مرگ مبارز انقلابي
مرتضي ميرحسيني
كشته شدن مهاتما گاندي در دهلينو: سال 1948 ميلادي در اين روز، مهاتما گاندي هفتادوهفت ساله در معبدي در دهلينو به قتل رسيد. قاتل گاندي او را در ميان جمعيت نشان كرد و راهش را بست،و سه گلوله به او شليك كرد. سپس سلاح خود را زمين انداخت و دستهايش را به نشانه تسليم بالا گرفت. در پيگيري قضايي اين قتل، پاي هفت نفر به دادگاه كشيده شد كه دو نفر آنها متهمان اصلي بودند و هر دو به اعدام محكوم شدند. دولت وقت هند، نگران از گسترش و تداوم خشونت و براي جلوگيري از واكنشهاي احساسي احتمالي، بخشهايي از اخبار اين دادگاه را سانسور و بخشهايي را هم تحريف شده منتشر كرد. گويا قاتل يك هندوي افراطي بود كه از مداراي گاندي با مسلمانان خشمگين بود و او را در قضاياي مربوط به جدايي پاكستان از هند مقصر ميديد. هرچند گاندي در هند و به دست يك هندي كشته شد، نفوذ و محبوبيت او در اين كشور پهناور و پرجمعيت فراتر از يك مبارز انقلابي كامياب يا حتي يك رهبر آزاديبخش بود. به قول آندره مالرو، گاندي اسوه و الگوي اخلاقي مردمش بود؛ درست همان چيزي كه كشور استعمارزده هند بعد از چندين و چند نسل زندگي در سيطره بيگانگان به آن نياز داشت. از اينرو دستاورد اصلي او نه پيروزي در يك رشته نبرد و ايجاد تحولاتي در سياست كشورش كه ارايه و به جاي گذاشتن سرمشقي مبتني بر «تسامح» و «تحمل» براي مردم هند بود. ميراث او همزيستي اقوام گوناگون با باورهاي متفاوت را در كنار يكديگر ممكن كرد و راه و رسم تازهاي براي زندگي به مردم هند نشان داد. گاندي مردي وارسته و بيآلايش و به معني واقعي و درست كلمه يك «زاهد و مرتاض بزرگ» بود و «عمل همراه با تسليم به اراده نهايي خداوند را والاترين شكل توكل ميدانست». ميگفت و اعتقاد داشت كه «فداكاري در راه ملت هند» همان «رياضتي است كه براي رهايي روحم انجام ميدهم». شيوه مبارزه بدون خشونت او بعدها به الگويي براي اعتراض به ظلم و مخالفت با تبعيض تبديل شد و در گوشه و كنار جهان به كار رفت. حتي مارتين لوتر كينگ، جنبش سياهان امريكا را به تقليد از روشهاي گاندي سازماندهي ميكرد.
همچنين ملاقات رضاخان و آيرونسايد كه البته نخستين ديدار آنها نبود، ژنرال انگليسي كه بسياري او را طراح كودتاي سوم اسفند ميدانند، مينويسد: «با رضاخان صحبت كردهام و مسووليت كامل قزاقها را به او سپردهام. مرد شجاعي است كه بيغل و غشتر از او نديدهام. به خودش گفتم پيشنهاد خواهم كرد كه به تدريج از زير نظر من خارج شود.» آيرونسايد معتقد بود كه «براي برقراري نظم و امنيت» در ايران گزينهاي بهتر از رضاخان وجود ندارد و ميگفت: «راستش يك ديكتاتوري نظامي همه مشكلات ما را حل ميكند و ميگذارد با خيال راحت از كشور خارج بشويم.» (1299)؛ تولد آنتون چخوف، نويسنده روس؛ وي عمر كوتاه اما پرباري داشت و در طول حدود دو دهه فعاليت ادبي چند صد اثر از خود خلق كرد كه تعدادي از اين آثار در فهرست بهترين داستانهاي كوتاه و نمايشنامههاي جهان جاي ميگيرند (1860)؛ سخنراني مشهور جرج بوش، رييسجمهور امريكا كه سه كشور ايران و عراق و كرهشمالي را «محور شرارت» خواند. (2002)