رييسجمهوري امريكا در ميان بلبشوي سياست خارجي واشنگتن به خاورميانه و قلب بحرانهاي بيانتها آمده است. «دونالد ترامپ» در سفر به حاشيه خليجفارس يك تور بزرگ پهن كرده است؛ او ميخواهد يك تاجر مقتدر امريكايي را به نمايش بگذارد. روساي جمهوري امريكا به شكل سنتي سفرهاي خارجي خود را عمدتا با ديدار از شركاي اروپايي و لندن آغاز ميكنند اما حالا واشنگتن تعمدا ميخواهد اروپا را ناديده بگيرد. از سوي ديگر، شيخنشينهاي عرب براي واشنگتن همواره فرصتهاي بدون چالش محسوب شدهاند. فرصتهاي متنوع اقتصادي، تجاري، نظامي و امنيتي در اين حوزه براي امريكا هميشه در دسترس است. داستان جالب اينجاست كه خارج از اين محدوده در غرب آسيا، امريكا با كشندهترين تهديدها همواره مواجه بوده است. «نادين ابراهيم» در سيانان مينويسد: «آنها روابط شخصي با رييسجمهور برقرار كردهاند و به طور جمعي متعهد به سرمايهگذاري تريليونها دلاري در ايالاتمتحده شدهاند، درحالي كه خود را به عنوان واسطههاي اصلي در درگيريهايي كه ترامپ ميخواهد حل كند، از غزه گرفته تا اوكراين و ايران، معرفي ميكنند.» واشنگتنپست هم مينويسد؛ تور ترامپ با سفرهاي روساي جمهوري پيشين امريكا داراي تفاوتهاي فاحشي است. در نگاه عمده واشنگتن، تقابل با ايران و پرستيژ اتحاد يك راهبرد اصولي محسوب شده است اما حالا تجارت بر هر رويكردي ارجحيت دارد. «ريچارد هاس» ديپلمات شناخته شده امريكايي و رييس سابق شوراي روابط خارجي ميگويد: «تمركز اين سفر بر تجارت و اقتصاد است. اين سفر به شما ميگويد كه دولت ترامپ نخستين دولت در دوران مدرن است كه به جاي رويكرد استراتژيك يا ديپلماتيك، رويكردي عمدتا اقتصادي و تجاري درپيش گرفته است.» ناگفته نماند كه نظام تعرفهاي ترامپ يك رويا بود كه در همان ابتدا نه تنها با چالش مواجه شد كه كابوس سقوط اقتصادي 1929 را در ايالاتمتحده زنده كرد. مبتني بر الگوريتم ذهني ترامپ، رييسجمهوري امريكا در سفر به عربستان، قطر و امارات ميلياردها دلار به جيب اقتصاد امريكا خواهد ريخت تا فشار افكار عمومي را كنترل كند.
بازي پيچيده عربستان
«ژئوپوليتيكال مانيتور» مينويسد؛ يكي از نگرانيهاي فوري ترامپ، قيمت نفت است. هزينههاي بالاي انرژي ميتواند تورم داخلي را تشديد كرده و روايت اقتصادي او را تضعيف كند. با اين حال، عربستانسعودي -بازيگر اصلي قيمتگذاري نفت در جهان- دلايل قانعكنندهاي براي حفظ قيمتهاي بالا دارد. بنابراين، مذاكرات كمتر حول اقناع خواهد بود و بيشتر شبيه به يك چانهزني راهبردي خواهد بود. ترامپ ممكن است در ازاي امتيازاتي كوتاهمدت در زمينه توليد نفت، ضمانتهاي امنيتي گستردهتر يا قراردادهاي تسليحاتي را پيشنهاد دهد. عربستان در دوران «جو بايدن» نشان داد كه به درك متفاوتي از قدرت اهرم انرژي دست يافته است. رياض اگرچه همواره خود را متعهد به حفظ منافع ايالاتمتحده در خاورميانه ميداند اما در جريان جنگ اوكراين با روسيه در اوپك پلاس پشت يك ميز نشست. آنها همچنين با ميانجيگري چينيها به تخاصم با جمهوري اسلامي پايان دادند. اين وضعيت نشان ميدهد كه آلسعود همانند گذشته مطيع بيچون و چرا نيست. رياض به شكلي هوشمندانه از بازيگر دست چندم امريكا به يك ميانجي مطمئن در جدال كاخ سفيد با كرملين تبديل شده است. ميزباني ويژه رياض از چانهزنيهاي واشنگتن و مسكو يك رويكرد ويژه است براي اينكه ترامپ از كانال عربستان دنبال تعامل با «ولاديمير پوتين» رييسجمهوري روسيه باشد.
پروندههاي مشترك ژئوپليتيك
همانطور كه تصوير شد؛ شايد در ظاهر كشورهاي حاشيه خليجفارس مطيع بدون چون و چراي امريكا باشند در عمل ليست بلند بالايي از خواستهها را براي واشنگتن فهرست كردهاند. آنها با هداياي پر زرق و برق تلاش ميكنند تا حس خودشيفتگي «مرد ديوانه» را لحاظ كنند؛ رياض ميداند كه ترامپ نياز به يك خودسازي رسانهاي دارد، بنابراين فرش قرمز با خواست رييسجمهوري امريكا پهن شده است. «ابتسام الكتبي» بنيانگذار و رييس انديشكده «مركز سياست امارات در ابوظبي» نيز در همين زمينه تشريح كرد: «از ديدگاه كشورهاي ثروتمند حوزه خليجفارس، اكنون زمان تقويت روابط با واشنگتن و حتي كسب امتيازات بيشتر در روابط با امريكا است.»
1- سوريه: عربستانسعودي پس از سقوط «بشار اسد» خود را به آب و آتش ميزند تا «جولاني» بتواند در دمشق حاكم بماند. رياض درگير يك رقابت ضمني با دوحه و آنكارا هم هست تا تحريرالشام را تطميع كند. از طرف ديگر آنها نميخواهند چرخش قدرت در شام رخ بدهد؛ بنابراين به شكلي فوري و سريع بايد تزريق سرمايه به سوريه عملياتي شود. نگهداري دمشق و حقوق دولت سوريه براي دشمنان اسد سنگين است. در اين معادله يك متغير به نام نفت و گاز براي وسوسه ترامپ وجود دارد. پس از جنگ داخلي سوريه، امريكا ضمن استقرار در مناطقي از شام به منابع انرژي اين كشور دسترسي پيدا كرد اما اين وضعيت ميتواند به شكل مطلوب واشنگتن تثبيت شود. در عين حال، بازسازي سوريه يك فرصت ويژه اقتصادي است. شايعه ساخت برج ترامپ در ميان ويرانههاي دمشق يك وسوسه بزرگ براي رييسجمهوري امريكا است كه اتفاقا براي ترامپ جذابيتي ويژه دارد.
2- اسراييل: شيخنشينهاي حاشيه خليجفارس ميدانند كه در عمق ذهن ترامپ، صلح ابراهيم يك روياي روي زمين مانده است. شخص «بنيامين نتانياهو» نخستوزير اسراييل دشمن سرسخت بحث دو كشوري است. در عين حال، ترامپ در ماجراي ارتباطگيري «مايكل والتز» مشاور امنيتي ملي امريكا با تلآويو از اسراييليها خشمگين است. رييس سابق ميز ايران در سازمان اطلاعات نظامي ارتش اسراييل ميگويد: «ما شاهديم كه چگونه نتانياهو و ترامپ در مسائل مختلف مربوط به خاورميانه از يكديگر فاصله ميگيرند؛ از مذاكرات هستهاي با ايران گرفته تا غزه، فعاليتهاي تركيه در منطقه، عاديسازي روابط، كارزار عليه حوثيها، سوريه و موضوع جولاني و غيره.» در تلآويو صراحتا گفته ميشود كه «اسراييل تاوان لجبازيهاي بيبي با كاخ سفيد را ميپردازد تا دشمنان و رقباي تلآويو به واشنگتن نزديك و نزديكتر شوند.» شايد بيدليل نيست كه در ميان بگومگوهاي آشكار و پنهان امريكا و اسراييل، ترامپ به سرزمين اشغالي نرفت.
3- ايران: همه در غرب آسيا نگران وقوع جنگ مستقيم بين ايران و امريكا هستند. دود آتش برخورد تهران و واشنگتن به چشم همه خواهد رفت و بيش از همه شيخنشينهاي حاشيه خليجفارس متحمل ضربه خواهند شد. تهران صراحتا گفته كه هرگونه حمله از سمت نيروهاي خارجي، پايگاههاي اين نيروها براي ايران اهداف مشروع محسوب خواهند شد. تركشهاي جنگ روي ساختمانهاي شيشهاي اثري ويرانگر دارد. فراتر از همه خط و نشانها، ترانزيت انرژي در خليجفارس تا مدتي نامشخص با چالشهاي كشنده مواجه ميشود تا خاطره جنگ نفتكشها زنده شود. نگاه عربستانسعودي به شكل مشخص ظرف پنج سال اخير به تهران تغيير كرده است. تهران از تخاصم تمام عيار به توافق نسبي رسيدهاند؛ همين چرخش يك تفاوت ويژه از مخالفت سخت با برجام تا تقاضا براي مذاكرات ايران و امريكا را رقم زده است. شيخنشينها دنبال جلوگيري از تهاجم يكجانبه اسراييل عليه ايران هستند. داستان زماني جالبتر ميشود كه با لبخند عربستان و ميانجيگري عمانيها و احتمالا موافقت تهران، امريكا به شكل مستقيم با يمن براي آتشبس به توافق ميرسد، آنهم در شرايطي كه اسراييليها هنوز مشغول زد و خورد با صنعا هستند. شايد بتوان گفت كه امريكا از اين طريق به دنبال فشار به اسراييل است تا آتشبس در غزه برقرار شود.
پروژههاي تجاري
«استيون كوك» پژوهشگر ارشد امور خاورميانه در «شوراي روابط خارجي» ميگويد كه قطر، امارات و عربستان طيف وسيعي از مذاكرات اقتصادي، نظامي، تجاري و تكنولوژي را تدارك ديدهاند؛ آنها تلاش ميكنند در عين حال از يكديگر پيشي بگيرند تا رقم بالاتري از توافقات با امريكا را كسب كنند. به نظر ميرسد رياض رابطه خود با ايالاتمتحده را به عنوان يك رابطه برد-برد ترسيم ميكند. در ماه مارس، ترامپ گفت كه اگر عربستانسعودي يك تريليون دلار در ايالاتمتحده سرمايهگذاري كند، به اين كشور خواهد رفت. او گفت: «آنها موافقت كردهاند كه اين كار را انجام دهند، بنابراين من به آنجا خواهم رفت.»
1- امنيت: شيخنشينهاي حاشيه خليجفارس مشتريان متمول كارخانجات تسليحاتي ايالاتمتحده محسوب ميشوند. آنها همواره درگير معماواره «امنيت، امنيت و امنيت» هستند. تكنولوژي و قراردادهاي دفاعي: تجهيزات نظامي پيشرفته -ازجمله جنگندههاي نسل جديد، سامانههاي پدافند هوايي و پهپادها- در صدر فهرست درخواستهاي كشورهاي خليجفارس قرار دارد. در دل چانهزنيهاي نظامي، رياض دنبال برنامه هستهاي ويژه است تا جايي كه آنها به شكل سرّي سراغ چينيها هم رفتهاند. چالش واشنگتن اينجاست كه رياض چرخه كامل غنيسازي را ميخواهد. همزمان با رياض، دوحه خواهان حفظ حضور نظامي ايالاتمتحده در خاك خود و تاييد مجدد موقعيت متحد اصلي غيرناتو براي واشنگتن است. قطر همچنين در پي آن است كه حمايت از خود را در فضاي سياسي واشنگتن تقويت كند، حمايتهاي قطر از حماس پس از ماجراي هفتم اكتبر روي روابط امريكا و قطر سنگيني كرده است. نقش قطر به عنوان ميانجيگر كليدي منطقهاي مستلزم داشتن انعطاف ديپلماتيك است؛ چيزي كه دوحه اميدوار است ترامپ آن را حفظ كند.
2- هوش مصنوعي: شايد بيش از هر كشور ديگر خليجفارس، امارات متحده عربي سرمايهگذاري را به عنوان محور استراتژي خود براي تعميق روابط با ايالاتمتحده و تضمين بازگشت سرمايه ميبيند - و پول كافي براي پشتيباني از آن دارد. اين كشور كه در ميان ثروتمندترين كشورهاي جهان به ازاي هر نفر قرار دارد، تريليونها دلار در ايالاتمتحده سرمايهگذاري كرده است. ابوظبي حتي خود را «پايتخت سرمايه» ناميده است. اين يك قمار راهبردي است كه هر دو طرف احتمالا با دقت آن را ارزيابي خواهند كرد. گزارشها حاكي از آن است كه دولت امريكا در حال بررسي كاهش محدوديتهاي صادراتي به امارات است تا اين كشور بتواند براي زيرساختهاي هوش مصنوعي خود تراشه خريداري كند. با توجه به سفر قريبالوقوع ترامپ به ابوظبي، امكان شكلگيري همكاري راهبردي تازهاي ميان امريكا و امارات در حوزه هوش مصنوعي وجود دارد.
در ماه مارس، امارات متحده عربي از يك طرح سرمايهگذاري ۱.۴ تريليون دلاري طي ۱۰ سال با تمركز بر هوش مصنوعي، نيمههاديها، توليد و انرژي خبر داد. طبق اعلام سفارت امارات در واشنگتن، سرمايهگذاريهاي فعلي اين كشور در ايالاتمتحده در حال حاضر به يك تريليون دلار ميرسد.
وزنكشي متفاوت شيخنشينها
فضاي خاورميانه و بازي شيخنشينها نسبت به سفر 2017 ترامپ تفاوتهاي آشكار و پنهاني كرده است. متحدين سنتي امريكا به شكل متوازن در حال تقسيم ريسكهاي خود هستند. آنها از يكسو روابط اقتصادي خود را با چين گسترش ميدهند و از سوي ديگر، همچنان به امنيت امريكا وابسته هستند. درنتيجه، فشار بيش از حد ميتواند نتيجه معكوس داشته باشد. ترامپ بايد شركاي خود در خليجفارس را قانع كند -نه وادار- كه همسويي بيشتر با واشنگتن، همچنان بهترين گزينه براي امنيت و منافع آنان است. براي اين كار، او بايد انگيزههاي اقتصادي محكمي ارايه دهد، به ويژه در حوزههاي همكاري امنيتي و تجارت فناوري پيشرفته. سفر ترامپ همزمان فرصت و تهديد براي شيخنشينها است. آنها ديگر وفاداري مطلق و بدون منفعت ارايه نداده و چشم خود را بر ظهور قدرتهاي جايگزين در عرصه جهاني نيز نميبندند. درنهايت، سفر ترامپ شايد بازتعريف اتحاد امريكا و خليجفارس نباشد؛ ولي بيترديد خطوط كلي اين رابطه را در دوران آشفتگي و بازتنظيم توازن قدرت جهاني، تعريف خواهد كرد.
كارشناس روابط بينالملل