نوعي از مواضع خود عقب‌نشيني كرد و مدعي شد اين كار را زماني انجام مي‌دهد كه ديگر كشورها اقدام به انجام آن كنند.

    در ميانه رقابت‌هاي فوق، اگر گزاره رويارويي هسته‌اي را ناديده بگيريم، زورآزمايي دو بازيگر داراي زرادخانه هسته‌اي چه معنايي براي جهان و به ‌طور مشخص براي اوكراين و امنيت اروپا خواهد داشت و چگونه مي‌تواند معماري امنيتي جهان را متاثر كند؟

واقعيت اين است كه روسيه خود را صرفا در مواجهه با امريكا نمي‌بيند.  كرملين بر اين باور است كه امريكا، اروپا و ناتو به ‌طور مشترك در جنگ اوكراين عليه روسيه وارد شده‌اند و بنابراين پيروزي در اين ميدان براي روسيه جنبه حيثيتي يافته است، ضمن اينكه در داخل كشور، تبليغات گسترده‌اي جريان دارد كه تاكيد دارد آنچه روسيه در اوكراين انجام مي‌دهد «جنگ» نيست، بلكه «عمليات نظامي ويژه» است؛ هدف از اين تعبير، كوچك جلوه دادن اهميت موضوع و القاي اين پيام است كه پيروزي روسيه امري بديهي و قطعي است. لذا در چنين شرايطي، روسيه به يك پيروزي ملموس و آشكار در جبهه اوكراين نياز دارد. اما اروپايي‌ها تاكنون نه تنها مانع رسيدن روسيه به چنين پيروزي‌اي شده‌اند، بلكه به تدريج ارسال سلاح‌هايي به اوكراين كه زماني جزو خطوط قرمز روسيه محسوب مي‌شد، ازجمله موشك‌هاي دوربرد، پهپادهاي پيشرفته و ساير سامانه‌ها، را ازسر گرفته‌اند، چراكه ارزيابي اروپا اين است كه طولاني‌تر شدن جنگ احتمال پيروزي روسيه را كاهش خواهد داد، بنابراين اين زورآزمايي نظامي بايد در يك بستر كلان‌تر تبيين شود؛ تقابل روسيه با غرب براي به‌رسميت شناختن جايگاهش به عنوان يك قدرت هم‌تراز با امريكا و چين و فراتر از اروپا. مساله‌اي است كه نه امريكا و اروپا با اين ديدگاه موافق‌اند و نه چين با آن هم صداست. ادامه چنين سياستي توسط روسيه، طبيعتا معماري امنيتي اروپا را به ‌شدت تهديد خواهد كرد. روسيه عملا يك جنگ تركيبي عليه اروپا آغاز كرده و همان‌طور كه اخبار متعدد نشان مي‌دهد، اين روند اروپا را به سمت افزايش توان دفاعي و حتي كسب استقلال دفاعي از امريكا در بلندمدت سوق خواهد داد.

    از منظري ديگر، چنين رويارويي تا چه اندازه قادر است رويكرد محتاطانه چين در ارتباط با نظم جهاني و كنشش در ارتباط با تايوان را تحت‌تاثير قرار داده و به بياني ساده‌تر اين بازيگر را در جنوب‌شرق جسورتر كرده يا به نوعي براي پكن بازدارندگي ايجاد كند؟

به نكته بسيار مهمي اشاره كرديد. واقعيت اين است كه تحليلگران پاسخ روشني به اين پرسش ندارند. برخي معتقد بودند كه پس از حمله روسيه به اوكراين، چين فورا فرصت را مناسب خواهد ديد و از شرايط بي‌ثبات براي حمله به تايوان استفاده خواهد كرد، اما در عمل چنين اتفاقي نيفتاد. دليل آن نيز اين است كه چين برخلاف روسيه، عجله‌اي براي تضعيف نظم موجود جهاني يا نظم ليبرال ندارد. پيش‌تر اشاره كردم كه روسيه بر اين باور است كه زمان به ضرر آنها مي‌گذرد، در حالي كه چيني‌ها احساس مي‌كنند گذر زمان به نفعشان است. ‌به عبارتي اگر وضعيت فعلي ادامه يابد، چين در دهه آينده، بدون وقوع يك جنگ بزرگ جهاني، مي‌تواند به قدرت اول سياسي و اقتصادي جهان تبديل شود. اين در حالي است كه روسيه احساس مي‌كند فرصت كمي براي معكوس كردن روند فعلي دارد و بايد از همه منابع خود، به ويژه توان نظامي، براي تغيير سريع نظم غربي ليبرال استفاده كند، به همين دليل، الگوي رفتاري چين تا حد قابل‌توجهي متفاوت از روسيه است. برخي تحليلگران چيني حتي معتقدند كه روسيه با ورود به اوكراين مرتكب يك اشتباه استراتژيك شده و خود را تضعيف كرده است. بنابراين بعيد است چين تحت تاثير اقدامات روسيه مسير مشابهي را دنبال كند و تقابل گسترده با امريكا را تسريع كند. كما اينكه ديدار ترامپ و شي جين‌پينگ در بوسان كره‌جنوبي و اظهارات غيرمنتظره شي نشان داد كه چين حداقل براي چند سال آينده قصد تقليد از روش روسيه را ندارد و ترجيح مي‌دهد خيزش آرام و برنامه‌ريزي‌شده خود را در فضاي بين‌المللي جديد دنبال كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون