• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4884 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۹ اسفند

نقد و تحليلي بر نمايش «برگشتن افتخارآميز مردان جنگ» به كارگرداني «حسين شهبازي»

فرم‌سازي بي‌بنيان

رضا بهكام

 

نمايش «برگشتن افتخارآميز مردان جنگ» بر اساس نمايشنامه «بيرون جلو در» اثر ولفگانگ بورشرت كه در جاي جاي آن صداي بلند نويسنده به گوش مي‌رسد؛ نمايشنامه‌اي كه يك دهه قبل توسط نشر قطره عرصه شد.
در نمايشنامه «بيرون جلو در» زندگي نكبت‌ بار مردم آلمان پس از جنگ جهاني دوم به گونه‌اي تاثيرگذار به تصوير كشيده شده است: بازگشت سربازاني كه به آنها خيانت شده است و اينك كه جان خسته آنها از چنگال بي‌رحم جنگ نجات يافته، در كوي و برزن خود نيز جايي ندارند. سرجوخه «بِكمن»، يكي از اين سربازان پريشان و نااميد است كه بعد از بازگشت از جنگ جايي به جز قعر رودخانه الب ندارد و در آنجا عفريت مرگ انتظار او را مي‌كشد. گفت‌وگوي بكمن با شخصيت‌هايي كه به نوعي با زندگي او ارتباط پيدا مي‌كنند، در سه صحنه، به تصوير كشيده شده است.
هر آنچه كه متن شهرام احمد‌زاده را از نمايشنامه اصلي متمايز مي‌كند برگرفتن فضاي كنشمند و راديكال شخصيت‌هاي اصلي و مكمل در اثرش است، او تلاش كرده تا با صداي بلند ذهني خود نكات شعاري و برجسته نسخه اصلي را عيان كند و چينش صحنه‌ها را براساس تسلسل زماني به فرآيندي چرخشي تبديل كند. تكرار برخي ديالوگ‌ها از بدنه اصلي نمايش بيرون مي‌زند و رويكرد استفاده حداكثري از زير متن‌ها در نمايش، آن را به سمت نمادهاي شعاري و ميانمايه هدايت مي‌كند.
حضور دو راوي متعامل با شخصيت اصلي در قالب «رودخانه» و «مرگ» بر وجه سوررئال اثر تاكيدي فراوان دارد.
مي‌توان به برخي روايت‌هاي نشان‌گذاري شده در متن روايت نيز اشاره كرد كه بر جنبه وجوهات فاصله‌گذاري شده در اثر مخاطب را به تفكري لحظه‌اي وادار مي‌كند، همچون:  «مرگ: زندگي اون چيزي نيست كه مي‌بيني بلكه اون چيزيه كه فكر مي‌كني» كه مُشتيست نمونه خروار سوار بر بار روايت نمايش كه با لحن نامتناسب و جنس صداي نه چندان مطلوب راوي به بدنه اثر الصاق نمي‌شود و فاصله‌گذاري حاصل از ژرف كاوي متني را برنمي‌تابد.
بازي‌هاي كنشمند و هماهنگ از مجموعه بازيگران نمايش نشان از تمارين سخت بدني و فيزيكي آنان دارد، شدت بيان و لحن در بازي آقايان به شكلي آشكار بر چگالي التهاب صحنه‌ها مي‌افزايد. انبساط خشونت و واكنش‌ها در بازي خانم‌ها در نماهاي معكوس در فرم طراحي شده بر امتداد صحنه‌ها منطبق با جانمايه اثر بر تافته نمي‌شود. 
طراحي لباس و صحنه مبتني بر مينيماليستي بنيان نهاده شده كه اثر را به سمت آوانگارديسمي بي‌محابا سوق مي‌دهد، تاچ‌هاي رنگي سرخ و مشكي در راستاي تلقين انگاره‌هاي ذهني پي‌ريزي مي‌شود تا عمق اثر را به جنبش‌هاي انتقادي و كارگري دهه پنجاه ميلادي قرن بيستم اروپا متصل كند و طراحي نور صحنه نيز دال بر مدلول خود بر پايه ساختمان اكسپرسيونيستي‌اش بنا مي‌شود كه صحنه‌هاي پيش رو  را به كابوسي آشفته و پيشامرگي بدل مي‌كند. 
ساختمان نمايش مبتني بر طراحي فرمي خود، محتواي متني را در قالب حلقه‌اي پرتكرار به صفاتي چون يأس و سياهي و آشوب وصل كرده تا برخي رفتارهاي جامعه كلاسيك در اروپاي قبل از جنگ را خالي از مفهوم كرده و به مضامين نوين آنارشيستي در مسير مرگ‌هاي خود ساخته قلاب كند.
حسين شهبازي كارگردان نمايش با گام برداشتن در فضاي تجربي با وجوهات نامبرده شده در نقد مفروض، در مسير ترسيم شده آتي خود به سمت تئاتري تلفيقي و آوانگارد گرايش پيدا كرده تا نسل جديد تئاتر كشور همواره بر تغيير و حركتي به سوي جلو گام بردارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون