درباره كتاب گفتوگو در كاتدرال
«پرو»يي كه خود را به باد فنا داد
اسدالله امرايي
«پسران روزنامه- فروش از لاي اتومبيلهايي كه پشت چراغ قرمز چهارراه ويلسن ايستادهاند قيقاج ميروند و روزنامههاي عصر را جار ميزنند و او آرام به سوي كولمنا ميرود. دست در جيب، سرفروافتاده، در حلقه مردمي كه به سوي ميدان سانمارتين روانند. او هم مثل پرو بود... فكر ميكند كي؟ از كنار هتل سگي پيش ميآيد تا پايش را بليسد، چخه، گمشو. ميخواهي هارم كني؟»
خواننده در ابتداي رمان با آمبرسيو و سانتياگو آشنا ميشود كه دوستان نوجواني يكديگر بودهاند و همشهري. هر چند هر كدام در طبقات متفاوت اجتماعي جا ميگيرند. سانتياگو فرزند دن فرمين است، يكي از سرمايهداران بزرگ وابسته به دولت. سانتياگو به اصطلاح به طبقه خود پشت كرده و از همان بدو ورود به دانشگاه سعي ميكند از خانواده خود تبري بجويد و دل در گرو آرمانهاي طبقه كارگر ميگذارد. بعد دانشگاه را رها ميكند و وارد حرفه روزنامهنگاري ميشود. سانتياگو در روزنامه لاكرونيكا مقالاتي مينويسد و عليه مقامات شهرداري و نحوه رفتار آنها در جمعآوري سگهاي ولگرد قلمفرسايي ميكند. يكي از سگجمعكنها سگ خانگي زن سانتياگو را ميربايد به اميد تيغ زدن او و به نوعي پاسخ شهرداري به انتقادات او هم به حساب ميآيد. سانتياگو كه به جستوجوي سگ ميرود با آمبرسيو راننده وفادار پدرش روبه رو ميشود كه حالا سگجمع كن شده است. البته آمبرسيو هم از پدر خودش دل خوشي نداشت. آنها سالها پس از مرگ دن فرمين به صورت اتفاقي با هم ملاقات ميكنند و طي گفتوگوي آنها در كاتدرال كه بار و اغذيهفروشي دست چندم است با غذاي ارزان قيمت گوشههايي از كثافت ديكتاتوري ژنرال مانوئل اودريا طي سالهاي 1948 تا 1956 روميشود؛ فضاي شديد امنيتي، كودتاهاي پيدرپي و دسيسهها و توطئهها. جو سياسي دانشگاه، فساد طبقات بالاي جامعه در رمان به خوبي تصوير شدهاند. رمان قدرت و بحران هويت. در روايتي كه اين دو از زندگي يكديگر دارند گاهي مسائلي باز و روشن ميشود كه تحمل و پذيرفتنش براي ديگري سخت است و تنها به مدد سيگار و ليوانهايي كه پيدر پي پر و خالي ميشود قابل تحمل است؛ گفتوگويي كه چهار ساعت به طول ميانجامد. سانتياگو سوالاتي ميپرسد و آمبروسيو جوابهايي ميدهد. پدران هر دو به دستگاه امنيتي رژيم وصل هستند.
يوسا در رمان گفتوگو در كاتدرال با گره زدن سرنوشت آدمهاي معمولي و سياستمداران تاريخي ارايه ميكند كه در هيچ كتاب تاريخي پيدا نميشود. ويژگي بارز گفتوگو در كاتدرال روايت استثنايي و جذاب آن است. يوسا كه در زمان نگارش گفتوگو در كاتدرال در لندن ساكن بود، در تفسير كاتدرال ميگويد در يك كلام خواسته پرو را به تصوير بكشد كه خود را به باد فنا داده. البته من كمي تعديلش كردهام كه شما بتوانيد در روزنامه چاپ كنيد. يوسا نويسندهاي بسيار چيره دست و تواناست، چه در داستانهايش چه در مقالاتش. عبدالله كوثري مترجم اين رمان هم از نويسندگان و شاعران و مترجمان زبردستي است كه چند رمان يوسا را در كنار آثاري از كارلوس فوئنتس و ديگر نويسندگان امريكاي لاتين ترجمه كرده است. دقت او در انتخاب واژهها و تسلطش بر زبان و ادب فارسي به رساندن مفاهيمي كه شايد نتوان سرراست گفت كمك كرده است. درك فضا و حالو هواي آثار يوسا در ترجمههاي ايشان باعث شده تا خواننده به راحتي در جريان وقايع قرار گيرد و از رمان لذت ببرد.
گفتوگو در كاتدرال
ماريو بارگاس يوسا
ترجمه عبدالله كوثري
نشر نيما مشهد
دوجلد چاپ اول بهار 1370
تيراژ 3000 نسخه
قيمت 230 تومان