پرمذاكرهترين نوروز
نوروزي كه گذشت را هر كداممان به يك شكل گذرانديم، در سفر، در تهران خلوت و دور از آلودگي، در گشت و گذارهاي آن سوي آبي و... اما همه در نوروز 94 يك وجه اشتراك ملي هم داشتيم، هر كداممان هر كجا كه بوديم، پيگير اخبار مذاكرات هم بوديم. محافل خانوادگي بعد از چاق سلامتيهاي معمول، تبديل ميشدند به ميزگردهاي سياسي و محلي براي گمانهزنيها در مورد نتايج مذاكرات. هر چند كه نسل امروز را نسلي از سياست زده شده ميدانند اما واقعيت اين است كه جوانها هم به اندازه ديگران و حتي بيشتر از آنها نگران و پيگير نتايج مذاكرات بودند. شبكههاي مجازي پر بود از جمله آشناي: «ما تمام شب بيدار بوديم ببينيم نتيجه مذاكرات چي شد» اما با پايان تعطيلات اين شب بيداريها و پيگيريها هم پايان پيدا كرد. حالا چشمها منتظر رسيدن تيرماه است اما بعد از حسن ختامي كه تعطيلات نوروز 94 داشت از جوانان همان سوال كليشهاي را پرسيدهايم كه «نوروز خود را چگونه گذرانديد؟»
محسن تعطيلات را در كنار خانواده و در زادگاهش گذرانده. از آب و هواي خوب ميگويد و دلتنگي براي خانواده و اقوام. ميگويد آنقدر ديد و بازديدها روزمان را پر ميكرد كه وقت تماشاي فيلم و خواندن كتاب دست نميداد اما شنيدن اخبار در اولويت همه بود، حتي در ميهمانيها همزمان پخش خبر همه پيگير اخبار لوزان بودند. ما هم كه دسترسيمان به شبكههاي اجتماعي بيشتر بود وظيفه تكميل اخبار براي خانواده را داشتيم. تحليلهاي سياسي هم كه جزء لاينفك زندگي ايرانيهاست.
سميرا در تعطيلات تهران مانده تا از خلوتي تهران لذت ببرد. بازديد از ديدنيهاي تاريخي تهران هم جزو برنامهاش بوده و به گفته خودش زواياي جديدي از تهران را توانسته كشف كند. دو رمان خوانده و چند فيلم ديده كه مدتها پيش خريده بود و فرصت تماشايشان را پيدا نكرده بود. از سايه مذاكرات لوزان روي تعطيلات نوروز ميگويد و اينكه هر كجا ميرفته يك بحثي در اين زمينه شكل ميگرفت و آدمها از توانايي دكتر ظريف ميگفتند و اينكه اگر جاي او فرد ديگري بود شايد مذاكرات به اين مرحله نميرسيد و در نهايت هم از سيزدهمين روز نفسگيري ميگويد كه پاي كامپيوتر بلند نشده تا ببيند نتيجه چه ميشود و از شبي ميگويد كه با تمام وجود به ايراني بودنش افتخار كرده و سربلندي دكتر ظريف را كنار پرچم ايران مساوي با سربلندي تمام ايرانيها ميداند. سميرا در مراسم استقبال از تيم مذاكرهكننده به فرودگاه هم رفته و ميگويد تنها راهي كه ميشد از تلاش شبانهروزيشان تشكر كنيم همين بود.
نرگس پرستار است و هفته اول تعطيلات را در محل كارش گذرانده و هفته دوم را در منزل استراحت كرده. ميگويد به اينكه زماني كه همه به تفريح ميروند من در محل كارم باشم عادت كردهام. هم خانواده و هم خود من اين شرايط را پذيرفتهايم. از حال و هواي تعطيلات ميگويد و اينكه حتي بيماران هم از طريق تلويزيونهايي كه در اتاقهايشان بود اخبار را پيگيري ميكردند، شبكههاي مجازي هم بيشتر كمكمان ميكرد، هر بار كه پيامي براي كسي در بخش ميرسيد، بلند براي همه ميخواند و در اين بين طنازيها هم جالب بود مطالب طنزي كه دست به دست ميشد حال و هوايمان را تغيير ميداد. نرگس شرايط اين دو هفته را با ايام انتخابات مقايسه ميكند و هيجانات سياسي كه همه درگيرش بودند را با روزهايي كه همه آخرين اخبار انتخابات را دنبال ميكنند شبيه ميداند.
در شبكههاي اجتماعي هم جوانان به روش خودشان پيگير مذاكرات بودند، بعضي نام كاربريشان را تغيير داده بودند «پيگير مذاكرات»، «خشنود از تفاهم» و... و بعضي پايان تمام مطالب ارساليشان از هشتگهايي كه براي مذاكرات لوزان، بين كاربران تعيين شده بود استفاده ميكردند. در شب پاياني مذاكرات اين پيگيري و حضور مجازي ايرانيان جهان باعث شد تا هشتگهاي مربوط به مذاكرات در توييترترند شوند و توجه كاربران جهاني را بيشتر از قبل به نتايج مذاكرات سوييس جلب كنند. خبرنگاران به صورت لحظه به لحظه با فالوئرهايشان در ارتباط بودند و بر هيجان اين فضا اضافه ميكردند.