سنت بنيانگذار در مورد آتشبس و خاتمه جنگ (۹)
احمد مازني
۲- نگراني از ساختار و ساز و كار نهادهاي بينالمللي
امام خميني به ساختار و ساز و كار حاكم بر سازمانهاي بينالمللي خوشبين نبود، چراكه غالب اين نهادها براساس حفظ منافع قدرتهاي پيروز جنگ جهاني دوم تتاسيس و در خدمت ابرقدرتها و تامينكننده منافع آنها هستند. حضرت امام در انتقاد از غرب و سازمانهاي بينالمللي آنها را سازمانها و ارگانهايي در خدمت كشورهاي غربي و مخالف منافع كشورهاي مظلوم شمرده و ميفرمايد: «غرب همين است كه شما ملاحظه میكنيد كه اينطور جنايات میكنند. آن وقت آن كسی كه جانی مطلق است میبرند نگه میدارند و پشتيبانی از او میكنند. به حرف يك ملت مظلوم گوش نمیدهند. نمیگذارند كه شورای امنيت تشكيل بشود. پولهای ايران را مثل دزدهای سر گردنه غارت میكنند. توقيف میكنند. غرب وضعش اين است و اين سازمانهايی هم كه درست كردهاند برای خودشان، همه برای منفعت غرب است. هيچ برای مظلومها نيست. شما شايد در طول اين مجالسی كه اينها درست كردهاند، يك جا پيدا نكنيد كه اگر امريكا يا ديگران كه قدرتهاشان زياد است، منافعش با يك مملكت ضعيفی تصادم پيدا بكند، اينها يك كاری برايشان كرده باشند.» [صحيفه امام، ج ۱۱، ص ۵۰] و در مورد حق وتوي چند كشور قدرتمند كه تداعيكننده قانون جنگل است ميفرمايد: «اسراييل میآيد جولان را برای خودش قرار میدهد و ملحق میكند به ساير ملكهای غصبیاش. آنوقت اين سازمانهايی كه خود، ساخته خود نيستند و از ملتها نيستند، بلكه چند تا دولت بزرگ اينها را درست كردهاند، يك وقت میبينی كه همه يك بساطی درست ميكنند، يك صورتی درست میكنند، با هم چه میكنند و يك دسته زيادتری رای به آن طرف میدهند و بعد هم امريكا میآيد وتو میكند. اين از آن حكومت جنگل بدتر است، حكومت جنگل باز جنگلی است.
حكومت جنگل حكومت قلدری است، لكن اينها حكومت میكنند و بدتر از جنگل عمل میكنند... اصل اساس اين را خود اينها درست كردهاند، اساس اين سازمانها ساخته خود اينهاست. اگر ساخته خود اينها نبود، به چه مناسبت بايد يك كشوری يا چند تا كشور قلدر حق وتو داشته باشند؟»[همان، ج۱۵، ص۵۲۲]
نگاه بنيانگذار انقلاب اسلامي به سازمان ملل از موضع رهبر جنبشي كه در نگاه ديني و فرهنگي آن مبارزه با ظلم از هر نوع آن جايگاه مهمي دارد و ازسوي ديگر عملكرد اين سازمان در قبال مسائل مهم دنيا، از جمله مساله فلسطين غير قابل دفاع است و در ماجراي تجاوز عراق به خاك ايران نيز عملا در كنار متجاوز قرار دارد نميتواند توأم با حسن ظن باشد. همچنين در مورد جنبش عدم تعهد كه در جهان دوقطبي وابسته به شرق يا غرب به عنوان سازماني مركب از كشورهاي غيرمتعهد به بلوكهاي مذكور تشكيل شده بود و در عمل بسياري از اعضاي آن با يكي از قدرتهاي شرق يا غرب همسو بودند و ايران بعد از انقلاب نيز به اين سازمان پيوسته بود همين نگاه انتقادي وجود داشت. امام خميني اولويت اصلي جنبش عدم تعهد را پالايش آن از گرايش اعضا به بلوكهاي قدرت ميداند و ميگويد:
«و از كارهايی كه بايد اين كنفرانسِ غير متعهدين انجام بدهند كه در راس همه كارهاست و بايد بعدها هم اين مطلب را انجام بدهند، اين است كه اول متعهد و غير متعهد را از هم جدا كنند. هر كس ادعا كرد كه من غير متعهدم، در بين خودشان راه ندهند... بايد اول اين كشورهای غيرمتعهد، اين كشورهايی كه میخواهند مستقل باشند، اين كشورهايی كه خودشان را غيرمتعهد میخواهند [تصفيه] بكنند اين مجلس خودشان را، اين كنفرانس خودشان را، اين جنبش خودشان را، تصفيه كنند از عناصری كه اينها به اسم غير متعهد وارد میشوند و میخواهند خدمت كنند يا به امريكا، كه اكثرا اينطورند يا به شوروی كه آن هم بسيارند.» [همان، ج ۱۷، ص۳۶۲-۳۶۳] همين نگراني نسبت به ساير سازمانهاي بينالمللي از قبيل سازمان حقوق بشر، عفو بينالملل و حتي كنفرانس كشورهاي اسلامي وجود داشت. بنابراين ضمن اينكه محتواي طرحهاي پيشنهادي اين سازمانها براي آتشبس و خاتمه جنگ تحميلي عراق عليه ايران در جهت دفاع از مظلوم نبود، ساز و كارهاي حاكم بر اين نهادها نيز غيرقابل اعتماد بودند. نه تنها امام و مردم ايران بلكه برخي صاحبنظران غربي نيز به رفتار غيرعادلانه سازمان ملل اذعان دارند ازجمله اليزابت كاملن و پاول راجز از نويسندگان غربي نوشتهاند «تا زمان تصويب قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت سازمان ملل تلاشي براي تامين خواستههاي ايران كه عراق به عنوان متجاوز معرّفي شود، به عمل نياورد! (اليزابت كاملن و پاول راجز، قرار دادن نفتكشهاي كويتي زير پرچم ايالاتمتحده امريكا دلايل و تاثيرات آن، بازشناسي جنبههاي تجاوز و دفاع، تهران، دبيرخانه كنفرانس بينالمللي تجاوز و دفاع، ج2، ص181)
ادامه دارد