اعتماد به درمان
غزل لطفي
با شروع درمان در بيماريهاي سخت، سوالات فراواني پيرامون روش درمان يا عوارض يا پيامدها در ذهن متبادر ميشود. من هم با اين سوالات روبهرو شدم و در اين يادداشت تصميم دارم تا از تجربه خود بگويم. پس از انتخاب پزشك متخصصي كه كاملا توانستيم به او اعتماد كنيم حالا نوبت اعتماد به روش درمان است. اولين نكته مهم اين است كه سوالات خود را شفاف بپرسيم تا در فاصله جلسات درمان دچار درگيري فكري نباشيم. در طول زمان تشخيص و درمان، از روشهاي گوناگوني استفاده ميشود كه ممكن است هر كدام عوارضي خاص خود را داشته باشد و بهتر است در همان ابتداي مراجعه به پزشكمان از او بخواهيم اين پيامدها و همچنين علت انتخاب هر مورد را برايمان توضيح بدهد. براي شفاف شدن اين موضوع چند مثال ميزنم: نمونهبرداري: بسياري بر اين باور هستند كه با نمونهبرداري و وارد كردن سوزن به بافتي كه درگير است بيماري پخش ميشود و از طرفي ديگر، داشتن پاتولوژي براي تاييد پروتكل درماني و دريافت دارو لازم است. من هم دچار همين سردرگمي بودم و دقيقا از انكولوژيست معالجم، دكتر گرجي در مورد خودم سوال كردم. چون نمونه برداشته شده از تخمدان راست من بود كه در جلسه چهارم شيميدرماني با مراجعه به سونوگرافي متوجه شديم تخمدان راست بزرگتر شده است، ايشان در پاسخ، ضمن توضيح اينكه علت التهاب، بافت نكروز شده است و جاي نگراني نيست، گفتند: بعضي از تومورها را ما هيچ وقت بيوبسي نميكنيم اما اين موضوع شامل همه تومورها نيست و براي شروع درمان و انتخاب تاثيرگذارترين دارو و روش، بايد ما جنس و بافت توده را بدانيم و در اين صورت بايد نمونهبرداري انجام شود.
در مثالي ديگر، مواجهه با شيميدرماني است كه خيلي از افراد بيمار، نسبت به داروهاي قوي كه وارد بدن ميشود و عوارض سمي آن نگران هستند كه اين نگراني كاملا بجا است اما به نظرم بين وارد كردن اين پادزهر قوي كه قرار است با سم خود، بيماري را نابود كند و عوارض آن، انتخاب، پذيرفتن درمان است. تهوع، ضعف بينايي، بيحالي عمومي و ريزش مو، كمترين عوارض كوتاهمدت است كه با آن روبهرو ميشويم و بايد براي اينكه از عهده هر كدام بربياييم روشي خاص خودمان انتخاب كنيم. مثلا من فكر ميكردم با ريزش مو، مشكلي نخواهم داشت اما با ديدن اولين تارهاي مويم روي يقه لباسم، متوجه شدم نيازمند كمك هستم و با تراپيستم مطرح كردم تا بتوانم به پذيرش برسم.
جراحي نيز به جهت چالشهايي كه با خود دارد بسيار مورد سوال است. در بيماري من، چون درگير چسبندگي داخل لگن بودم ابتدا شيميدرماني انجام شده است تا چسبندگيها كم شود و جراحي سادهتر شود و پس از آن در مورد زمان جراحي تصميمگيري شود.
ترس از بيهوشي و بههوش نيامدن، عوارض جسمي و طول درمان پس از جراحي، التيام زخمها و ناتواني شديد جسمي كه با شيميدرماني و در پي آن جراحي به وجود خواهد آمد، همه و همه ذهنم را درگير كرده است و تلاش ميكنم با اعتماد به آنكولوژيست و جراح، آرامش را در روح و روانم جاري كنم و با تغذيه سالم و مقوي كه با تهوع شيميدرماني، كار بسيار دشواري است و ورزش مخصوصا هوازيها كه با ضعف و بيحالي حاصل از شيميدرماني سخت اما لازم است به بالابردن توان جسمي خودم كمك كنم. چون فعلا اين تنها كاري است كه ميتوانم انجام بدهم و بقيه كارها به عهده تيم پزشكي است.