مانيفست عكسها
لوكاس سوكول (Lukasz Sokol)، عكاس لهستاني در سال 2011 يك پروژه عكاسي را در آفريقاي مركزي آغاز كرد كه طي آن به سراغ نوجوانان مناطق محروم اين كشورها رفته و از آنها خواسته تا ارزشمندترين شيء زندگيشان را به دوربينش نشان دهند. بچهها معصومانه وارد كلبههايشان ميشدند و بعد از چند دقيقه دست خالي يا با لبخندي مردد پيش عكاس برميگشتند. يكي دست خالي بر ميگشت و ميگفت كه چيزي كه برايش ارزشمندترين شيء باشد در زندگي ندارد، يك نفر لباسي به دست داشت و ديگري ظرفي كه در آن غذا ميخورد و پشت تمام اين اشيا داستاني پنهان بود. يك روروئك چوبي دستساز كه براي ساختنش ساعتها وقت گذاشته شده، يا ظرفي كه در آن سادهترين غذاي آن منطقه يعني سيبزميني شيرين آبپز شده آماده ميشود يا لباسي كه پدر براي فرزندش دوخته است، يا عروسكي كه با كمك خواهر بزرگشان ساختهاند، هر كدام تبديل به يك شيء ارزشمند در زندگي اين نوجوانان شدهاند. كساني كه شايد در فقر مطلق زندگي ميكنند و در اوج فقر هم باز يك شيء ارزشمند و عزيز دارند كه بخواهد به آنها حسي خوب منتقل كند يا ذرهاي حس خوشبخت بودن را در آنها زنده سازد. كودكاني كه از تحصيل محرومند و غالبا كارهايي را براي كسب درآمد انجام ميدهند كه فراتر از توان جسميشان است. اما يك پيراهن يا يك چرخ چوبي برايشان يك دنياست كه با نگاه كردن به آن ميتوانند ذرهاي طعم مالك بودن يك شيء با ارزش را زير زبان مزهمزه كنند. هر چند كه زندگي با آنها مهربان نبود تا بتوانند به معناي واقعي خوشبختي را تجربه كنند، هر چند كه سالها در حسرت مدرسه ميخوابند و بيدار ميشوند، يا در خيالشان آرزوي داشتن جايي آرامتر و آسايشي عميقتر دارند اما روزنههايي كوچك هم در ميان تمام اين تاريكيها پيدا ميكنند براي تجربه كردن ذرهاي خوشبختي. آدمها به همين خيالها و خاطرات و اشيا دل ميبندند و با آنها لحظاتشان را ميسازند.