شورش بيدليل
حسن لطفي
هيچ شورشي بيدليل نيست. اگر هم باشد از نوع شورش جوانان فيلم جذاب نيكلاس ري است كه با بازي جيمز دين و ناتالي وود حدود شصت و چهار سال پيش براي اولينبار بر پرده سفيد سينما افتاد. اينكه چرا بعد از سالها به ياد آن فيلم افتادهام، ربطي به جيمز دين جوانمرگ و نيكلاس ري خلاق ندارد. فيلم را هم جديدا نديدهام. دليل نوشتن شورش به ظاهر بيدليلي است كه چند روز قبل در جريانش قرار گرفتم؛ البته خيال نكنيد اين شورش جنبه اجتماعي، سياسي، قومي و قبيلهاي داشت. شورش زني جوان بود كه .... بگذاريد از ابتدا شروع كنم و وقتتان را زياد نگيرم. چند روز پيش هنگام عبور از كنار خانه يكي از اقوام نزديك، پسر جوانش را ديدم كه همراه با چند جوان پرشور ديگر با شادي و هياهو اثاثيه منزلي را از كاميوني خالي و داخل خانهاي ميبردند. فهميدم جهيزيه همسر دوستشان است. عروس خانم هم كه همان نزديكي بود شاد و سرحال اينطرف و آنطرف ميرفت و مواظب وسايل زندگيش بود كه به در و ديوار نخورد. ديدن آن شور و نشاط آن قدر شادم كرد كه در خبرهاي ناگواري كه از اينطرف و آنطرف ميرسيد و سوهان روحم بود، تجديد قوا كردم و با لبي خندان به خانه رفتم. چند روز بعد كه پسر جوان فاميل را ديدم از دوستش و عروسيشان پرسيدم. شايد باورتان نشود. اثاثكشي تمام نشده حرف شوخياي كه از دهان مادر داماد بيرون ميآيد توسط مادر عروس جدي گرفته ميشود و بحث از راه پله داخل خانه و از دو نفر به چند نفر ميكشد. نتيجه اين كشمكشها به شورش بيدليل عروس خانم ختم ميشود و داماد ميماند و كارتهاي عروسي چاپ شده. در اينكه سرانجام كارشان به آشتي ختم ميشود، شكي ندارم اما متاسفانه كشمكش و زدوخوردهاي واقعي در واقعيت برخلاف سينما به هيچوجه لحظات خوب و جذابي را نميسازد. به خاطر همين بايد مواظب حرفهايمان باشيم. راستي به نظرتان در زندگي عادي چيزي به نام شورش بيدليل معنا دارد؟