پتو را روي سرش ميكشد و گريه ميكند
سال 98 با هفده روز تعطيلي آغاز شد و اينطور بود كه در اولين شنبه كاري اين سال، فضاي توييتر فارسي پر از توييتهاي شوخي و طنز درباره آغاز سال كاري شد. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين نوشتههاست كه در هشتگ «شنبه» جمع شده است:«فكر ميكردم شنبه كسلكنندهاي باشه ولي برعكس روز خوبيه ناهارم كه قراره بهم پيتزا بدن»، «نبودنت حتي بيشتر از اين شنبه غمانگيز است»، «يادم نمياد قبل از تعطيلات چجوري زندگي ميكردم»، «چرا كشتيش؟- ، صبح شنبه اومده بود با انرژي و خوشحال به همه صبح بخير ميگفت. باشه، برو»، «خلاصه هر انساني يك مسيري رو تو زندگيش انتخاب ميكنه، بعضي از مسيرها هم از ۷صبحِ شنبه ميگذره، بله با شما هستم»، «وارد طولانيترين هفته سال شديم. به گفته كارشناسان از شنبه تا پنجشنبه اين هفته ۱۸ روز طول خواهد كشيد»، «چه آدماي كه قرار از اين شنبه برن باشگاه يا سيگار ترك كنن يا هزاران كار ديگه رو ترك كنن يا شروع كنن»، «بدبختي اصلي من از صبح شنبه شروع ميشه كه كلاس به كلاس بايد توضيح بدم اين سيل ربطي به اتمام بحران بيآبي نداره و همچنان حموم ميرين دو ساعت آب رو باز نذارين. شايد هم نگفتم. خسته و نااميدم؛ مثل وقتهايي كه ميرم خريد و ميبينم بين صد نفر فقط من كيسه پارچهاي دستمه»، «ولي ناموسا دانشجوها و كارمندها از تموم شدن تعطيلي ناله نكنن، اينا هميشه توي تعطيلات به سر ميبرن»، «قشنگ ميشه تو چهره ملت بهت و تعجب رو ديد. يه سريها هنوز باور نكردن تعطيلات تموم شده »، «حالا باز دانشجوها و دانشآموزا ميگن دو ماه ديگه ميريم بعدش تابستونه تعطيليم، ما كه تعطيلي نداريم چجوري خودمونو دلداري بديم؟»، «فقط خواستم يادآوري كنم امروز همون شنبهايه كه يه عمره قراره از اون روز بري باشگاه و دنبال كار و سربازي و ابراز علاقهت به طرف و ...!»، «قانون بردهداري هيچوقت ملغي نشد فقط از لاي قوانين حذف شد و همچنان به شكل نامحسوسي ادامه داره. [آلارم گوشي را قطع ميكند]»، «آلارم صبح شنبه بعد از عيد يه جوريه آدم اصلا باورش نميشه صبح شده و بايد بيدار شه، همهش حس ميكنه خوابه و داره كابوس ميبينه»، «با اين وضعيت بيدار شدنمون تو تعطيلات، تنها آلارمي كه فردا صبح ميتونه بيدارمون كنه لگد مادرمونه»، «به علت اتمام تعطيلات نوروز در روز جمعه، فردا را شنبه سياه نامگذاري ميكنم»، «۱۷ فروردين هيچوقت فكرش رو نميكرد به اندازه ۱۴ فروردين فحش بخوره» و «ولي من خسته شدم از ولو بودن و خوشحالم كه تعطيلات داره تموم ميشه و از شنبه ميرم سراغ كار و زندگي [ پتو را روي سر خود كشيده و اشك ميريزد]».