باور كنيم وضعيت يوز
به شدت بحراني است
حامد ابوالقاسمي
آنچه در ابتدا به ذهن ميرسد، اينكه هنوز باور نداريم وضعيت يوز بهشدت بحراني است و امكان نشستن لكه ننگ انقراض يك گوشتخوار ديگر از راس هرم غذايي طبيعت بيخ گوش ايرانيان است. سرفصلهاي درنظر گرفته شده براي فاز سوم پروژه يوز، براي يك گونه با رتبه حفاظتي آسيبديده (VU) ممكن است معنيدار باشد. اما براي يوز با درجه حفاظتي بهشدت در معرض انقراض كه حتي تشخيص آن با درجه منقرض شده در طبيعت براي ما آنقدرها امكانپذير نيست قطعا موثر نخواهد بود! تمامي سرفصلها و فعاليتها مفيد و موثر خواهند بود. اما تاثير آنها بلندمدت است.به نظر ميرسد نخستين اولويت در برنامه فاز سوم بايد اين باشد: «باور كنيم وضعيت يوز بهشدت بحراني است!» براي يوز در وضعيت فعلي بايد برنامه روزشمار حفاظت موثر داشت، چراكه ما حتي نميدانيم اگر همين الان يك يوز ماده در تصادف جادهاي كشته شود آيا يوز ماده ديگري وجود دارد يا خير؟! اين درحالي است كه اگر واقعا يوز مادهاي نباشد يعني انقراض كامل يوز در طبيعت!بنابراين بايد برنامه روزشمار براي يك سال
پيش رو را تدوين كرد. اين برنامه نيز بايد متمركز بر حفاظت باقي مانده جمعيت موثر يوز در طبيعت باشد. دقيقتر اينكه تهديدات جدي يوز از جمله دام و سگ گله در زيستگاههاي حساس امروزي مثل توران و مياندشت، تصادف جادهاي و كاهش طعمه مناسب (آهو و جبير) بايد بايد به سرعت و با هر راهكاري برطرف شوند. مديريت دام در زيستگاههاي حساس يوز، تنها اگر به معني خروج آن باشد در شرايط كنوني قابلقبول خواهد بود. طعمههاي يوز نيز چه با راهكار حفاظت سختگيرانه و چه از طريق انتقال طعمه از مناطق ديگر به زيستگاههاي حساس بايد در كمتر از
يك سال تامين شود.بايد براي برنامه تدوين شده به سرعت منابع مالي ترجيحا داخلي فراهم كرد كه البته اگر گروه پاي كار و پيگير وجود داشته باشد نشدني نيست. همه مراحل برنامهريزي نبايد از نهايتا دو هفته تجاوز كند و مهمتر اينكه همه افراد صاحب تجربه موثر بايد در اين برنامهريزي و اجراي آن مشاركت و همت به خرج دهند. نكته ديگر اينكه اگر به حفظ يوز فكر ميكنيم، برنامه پايش دايمي، سيستماتيك و مكانيزه يوز بايد از همين امروز آغاز و نتايج آن حداكثر در پايان هر ماه تحليل و بررسي شود.بدون تعارف حفظ يوز نيازمند يك تلاش جهادي و همگاني است.
كارشناس حياتوحش