توسعه پايدار در آموزش و پرورش ايران
مريم انجمروز
در دنياي امروز، آموزش و پرورش به عنوان يكي از اركان اساسي براي تحقق توسعه پايدار شناخته ميشود. به عبارت ديگر، جامعهاي كه از نظام آموزشي باكيفيت و توسعهيافته برخوردار باشد، قادر خواهد بود كه بهطور موثرتر در راستاي پيشرفت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي گام بردارد. در اين ميان، ايران به عنوان يك كشور در حال توسعه، تلاشهاي بسياري در زمينه ارتقاي سطح آموزشي داشته است، اما هنوز با چالشهاي بسياري روبهرو است كه مانع از تحقق توسعه پايدار در آموزش و پرورش ميشود. توسعه پايدار بهطور كلي به معناي رشد و پيشرفتي است كه ضمن برآوردن نيازهاي نسل حاضر، موجب تضعيف يا تهديد منابع و فرصتهاي نسلهاي آينده نميشود. در حوزه آموزش و پرورش، توسعه پايدار به اين معناست كه سياستها و برنامههاي آموزشي بايد به گونهاي طراحي شوند كه كيفيت آموزش براي همه افراد جامعه بهطور مساوي و عادلانه فراهم شود و در عين حال، منابع انساني و طبيعي كشور به نحوي مديريت شوند كه بر پايه آنها نسلهاي آينده نيز فرصتهاي مشابه يا بهتري براي يادگيري و رشد داشته باشند. در حالي كه در ايران در چند دهه اخير گامهاي قابل توجهي براي بهبود نظام آموزشي برداشته شده است، همچنان مشكلات و چالشهاي متعددي وجود دارند كه مانع از تحقق توسعه پايدار در اين بخش ميشوند. اين چالشها بهطور عمده شامل نابرابريها در دسترسي به آموزش، كمبود منابع، كيفيت پايين آموزش در برخي مناطق، عدم تطابق با نيازهاي بازار كار و محدوديتهاي ساختاري است. يكي از بزرگترين موانع در مسير تحقق توسعه پايدار در آموزش و پرورش ايران، نابرابريهاي شديد آموزشي در مناطق مختلف كشور است. در حالي كه شهرهاي بزرگ و كلانشهرها به امكانات پيشرفته آموزشي دسترسي دارند، بسياري از مناطق روستايي و دورافتاده از امكانات آموزشي مناسب محروم هستند. اين تفاوتها نه تنها از نظر دسترسي به معلمان با تجربه و آموزشهاي روز، بلكه از نظر زيرساختهاي فيزيكي مانند مدارس مناسب و تجهيزات آموزشي نيز مشاهده ميشود. كيفيت پايين آموزش در برخي مدارس كشور يكي ديگر از چالشهاي اساسي است.
كمبود معلمان ماهر و متخصص، فقدان دورههاي آموزشي مناسب براي معلمان و عدم بهروزرساني محتواي آموزشي، عواملي هستند كه باعث ميشوند برخي دانشآموزان از آموزش باكيفيتي كه بتواند آنان را براي آينده آماده كند، بهرهمند نشوند. همچنين سيستم آموزشي ايران همچنان به رويكردهاي قديمي و سنتي تكيه دارد كه معمولا به مهارتهاي عملي و تفكر انتقادي توجه كمي دارد. يكي از بزرگترين مشكلات نظام آموزشي ايران، عدم تطابق ميان محتواي درسي و نيازهاي واقعي بازار كار است. فارغالتحصيلان مدارس و دانشگاهها اغلب از مهارتهاي عملي كه در بازار كار نياز است، محروم هستند. بسياري از جوانان پس از فارغالتحصيلي با چالشهايي در يافتن شغل مواجه ميشوند، زيرا آموزشهاي تئوري كه دريافت كردهاند، آنها را براي ورود به بازار كار آماده نميكند. يكي ديگر از مشكلات ساختاري كه مانع تحقق توسعه پايدار در آموزش و پرورش ايران ميشود، تبعيضهاي موجود در سيستم آموزشي است. دختران در برخي مناطق، به خصوص در روستاها و مناطق كمتر توسعهيافته، ممكن است فرصتهاي كمتري براي ادامه تحصيل داشته باشند. همچنين برخي اقشار آسيبپذير اجتماعي، نظير كودكان كار و ... دسترسي محدودي به سيستم آموزشي دارند كه اين امر بر عدالت آموزشي تاثير منفي ميگذارد. كمبود منابع مالي براي تامين زيرساختهاي آموزشي، اعم از تجهيزات مدرسه، مواد آموزشي و حتي حقوق معلمان، يكي ديگر از چالشهاي بزرگ نظام آموزشي ايران است. اين كمبود منابع باعث ميشود كه بسياري از مدارس حتي در مراكز شهري از امكانات اوليهاي همچون كتابخانه، اينترنت پرسرعت و وسايل كمك آموزشي محروم باشند . براي دستيابي به توسعه پايدار در آموزش و پرورش ايران، نياز به اصلاحات اساسي در ساختار نظام آموزشي و برنامههاي اجرايي آن وجود دارد. براي مقابله با نابرابريهاي آموزشي، دولت بايد به سرمايهگذاري در زيرساختهاي آموزشي در مناطق محروم توجه ويژهاي داشته باشد. اين شامل ساخت مدارس جديد، تجهيز مدارس موجود به امكانات مدرن، فراهم كردن اينترنت پرسرعت و ابزارهاي ديجيتال براي دانشآموزان و ارايه دورههاي آموزشي براي معلمان است. يكي از گامهاي مهم در جهت تحقق توسعه پايدار، تطابق برنامههاي درسي با نيازهاي واقعي بازار كار است. براي اين منظور، آموزشهاي فني و حرفهاي بايد در كنار آموزشهاي عمومي به دانشآموزان ارايه شوند. همچنين بايد به آموزش مهارتهاي نرم مانند تفكر انتقادي، حل مساله، كار گروهي و مهارتهاي ارتباطي توجه بيشتري شود. استفاده از فناوريهاي نوين ميتواند نقشي اساسي در بهبود كيفيت آموزش ايفا كند. آموزش آنلاين، استفاده از نرمافزارهاي آموزشي و منابع ديجيتال ميتواند به ويژه در مناطق دورافتاده، دسترسي به آموزش با كيفيت را براي دانشآموزان فراهم كند. اين امر نه تنها باعث كاهش شكافهاي آموزشي در كشور ميشود، بلكه معلمان را قادر ميسازد تا از روشهاي نوين تدريس استفاده كنند.
يكي از الزامات توسعه پايدار در آموزش و پرورش، تامين فرصتهاي برابر براي تمامي گروههاي اجتماعي است. برنامههاي آموزشي بايد به گونهاي طراحي شوند كه همه اقشار جامعه از جمله دختران، كودكان مناطق محروم، اقليتها و ساير گروههاي آسيبپذير از فرصتهاي آموزشي برابر برخوردار شوند. براي اين منظور، بايد سياستهاي خاصي براي حمايت از اين گروهها اتخاذ شود. معلمان به عنوان قلب نظام آموزشي بايد از آموزشهاي مستمر و بهروزي برخوردار شوند. برگزاري دورههاي آموزشي براي معلمان در زمينههاي مختلف مانند روشهاي تدريس نوين، استفاده از فناوري در آموزش و مهارتهاي مديريتي ميتواند كيفيت تدريس را بهبود بخشد. همچنين بايد شرايط كاري معلمان به گونهاي باشد كه انگيزه و تعهد آنها براي ارتقاي كيفيت آموزش افزايش يابد.
در نهايت توسعه پايدار در آموزش و پرورش ايران نيازمند اتخاذ سياستها و رويكردهاي جامع و منسجم است كه تمامي ابعاد آموزش را در بر گيرد. از يك سو بايد به بهبود كيفيت آموزش، تطابق آن با نيازهاي بازار كار و استفاده از فناوريهاي نوين توجه شود و از سوي ديگر بايد تلاش كرد تا فرصتهاي آموزشي بهطور برابر و عادلانه در اختيار همه اقشار جامعه قرار گيرد. تنها در اين صورت است كه ميتوانيم به آيندهاي بهتر و پايدارتر براي نسلهاي آينده ايران دست يابيم.