بنبست ناگفته در سخنان
عباس عبدي
براي درك دقيق از وضعيت هر نيروي سياسي كافي است كه معاني پوشيده در مواضع آنان را تحليل و درك كنيم. هفته گذشته چهار تن از روحانيون كشور از چهار تريبون مهم نكاتي را گفتند كه فهم معاني ضمني آنها مهم است. يكي از آنان سخنران مراسم يك جايزه ادبي بود و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و دستگاه قضايي بابت كوتاهي در برخورد با تلاش گستردهاي كه در فضاي مجازي براي تطهير پهلويها و همچنين ترويج بيحجابي در فضاي مجازي ميشود، انتقاد كرد و با تاكيد بر وجود يك توطئه در همين رابطه، خواهان ورود جديتر قوه قضاييه و همچنين وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دادگاه مطبوعات شد. امام جمعه مشهد هم گفت: «استحكام اين كشور بينظير است و هيچ كشور و نظامي در دنيا چنين استحكامي ندارد، چراكه تنها اين نظام و كشور است كه به خدا وابسته است و خداوند چنين نظامي را اداره ميكند.» امام جمعه شيراز هم گفت: «برخي در كوچه و خيابان خيلي مدعي و طلبكار هستند و خود را مطالبهگر ميدانند؛ به نظر بنده اين اسم را بيخودي به خود ميبندند؛ كسي كه ياد خدا در دلش نيست، نميشود مطالبهگر باشد و در قاموس انقلاب اسلامي جاي مطالبهگر نيست. » امام جمعه كرج: «سينماي خانگي با تمام قوا، همه ارزشها و باورهاي اخلاقي و اجتماعي و ديني را به باد حراج ميگذارد؛ با تكرار ناهنجاريهاي اجتماعي و اخلاقي و بزه و نمايش صحنههاي خلاف شرع موجب سياهنمايي از جامعه، اسلام و انقلاب ميشوند. » اينها مشت نمونه خروار از سخنان روحانيون و سخنگويان نزديك به ساختار است كه هر روز و هر هفته از منابر و تريبونهاي رسمي گفته ميشوند و معلوم نيست واجد كدام پيام مثبت براي مردم و جوانان است. شايد بهتر باشد كه ابتدا آقايان تعيين كنند كه حسابشان با خودشان چند چند است، سپس بگويند آينده را چگونه ميبينند و با اين رويكرد و نگاه آقايان چه خواهد شد؟ خب! به قول شما فضاي مجازي كه در حال تطهير پهلويها و ترويج بيحجابي است اميدي هم به پاسخ دادن معقول نداريد لذا از قوه قضاييه و وزارت ارشاد ميخواهيد برخورد كنند. آنان اگر ميتوانستند يا مجاز بودند تا حالا برخورد كرده بودند.
خودتان هم كه كلمهاي در رد آنها نميتوانيد بنويسيد. پس اين سخنان چه معنايي دارد؟ تطهير پهلويها فرع بر اين است كه چرا اين حرفها شنيده ميشود؟ حتي پاسخهاي دقيق و متين هم كمتر شنيده ميشود. علت اين وضعيت، ناخرسندي شديد مردم از وضع موجود است و اتفاقا همين سخنان اين ناخرسندي را تشديد ميكند. تقريبا در هيچ بخشي از سخنان اين آقايان روحاني نكتهاي ايجابي و جذبكننده ديده نميشود. همه سخنان از موضع تهديد و بگير و ببند است. گفتن اين سخنان بيشتر متناسب با وظيفه داروغه است و نه روحاني. هنگامي كه مطالبهگري مردم به عنوان يك امر بديهي رد ميشود ديگر چه كسي ميماند كه اصلا مخاطب شما قرار گيرد. جالبي قضيه اينجاست كه همواره از سوي بالاترين مقامات هم بر حق و ضرورت مطالبهگري مردم و دانشجويان تاكيد شده است، ولي حالا به نام اسلام و انقلاب و به راحتي آن را نفي و مطالبهگران را متهم ميكنید كه به ياد خدا نيستند! و عده ديگري را متهم به سياهنمايي و دور كردن مردم از حكومت ميكنید. خوشمزهترين بخش آنجاست كه يكي از آقايان مدعي ميشود كه خداوند خودش چنين نظامي را اداره ميكند. اگر كسي از اين ادعاي عجيب به خدا پناه ببرد بيراه نرفته است. تا حالا ميگفتید ما از طرف خدا هستيم حالا كه وضع نامطلوب است كل مسووليت را بر دوش خدا مياندازید. اين يكي ديگه نوبر نوبر است. بعد هم معلوم نيست اگر وضع خوب و توپ توپ است و خداوند هم خودش اداره ميكند پس اين همه گلايه و عصبانيت شما از ديگران چيست؟ چون خداوند كه نميشود از مديريت بينقص خودش ناراضي باشد. مساله اين است كه همه اينها نشانه استيصال و بنبست فكري است.
نه راهي به پيش دارید و جراتي براي برگشتن از اين مسير اشتباه. نه حاضر به پذيرش مسووليت هستید و نه حتي توان رفتن به جلو و اصلاح سياستهاي غلط.