• 1404 پنج‌شنبه 25 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4336 -
  • 1398 يکشنبه 18 فروردين

ما اينجا هستيم، در كنار هم

نازنين متين‌نيا

پيرزن را انگار از توي قصه‌ها بيرون آورده‌اند؛ درست شبيه مادربزرگ‌هاي مهربان با پوست‌هاي شفاف و گيس‌هاي سفيد. پشتش خميده شده، اما سرحال و قبراق است رو به دوربين مي‌خندد. گزارشگر پشت دوربين مي‌گويد كه اينجا شيراز است و پيرزن شيرازي بعد از سيل در اين وضعيت زندگي مي‌كند. تصوير وضعيت زندگي پيرزن بعد از سيل، وحشتناك است. اما برخلاف همه آن دردي كه در تصوير است، پيرزن به مخاطب‌هاي احتمالي گزارش مي‌خندد و وقتي گزارشگر مي‌پرسد: « چه چيزي لازم دارد؟» با شيطنت مي‌گويد: «شوهر، يه دونه‌م بيشتر نمي‌خوام». ويديو در يكي از كانال‌هاي پرطرفدار تلگرامي نزديك به صد و چهل و چهارهزار بار ديده شده و در هشتگ «سيل» اگر بگرديم، بارها و بارها دست به دست و همخوان شده. مادربزرگ شيرازي بارها بارها به چشم مردمي آمده كه از نخستين روزهاي بهار درگير سيل شدند و وحشت، بهت، ترس، غم، اندوه و تلخي نوروز آنها را درگير كرد. اما اين پيرزن شوخ و شنگ به اين مردم مي‌گويد كه غمي نيست و از زندگي ادامه دارد. حالا كه چند روزي از بحران گذشته، وقتش است كه درباره اميد گفت و توضيح ويديو هم كه نوشته شده: «از خوب‌هاي شهرك سعدي شيراز...»، به مخاطب مي‌گويد كه برخلاف تصاوير قبلي از مناطق سيل‌زده كشور و مردمش اين ‌يكي قرار نيست ناخوش‌تان كند. كمي قبل‌تر از اين ويديو، حدود دو، سه روز يك عكس پربازديد شد. دست‌نوشته معلمي كه از مردم عذرخواهي مي‌كند و مي‌گويد كه خودش را به دليل عدم تربيت مهندس، مدير و ...كه بتوانند از مخاطرات سيل پيشگيري كنند يا در وقت بحران درست عمل كنند، مقصر مي‌داند. اين دست‌نوشته پيام مهمي دارد و آن‌ هم «مسووليت شهروندي» است. جامعه ايراني به اين نتيجه رسيده كه حرف زدن و انتقاد كردن بدون دانستن مسووليت شهروندي براي بازسازي كافي نيست و نامه اين معلم و عذرخواهي‌اش از عدم تربيت نيروي كارآمد اجتماعي، از همين تلاش‌ها و صحبت‌هاي تازه مي‌آيد. اتفاقي كه در روزهاي بحراني و اوليه سيل به دليل حجم فشارهاي رواني رسيدن خبرهاي بد، چندان مورد توجه قرار نگرفت. اما وقتي اوضاع آرام‌تر شد و بحران نيز كمي كوتاه آمد، مجال مناسبي براي صحبت درباره آن فراهم آمد. درباره اينكه مديراني كه از پس بحران برنمي‌آيند، از جامعه‌اي مي‌آيند كه مسووليت خود را نشناخته. در حوالي انتشار اين دست‌نوشته كه بارها مورد تحسين قرار گرفت، چند ويديو هم همخوان مي‌شد كه مهر تاييدي به موضوع درك «مسووليت شهروندي» بود. ويديوي كه از همه بيشتر ديده شد، ويديو مرد موتورسواري است كه بي‌توجه به خروش آب و خطر با موتور از ميان گل و لاي رد مي‌شود. ويديوي ديگري هم از مردماني بود كه موقع فروريختن سد جيغ مي‌كشند و دست و سوت مي‌زنند يا مردماني كه در هنگام ريزش جاده هراز، بي‌تفاوت ايستاده‌اند و فيلم و عكس مي‌گيرند. اكثر اين ويديوها اغلب با توصيه‌هايي درباره انجام ندادن اين رفتارهاي نادرست منتشر مي‌شد. توصيه‌هايي كه از روزهاي اول بحران در شبكه‌هاي مجازي دست به دست مي‌چرخيد و آنقدر تعدادشان زياد شد كه ديگر اكثريت مردم مي‌دانستند «خروش آب ناگهاني رخ مي‌دهد و نبايد در مسيل ايستاد»، «بهتر است براي كمك به سازمان‌هاي امدادي مثل هلال‌اهمر، جمعيت امام علي و ... اعتماد كرد و به‌جاي اينكه خودمان بار و بنديل ببنديم و براي كمك به مناطق سيل‌زده برويم و مشكل تازه‌اي شويم، به اين سازمان‌ها كمك كنيم»، «آسيب‌هاي رواني اين حادثه را بشناسيم و بدانيم كه اين مردم حالا حالاها با عواقب اين حادثه درگير هستند» و... اين اطلاع‌رساني كمك كرد تا مردم هوشيار شوند، سفرهاي نوروزي خود را به مناطق سيل‌زده متوقف كنند،به‌جاي مدام مقصر دانستن و انتشار متن‌هايي كه ترس، وحشت و تلخي را افزايش مي‌دهد، رفتار بالغانه و همدلانه‌تري را پيش بگيرند و از پس دو هفته اضطراب و استرس در روزهايي كه همچنان خطر وجود دارد، آرامش را به فضاي مجازي بازگردانند؛ آرامشي كه همه نيازمند آن هستيم. مردمي كه با ديدن ويديوهاي ضجه پيرزني به زبان لري اشك ريخته بودند يا در غم صداي كودكي كه ترسيده از تصوير حمله آب به شهر از مادرش مي‌پرسد: «مامان، خونه ما كدومه» بودند و ... حالا از شوك اوليه بيرون آمده‌اند و از هم مي‌پرسند: « حالا چه كار بايد كرد؟» پرسشي درست كه معمولا كارشناسان اجتماعي و روانشناسان آن را در زمانه بحران پيشنهاد مي‌كنند و اينكه تا وقتي درگير يك بحران هستيد به چرايي آن و مقصريابي متوسل نشويد، چون وقت براي اين‌ كارها زياد است اما براي حل بحران يا سالم بيرون آمدن از آن نه. به اين ترتيب در امتداد دوهفته بحراني در كشور و در زندگي واقعي و مجازي ايراني‌ها، ويديوها، توييت‌ها، نظرات، تصميم‌ها براي كمك به مردم سيل‌زده و اجراي آنها، تبديل به يك تجربه بسيار دردناك، اما موفق شد. ما ايراني‌ها بيشتر از هر زمان ديگر در اين فاجعه همراه و همدل يكديگر شديم و بيشتر از هر زمان ديگري از اين تجربه تلخ درس گرفتيم. حالا درست است كه در ميانه اين تجربه، علاوه بر اتفاق اصلي حاشيه‌هاي ناخوشايند هم كم نبود. اما به شهادت همين ويديوها، متن‌ها و هر آنچه در فضاي مجازي جمع شده، تصوير روشني از بلوغي تازه در جامعه ايراني ديده مي‌شود. تصويري از يك درس تازه كه شايد هزينه‌اش بسيار گزاف و دردناك است و ادامه‌دار هم هست، اما ديگر فراموش نمي‌شود و به ايستادگي همدلانه ما در ميدان‌هاي دشوار اميدوارمان مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون