خنديدن يك امر اختياري نيست

يك سالي است كه با شقايق دهقان (جاري جان) رد و بدل شعر داريم (رد و بدل كه بيشتر او مي‌فرستد) يك‌دفعه روي صفحه موبايلم مي‌افتد كه مي‌خوام لاي موهاي طلايي ات بميرم (ريچارد براتيگان)
و من بعد براي جاري جان مي‌نويسم كه روزمان را ساختي با اين شعر، اغلب انتخاب‌هاي خوبي مي‌كند كه با حال و هواي من و دل و دماغ من جور است. شايد براي اينكه شوهرهاي‌مان هيچ‌كدام اهل شعر نيستند، براي خواندن شعر به هم پناه آورده‌ايم.
من تشكر مي‌كنم و او مي‌نويسد چقدر خوب كه اين شعرها را دوست داري و من مي‌نويسم من مي‌توانم با شعر زندگي كنم و با شعر بميرم البته در كنارش با مقداري پيتزا و لازانيا.
القصه اينكه در ميان گشت و گذارم در دنياي شعر لااقل براي جواب دادن به شعر‌هاي زيادي كه شقايق جان دهقان مي‌فرستد سراغ شعر طنز رفته‌ام و در اين ميان، كم‌كم دارم كشف مي‌كنم كه چه طنازان خوبي در شعر دوروبرمان داريم و اينكه چقدر سرودن شعر طنز جدا از سخت بودن و نيازمندي‌اش به هوش و درايت و آگاهي از موقعيت اجتماعي شاعر در وطن و در جهان يك ضرورت است؛ ضرورتي اجتناب ناپذير براي مبارزه با اين همه خشونت و اين همه قضاوت دنياي پيرامون.
نخستين كتابي كه در اين زمينه (شعر طنز) به شما معرفي مي‌كنم، به قلم مهدي استاد احمد است‌.
مجموعه سر ضرب و شيريني از نشر مرواريد كه به خوبي و با سبك خاص شاعر به ستيز اين دو واژه خشنوت - قضاوت مي‌رود.
وقتي اينقد همه چي منطقيه
وقتي كه هيچ چيز خنده داري نيست
باز ممكنه آدم خندش بگيره
خنديدن يك امر اختياري نيست
مهدي استاد احمد با ذره بين طنز و البته بي‌قضاوتي از اجناس چيني تا مترو تا بي‌خوابي تا دوران مدرسه تا فوتبال تا مشكلات عشق و حتي تنگناي قافيه شاعر را طوري به سخره قلمش مي‌گيرد كه انگار بعد از خواندن اشعار او دچار نوعي آرامش مي‌شوي كه حاصل از جدي نگرفتن جدي‌ترين پديده‌هاي دنياست و البته نمي‌توان از تلنگري كه شعر طنز به لايه‌هاي ذهني ما در نگاه مجدد به پديده‌هاي اجتماعي ايجاد مي‌كند چشم پوشي كني. شعر انتخابي من از مجموعه قلم داد شعر صورتي است.
خلاصه اينكه كشف كرده‌ام مجموعه طنز اين روزها تحمل دنيا و مافيها را خوش‌تر مي‌كند انتخابش كنيد و ما را دعا.