گستردگي سطح كشاورزي و دسترسي آسان بوميها به آب درياچه اروميه را خشكاند
دریاچهای که دیگر نیست
سروش طالبياسكندري : درياچه اروميه را به درياچه فصلي تبديل كرديم
رسيدن به آن درياچه پرآب قبلي توهم است
از آن زمرد سبز تنها شوري مانده است
اقدام جدي براي كاهش مصرف آب كشاورزي صورت نگرفت
شفق محمدحسيني
حالا تنها لكهاي شور و خاكستري ديده ميشود از آن بالا؛ از شيشه هواپيمايي كه روزي بر فراز شمال غربي ايران، درخشش سبزرنگي را به چشم ميديديد، وقتي خلبان از بلندگو اعلام ميكرد كه بر فراز آسمان ايران هستيم، ما هم با انگشت به بغلدستيمان كه نزديك پنجره نبود، آن پهنه سبزرنگ را نشان ميداديم و به خود ميباليديم كه ببينيد چه تلالويي دارد؛ از آن نگين سبز رنگ حالا تنها شوري بيرمق آبش مانده و سرخي كمجاني كه هنوز از آن بالاها پيداست. مردم آن پايين كه در كنار درياچه اروميه يا روستاهاي اطراف آن زيست ميكنند، تنها از شوربختي خود و درياچه كمجاني كه باقي مانده است، ميگويند و به چشم خود، اين شوري گسترده را ميبينند و اگر پيرترها به ياد داشته باشند، براي جوانها از درياچهاي ميگويند كه روزگاري چون زمردي سبزفام ميدرخشيد.
عادت كردهايم انگار كه براي هر اتفاقي بگوييم؛ قديمترها بهتر بود و به همان تصور خياليمان، آنقدر جامهاي بدقواره بپوشانيم و از تنش به در كنيم تا شايد در نهايت اندازه واقعيت شود. بلايي كه سر تالابهاي سرزمينمان آورديم هم شبيه همين دوخت و دوز خياط خيالمان است كه در كنج پستويي نشسته است و اميدهاي واهي، روياهاي از دست رفته را ميبافد. اينكه انتظار معجزه از آسمان داريم كه سالهاست كم بارش شده است، در حالي كه آبهاي زيرزميني را صرف كشتهاي گستردهاي كرديم كه هيچ كنترلي برآن نبود و نيست.
درياچه اروميه كه بيش از دو دهه از روند خشك شدنش ميگذرد، با وجود تشكيل ستاد احيا و همه اقداماتي كه صورت گرفت نيز زنده نشد و با روند خشك شدن آن، به گونهاي پيش ميرود كه به گفته «سروش طالبياسكندري»، پژوهشگر آب، تنها ميتوانيم تبديل شدن درياچه به درياچهاي فصلي را شاهد باشيم. كشاورزي بيرويه، حفر چاههاي غيرمجاز، برداشتهاي بيش از حد آب از منابع ورودي، سدسازيهاي ايران و تركيه، در كنار كاهش ميزان بارش، بزرگترين درياچه آب شور در خاورميانه را مدام كوچكتر از قبل كرد. به طوري كه ديگر به رونق گذشته خود باز نخواهد گشت.
حالا مديرعامل شركت آب منطقهاي آذربايجان غربي هم سطح تراز درياچه را 55 سانتيمتر كمتر به نسبت سال گذشته اعلام كرده است. با اين حال در شرايطي برخي ادعاي نجات درياچه را مطرح ميكنند كه به گفته يك پژوهشگر آب، همه اقداماتي كه مطرح ميشود، تنها راهحلي موضعي است و اميدي به بازگشت آن درياچه وسيع و پرآب قبلي وجود ندارد. نميتوان از اقدامات موضعي كه باقي مانده است، آن هم اگر اجرايي شوند، انتظار زندگي بازيافتهاي را براي اين زيستبوم داشت كه بخشهاي بسياري از آن در آستانه نابودي كامل است.
دسترسي ساده كشاورزان به آب درياچه، به خصوص در قسمت جنوبي آن، از مهمترين عوامل كم شدن آب درياچه بوده است. دولتها هم تا امروز توانايي و اقتدار لازم براي جلوگيري از اين اقدام را يا نداشتند يا ضرورتش را تشخيص ندادند.
به چهل سال قبل خود بازنميگردد
سروش طالبياسكندري، پژوهشگر آب، با بيان اينكه درياچه ديگر شبيه چهل سال قبل خود نميشود، به «اعتماد» گفت: «با وجود همه آنچه بر درياچه اروميه تا به امروز گذشته، اين تخيل است اگر تصور كنيم كه ميشود آن را شبيه گذشته كرد و اميد واهي رسيدن به آن را داشت.»
تصور يك درياچه فصلي را طالبياسكندري اينگونه توصيف ميكند: بايد وضعيت جديد درياچه را بپذيريم و قبول كنيم كه با يك درياچه فصلي مواجه هستيم. درياچهاي كه اواخر بهار، بخش نسبتا زيادي از آن آبگيري و تا اوايل پاييز تقريبا بيشتر حجم آن خشك ميشود.
اين پژوهشگر آب اما درباره افرادي كه راهكار ميدهند و انتظار گسترده شدن درياچه اروميه را به همان شكلي كه در گذشته بود دارند نيز گفت: «با توجه به همه اقداماتي كه در دو دهه گذشته انجام داديم، اين انتظار درستي نيست و من فكر نميكنم كه حتي به راهكاري هم در موردش رسيده باشيم.»
راهحل در دست كسي نيست
حالا عيسي كلانتري، دبير پيشين احياي درياچه اروميه نيز در گفتوگويي بيان كرده است كه درياچه را خشكاندند و اين اتفاق بر اثر بيتوجهي دو دولت اخير رخ داده و دليل آن نيز ندادن حقابه درياچه بوده است. اما سروش طالبياسكندري در اين باره ميگويد: «آقاي كلانتري طوري صحبت ميكند كه درياچه را خشكاندند و نااهلان را بالاي سردرياچه گذاشتند كه گويا راهحل در دستان ايشان بوده است. درحالي كه اين يك توهم و دروغ است و اولين كسي هم كه ميداند اين حرف، حرف درستي نيست خود آقاي كلانتري است.»
اين پژوهشگر آب درباره اقدامات ستاد احياي درياچه اروميه نيز گفت: اصليترين ابتكار ستاد احياي درياچه اروميه و كارگروه ملي نجات درياچه اروميه، باز و بسته كردن سد بود و اينكه با چه دبي و در چه زماني آب از سد رها شود كه به درياچه برسد يا اينكه چه محدوديتهايي براي رهاسازي آب براي كشاورزان در نظر گرفته شود، به اضافه طرح انتقال آب، عمدتا هم از خارج حوضه يا تصفيه پسابهاي داخل حوضه. اين اقدامات بسيار موضعي و كوچك است، نسبت به اينكه انتظار داشته باشيم، درياچه غيرفصلي داشته باشيم.
دسترسي سهلالوصول كشاورزان به آب درياچه
اقتصاد آبمحور ايران، نه تنها درياچه اروميه، بسياري از تالابهاي بزرگ ايران را هم در دهههاي اخير با چالش كم آبي مواجه كرد. سروش طالبياسكندري ميگويد كه چه شيوهاي براي توسعه در كشور و در بخش درياچه اروميه داريم كه ميتواند با اتكاي كمتر به آب اين توسعه را محقق كند؟
او معتقد است كه در بخشهاي وسيعي از حوضه درياچه اروميه به ويژه در جنوب درياچه، دسترسي به آب خيلي دسترسي سهلالوصولي است. يعني يك كشاورز در مياندوآب، مهاباد، نقده، بوكان، سقز، به راحتي ميتواند به آب دسترسي داشته باشد. شما ممكن است رهاسازي از سد را تغييراتي دهيد كه آب از كانال كمتر به دست كشاورز برسد، ولي كشاورز ميتواند از رودخانه و مهمتر از چاهش پمپ كند. كنترل كردن دسترسي آب كشاورز، به خصوص در جنوب درياچه اروميه موضوع سختي است كه دولت نيز به نظر ميرسد براي اينكه چنين اقتداري را اعمال كند، ضعيف است.
ما تئورياي هم نداريم كه اين كنترل به چه شكلي صورت بگيرد تا آب در كشاورزي كمتر مصرف شود و به درياچه برسد. بحث درباره تغيير بسيار بزرگ و پرهزينهاي است. يعني كشاورزي كه اكنون ميلياردها مترمكعب مثلا 4تا5 ميليارد مترمكعب آب مصرف ميكند، قرار است كه مثلا حتي اگر نيمي از آب به درياچه اروميه برسد، يعني سطح كشاورزي و درآمد حاصل از آن بايد بسيار كاهش پيدا كند. مشاغل مرتبط با كشاروزي بايد كم شود و اين بسيار پرهزينه است. نه تنها در ايران كه در هيچ جاي جهان هم بعيد ميدانم راهحل دسترسپذيري براي حل اينچنين مساله بزرگي وجود داشته باشد. ما تا وقتي نتوانيم راهحلي براي كنترل و مديريت دسترسي به آب و كاهش مصرف آب داشته باشيم، صحبت كردن از اينكه درياچه را خشكاندند و انگار فرد خاصي راهحلي داشته است، فريبكاري بيش نيست. بايد قبول كنيم كه در شرايط امروز، درياچه فصلي است و تمام شد و رفت. ولي اگر ادعايي غير از اين داريم، بايد برايش تئوري داشته باشيم و ما نداريم.
دلخوش به اقدامات موضعي
ستاد احياي درياچه اروميه كه از سال 89 ايجاد شد، با تشكيل يك كميته راهبردي و بيش از صدها كارشناس متاسفانه نتوانست آنقدر موفق عمل كند و برنامه هدفمند مشخصي را دنبال كند و همواره مورد انتقاد پژوهشگران قرار گرفته است. سروش طالبياسكندري درباره اقدامات ستاد گفت: ستاد احياي درياچه اروميه در اين سالها، اقداماتي را بسيار موضعي پيش برده و خودش را به آنها دلخوش كرده است.
مهمتر اينكه ادعا كرده است با اين اقدامات موضعي من درياچه را تا سال فلان ميرسانم به يك تراز اكولوژيك، در حالي كه اين اشتباه است. اصلا اين امكان ندارد. با وجود گستردگي سطح كشت و ميزان مصرفي آبي كه در كشاورزي اين منطقه رخ ميدهد، چنين ادعايي توهم و ستاد احيا موفق نبوده است.
اين ناتواني به اين معنا نيست كه مشخصا ميشد مثلا اين 4 اقدام را انجام داد و اينها ندادند. ما برايش راهكاي نداريم. چالشهاي بسياري اين ميان وجود دارد. درباره مواردي صحبت ميكنيم كه بهرهبردارهاي محلي در يك جايگاه خرد معيني، قدرت بسياري براي دسترسي به آب دارند. ما از مركز كنترل كردن اين افراد برايمان دسترسناپذير است. يعني من با 50 هزار نفر كشاورز نميتوانم طرف شوم كه مثلا آنها را كنترل كنم و بگويم اين را بكاريد و كمتر آب دهيد و... .
او با تكيه بر پژوهش ميداني كه در منطقه انجام داده است، افزود: اصلا اينكه صحبت من به گوش آن كشاورز رسيده باشد، خودش جاي سوال دارد. يعني در مياندوآب وقتي ميپرسيدم كه براي درياچه اروميه چه كارهايي انجام شده و درياچه چطور خشك شده است، ميديدم كه مطلقا چيزي به گوش آنها نرسيده كه اقدامات و كارها چيست. اين زماني بود كه 7تا8 سال از عمر ستاد احياي درياچه اروميه گذشته بود. مثلا ميگفتند كه يك اقداماتي انجام ميدهند كه آب بياورند از زاب يا ارس كه درياچه احيا شود. اينكه كاهش مصرف در كشاورزي بايد اتفاق بيفتد، اصلا لمس نشده بود. اين آحاد كشاورز مصرفكننده آب، براي دولتي از مركز دسترسناپذير است. اينكه ما با چهار تا مصوبه و جلسه تصور كنيم كه گفتيم 40درصد كاهش مصرف اتفاق ميافتد و اتفاق افتاد، توهم است. آن هم در منطقهاي كه دسترسي به آب بسيار سهلالوصول است و شما نهايتا بتوانيد كانال را مديريت كنيد. روي آب چاه كه نميتوانيد نظارت ويژهاي داشته باشيد. روي برداشتهاي غيررسمي از منابع ديگر آبهاي سطحي كه نميتوانيد كنترل و ارادهاي داشته باشيد. براي همين اگر ما تخيلمان رساندن درياچه به يك تراز اكولوژيك يا يك پهنه نسبتا وسيع آب دارد، نه اقدامات ستاد احيا بيربط بوده است و اين قابل دستيابي نيست.