• 1404 پنج‌شنبه 16 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4296 -
  • 1397 چهارشنبه 10 بهمن

پالرمو و پيش‌بيني هاشمي

ديپلماسي ايران را رونقي دوباره بخشيدند. اين وزرايي كه امروز كمي تا قسمتي از چشم افتاده‌اند و چپ و راست طعنه‌باران‌شان مي‌كنند و تلويزيون مچ‌شان را مي‌گيرد و خبرنگاران جوان ضايع‌شان مي‌كنند، در چهار سال اول هر كدام ژنرال‌هاي كاردان و باتجربه‌اي بودند كه با كف باكفايت خود سنگ‌هاي دولت قبل را از چاه ندانم‌كاري درآوردند و قطار اقتصاد و مديريت را با سلام و صلوات به ريل عقلانيت و تدبير برگرداندند. از شواهد و قراين پيداست كه روحاني خودش هم متفطن اين معني بوده كه اگر بخواهد خوشنامي و سربلندي‌اش را حفظ كند نبايد رونق نخستين را از بين ببرد و وارد كارزار 96 شود. ظاهرا اين مرحوم هاشمي بوده كه او را به استخر بدنامي هل داده. روحاني اگر نمي‌آمد خوشنامي بي‌نظيري نصيبش مي‌شد كه در تاريخ انقلاب سابقه نداشت. چه بسا بعدها در تاريخ مي‌نوشتند كه «مملكت گرفتار بود، شيخ ديپلمات آمد و همه امور را سامان داد و رفت، اما حيف كه بعد او دستاوردهايش را حفظ نكردند و...». روحاني به راحتي مي‌توانست بدعاقبتي برجام، مشكلات ارز، تورم و حتي اعتراضات مردمي و سرگرداني مالباختگان را به گردن بعدي‌ها بيندازد و دامنش را از همه آلودگي دور دوم رياست‌جمهوري پاك نگه دارد. او آدم بي‌تجربه‌اي نيست و طي 40 سال آنقدر سرد و گرم چشيده كه بداند دور دوم رياست‌جمهوري تلخ است و شيريني دور قبل را هم از بين مي‌برد. خيلي از همين‌ها كه امروز دولت روحاني را صراحتا بي‌كفايت مي‌خوانند، شك نكنيد كه اگر رقيبش پيروز مي‌شد با آه و فغان، حسرتش را مي‌خوردند و مي‌گفتند كاش روحاني مانده بود... هاشمي اما فكر مي‌كنيد چرا مانع از آن شد كه روحاني به خانه‌اش برگردد؟ آيا هاشمي نمي‌توانست چنين روزهايي را و چنين هجمه‌هاي همه‌جانبه‌اي را پيش‌بيني كند؟ هاشمي بيش از همه ما روحاني را مي‌شناخت و به ضعف و قوت او بيش از ما واقف بود. در سال 92 هم وقتي نتوانست شخصا وارد كارزار انتخابات شود، هوشمندانه كاري كرد كه راه براي رفيقش باز شود و چنين منصب مهمي به دست رقيب نيفتد. در سال 96 هم هاشمي نگران بود كه مبادا رقيب بيايد و بازي را به هم بزند. اما آيا او حدس مي‌زد كار روحاني در داخل و خارج به خنس بخورد و او حتي از عهده تصويب لوايح موسوم به پالرمو برنيايد؟ حرف‌هايي كه ديروز مجيد انصاري زد و اخبار راست و دروغي كه اين ‌طرف و آن ‌طرف درز پيدا كرده گواهي مي‌دهند كه قصه پالرمو به همين سادگي حل نمي‌شود. طرف مقابل با تمام قوا به ميدان آمده تا نگذارد سي‌اف‌تي آن‌ طوري كه دولت مي‌خواهد به نتيجه برسد. كافي است شما روزنامه‌هاي منتقد دولت را رصد كنيد تا ببينيد چطور سفت گرفته‌اند تا برجام تكرار نشود. حتي ائمه جمعه هم به ميدان آمدند و گوشت و مرغ و معلم و كارمند و كارگر و بي‌حجابي را توي سر دولت زدند بلكه جلوي پالرمو را بگيرند. امروز يك خبر ديگر هم منتشر شده كه گواهي مي‌دهد اوضاع بر وفق مراد دولت نيست و حتي يكي مثل ضرغامي سر رييس‌جمهور داد مي‌كشد و به او درشت مي‌گويد و روحاني را وادار به عكس‌العمل احساسي مي‌كند. آيا هاشمي چنين روزي را پيش‌بيني مي‌كرد؟

هاشمي سياستمدار زيركي بود و در برهه‌هايي از زندگي‌اش نشان داد كه اگر كاري را درست بداند، حاضر است هر بهايي را ولو بهاي بدنامي بپردازد اما كارش را پيش ببرد و راهش را كج نكند. قصه قطعنامه را همه شنيده‌ايم كه هاشمي به امام چه گفت. او گفت من به عنوان مسوول جنگ قطعنامه را امضا مي‌كنم اما شما به عنوان رهبر مرا محاكمه و اعدام كنيد. هر كسي هاشمي را ذره‌اي بشناسد مي‌داند كه او در اين ديالوگ تعارف نكرده، قصدش هم اين نبوده تا امام را در محظور قرار دهد. به اين داستان‌سرايي‌هاي «هاشمي‌زنده است» اعتنا نكنيد. هاشمي نزد امام آن قدر موجه بود كه بتواند بي‌تعارف و تشريفات حرفش را بزند. او به هر دليلي به اين نتيجه رسيد كه براي حفظ انقلاب لازم است قطعنامه 598 را بپذيرد. اما نه دودوزه بازي كرد و نه گرفتار نفاق و ريا شد بلكه تا آنجا پيش رفت كه نامش را بلكه جانش را بدهد. در عالم سياست كه سهل است در همه عوالم امكان ندارد شما چيزي را بدون پرداخت هزينه به دست آوريد. برجام هم اگر در دولت اول روحاني به نتيجه رسيد رايگان به دست نيامد. يك انرژي و وفاق و همكاري ملموس، نه در حد شعار، بلكه واقعي و عيني، به وجود آمد و كار برجام را پيش برد. يادتان باشد هزينه مخالفت با برجام آنقدر بالا بود كه مخالفان و منتقدان مخالفت و انتقاد خود را لابه‌لاي ده‌ها ملاحظه سياسي و اقتصادي لاپوشاني مي‌كردند. برعكسش ماجراي سي‌اف‌تي؛ كار به جايي رسيده كه موافقان مجبورند موافقت‌شان را لابه‌لاي ملاحظات سياسي و اقتصادي و ديپلماتيك لاپوشاني كنند. اتفاقا انتقادي هم كه طرفداران دولت به دولت دارند همين است كه گويي هيچكس حاضر نيست هزينه چنين لايحه‌اي را بپردازد. به جاي آن مخالفان با دست باز به ميدان آمده‌اند و حاضرند بهايي سنگين‌تر از رويارويي با دولت بپردازند و جلوي تصويب را به هر قيمتي بگيرند.

اين روزها روحاني بيش از ما به سختي‌ها و مصائب دور دومش فكر مي‌كند. احتمالا صحبت‌هايش را با هاشمي، در ذهن مرور مي‌كند و از اينكه بختش چنين برگشته دريغ و افسوس مي‌خورد. اما بعيد است با اين هم سابقه سياسي، چنين روزهايي را و چنين عكس‌العمل‌هايي را پيش‌بيني نكرده باشد. در اولين مصاحبه‌اي كه سال 92 با او كردم پخته و با تجربه‌اش يافتم. او در چشم من روزنامه‌نگار كسي نبود كه در سياست متوهم باشد و مناسبات سياسي را نشناسد. آن موقع به نظرم او تنها كسي آمد كه مي‌داند چطور راهش را در لابيرنت قدرت باز كند و از ميان هزاران مانع و رادع جدي بگذرد. در سياست كسي براي‌تان فرش قرمز پهن نمي‌كند. در هيچ كجا هيچ سياستمداري در هيچ سطحي كامرواي مطلق نيست. همه در مواقعي سرشان به ديوار سفت مي‌خورد و جلوي پاي‌شان سنگ انداخته مي‌شود. درست است كه همه شعار مي‌دهند چوب لاي چرخ دولت نبايد گذاشت، اما اين طبيعي‌ترين اقدامي است كه رقبا مي‌كنند و هر كجا دست‌شان برسد چوب لاي چرخ دولت مي‌گذارند. انتظار شديدتر و غليظ‌تر از اين نوع مخالفت‌ها را هم بايد داشت. بعيد مي‌دانم روحاني به اين بديهيات سياسي تفطن نداشته باشد. حتما دارد. اما شايد مشاورانش آنچنان‌كه او اين روزها احتياج دارد، همپايش نمي‌دوند و حواس‌شان به امور مملكت و به تحركات منتقدان نيست. مشكلي هم كه ما طرفداران دولت داريم همين است كه چرا از آن روحاني هوشيار دانا و كيس و سياس و ديپلمات خبري نيست؟ سخنراني اخير روحاني درباره حجاب چيز عجيب و غريبي نبود. شبيه اين حرف‌ها را قبلا هم زده بود. اما كدام مشاور از او خواسته بود در اين شرايط چنين مباحثي را پيش بكشد؟ ضرورتش چه بود؟ آيا حدس نمي‌زد كه اين بحث‌ها درهاي جديدي از دعوا را به رويش باز كند؟ الان در دعوا كم به رويش باز است كه بايد دنبال در جديد بگردد و جبهه جديد باز كند؟ حرفم را خلاصه كنم. روحاني مسير سخت و پيچيده‌اي را ناچار است عبور كند. براي عبور از اين مسير اتفاقا بايد به سلف سياسي خود رجوع كند و بعضي از زيركي‌هاي او را مطابق با شرايط امروز به‌ كار بندد. راه‌ها در داخل و خارج به روي او باز نيست. اما از اتفاق هاشمي خوب تشخيص داده بود كه اگر بنا باشد كسي از اين راه‌هاي سخت و صعب بگذرد شيخ ديپلمات است. اما شيخي كه اولا به درستي كار و تصميمش مطمئن باشد، ثانيا از پرداخت هزينه نهراسد، ثالثا از لابيرنت قدرت راهي به باريكي مو و به برندگي شمشير باز كند... صريح‌تر از اين بگويم؟ براي اينكه نظام را از گردنه 97 و 98 عبور دهند لازم است هوشيارتر و فعال‌تر عمل كنند نه منفعل و احساسي و مضطرب. و نكته آخر اينكه «ان يتق الله يجعل لكم مخرجا.» اين وعده خدا را جدي بگيريد تا راه برون‌رفت از اين وضعيت نابسامان نمايان شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون